22006198 021

سوگ ناتمام و احساس گناه (مراحل 5 گانه سوگواری)

خیلی بد بد متوسط خوب عالی
(30 رای)
سوگ ناتمام و احساس گناه (مراحل 5 گانه سوگواری)

در این مقاله به سوگ ناتمام و احساس گناه و (مراحل 5 گانه سوگواری) خواهیم پرداخت. خیلی از افراد به دلیل شیوع کرونا و انجام ندادن خاکسپاری دچار مشکلات جدی شدند. راهکار چیست؟ ابتدا باید ارزیابی کنیم که شما در کدام مرحله تثبیت شده اید و سپس به درمان بپردازیم. پیش از آن، هر فردی در زندگی خود با از دست دادن هایی مواجه شده است که در آن حالت احساس کرده است دیگر توانایی تحمل غم را ندارد که به اصطلاح به آن سوگ ناتمام می گویند.

تعریف سوگ

سوگ به احساس ناخوشایندی گفته می شود که حاصل از دست دادن عزیزی است که به او تعلق خاطر داشته ایم. احساس سوگ غم و ناامیدی زیادی را به همراه دارد.

گذراندن دوره سوگ

یکی از مهم ترین دوره هایی که هر فرد سوگواری باید در آن احساس های ناخوشایند خود را طی کند دوره سوگواری است. بودن در مراسم سوگواری و مواجه شدن با آنچه که اتفاق افتاده است هر چند دردناک می تواند این هوشیاری را به فرد بدهد که زمان در حال گذشتن است. یک اشتباه بسیار ترمیم نشدنی در سوگواری ها، دور کردن فرد عذا دار از مرحله های سوگواری است. شرایط سوگواری و بودن در جمعی که همراه او هستند به عنوان حامی های معنوی فرد سوگوار می توانند احساس غم، رنج و اندوه او را کاهش بدهند و احساس آرامش درونی او را به عنوان کسی که تنها نمانده است، بالا ببرند.

سوگ ناتمام

مراحل سوگواری

این 5 مرحله، مراحلی هستند که فرد سوگوار اگر کامل آن ها را طی نکند دچار سوگ ناتمام می شود.

1. انکار

فرد سوگوار نمی تواند قبول کند که عزیزی را از دست داده است و در احساس ناباوری قرار می گیرد.

2. خشم

فرد سوگوار دچار خشمی می شود که چرا این اتفاق باید برای او و اطرافیان او بیفتد و از خود و دیگران نیز خشمگین و ناراحت می شود.

3. چانه زنی

فرد سوگوار حاضر است هر چه دارد را بدهد تا به شرایط قبل بازگردد.

4. افسردگی

پس از طی مراحل قبل احساس ناباوری کمتر شده و فرد سوگوار به این نتیجه رسیده است که عزیز از دست رفته اش دیگر باز نمی گردد و به لاک خود فرو می رود و به دنبال تمام تنش های قبل، مرحله افسردگی را تجربه می کند.

5. پذیرش

مرحله پذیرش مهم ترین بخش دوره سوگ است. لازم است هر فردی برای گذراندن یک دوره سوگ به مرحله پذیرش برسد. ماندن در هر مرحله ای به غیر از پذیرش می تواند آسیب های جدی برای فرد سوگوار به دنبال داشته باشد. پذیرش اتفاقی که افتاده است و بودن در شرایط حال است. در افرادی که دچار سوگ ناتمام می شوند به اتمام نرساندن دوره سوگ از لحاظ روانی است و دستیابی به یک تفکر وسواس گونه که با اتمام سوگ خود احساس گناه عمیقی را تجربه می کنند. یا در ناخودآگاه خود معتقد هستند که اگر از این سوگ خارج شوم سوگ جدیدی را باید بپذیرم و متحمل رنج جدیدی خواهم شد. بنابراین سوگ های ناتمام مسئله ای هستند که قطعاً باید ریشه یابی روانکاوانه در آن ها انجام شود تا فرد سوگوار خود را در شرایط بهبود قرار بدهد.

هوش هیجانی در سوگ ناتمام

سوگواری و گذشتن از مراحل سوگ قطعاً به میزان هوش هیجانی، تطبیق هر فرد و سازگاری او با شرایط و محیط اطراف او ارتباط مستقیم دارد. افرادی که هوش هیجانی بالاتری دارند انگیزه های بیشتری برای ادامه زندگی و منطبق کردن خود با شرایط جدید دارند. از این رو این افراد کمتر از کسانی که هوش هیجانی پایین تری دارند در شرایط سوگ ناتمام قرار می گیرند.

سوگ ناتمام تصمیمی ناخودآگاه است

شاید کمی پیچیده به نظر بیاید که ناخودآگاه فردی تصمیم بگیرد او را در سوگی ناتمام قرار بدهد و یا اصلاً چه کسی می خواهد در غمی تمام نشدنی باقی بماند. نکته بسیار مهم در رسیدگی به مسئله سوگ ناتمام تفکرات زائد و خود تخریبی افراد سوگوار است و دستاوردی که از این احساس های مداوم دارند، است. فرد سوگوار که حتی پس از چندین سال نمی تواند خود را از مرحله سوگ بگذراند و به زندگی عادی بازگردد.

تلاش برای زندگی بهتر

دستاورد های کوتاه مدت ماندن در سوگ

توجه، حمایت، ادامه ندادن زندگی، پذیرش نداشتن و قبول مسئولیت خود و یا در شرایط ویژه ای قبول مسئولیت اطرافیان، نکته بسیار مهم در اصل پذیرش هر موضوعی قبول مسئولیت های جدید است. بنابراین ممکن است فرد سوگوار ناچاراً به زندگی خود ادامه بدهد اما عدم پذیرش باعث می شود مسئولیت های جدید خود را نپذیرد.

این مسئولیت ها می تواند:

  • ازدواج مجدد
  • داشتن فرزند جدید
  • تلاش برای زندگی جدید
  • برآورده کردن نیازهای مالی

سفر های جدید و تمام دغدغه های یک زندگی عادی را به دنبال داشته باشد که فرد مانده در سوگ ناتمام نمی خواهد هیچ کدام از آن ها را تجربه کند.

بینش در سوگ های ناتمام

فردی که دچار سوگ ناتمام شده است قطعاً به این بینش دست پیدا نکرده است که هر فردی که به دنیا می آید وظیفه و مسئولیتی دارد که با انجام آن سریعاً از دنیا خواهد رفت. بنابراین با این بینش می تواند دست از خودخواهی ماندن در سوگ بردارد و به وظیفه خود به عنوان فردی که در دنیا است بپردازد. در واقع مسئولیت انسانی خود را پیدا کند و قدم در شناخت هدف و مسئولیت خود بگذارد. ماندن در سوگ ترمز دستی روانی است که ناخودآگاه فرد سوگوار برای نشستن و اقدام نکردن های جدید انتخاب می کند که به ادامه زندگی پرداخته نشود.

احساس گناه در سوگ ناتمام

یکی دیگر از تصمیمات ناخودآگاه فرد سوگوار، احساس گناه برای ادامه زندگی است. زمانی که فرد سوگوار مراحل سوگ خود را به درستی طی نکند ممکن است در مرحله احساس گناه باقی بماند و در ناخودآگاه او اینگونه ثبت شود که انجام هر عمل جدید و فعالیت جدیدی برای او به مثابه نادیده گرفتن فردی است که از دست داده است. بنابراین بهتر است در سوگ خود باقی بماند تا نشان دهد در رنجی عمیق از دست دادن است و نمی تواند عزیز از دست رفته اش را فراموش کند.

تغییر محیط و شرایط در سوگ ناتمام

اگرشما فردی هستید که در سوگ ناتمام هستید و مایل به ایجاد شرایط جدیدی برای ادامه زندگی خود می باشید باید به غیر از تغییر در نگرش و بینش خود شرایط و محیط جدیدی را هم فراهم آورید که بتوانید زندگی را به شکل آسان تری ادامه بدهید. افرادی که عزیزی را از دست می دهند گاهاً وسایل، لوازم و تمام خاطرات گذشته را در جلوی روی خود باقی می گذارند و مانند مراسمی آیینی از آن ها محافظت می کنند. این رفتار و این محیط اقدامی برای ماندن در سوگ ناتمام است. بنابراین بهتر است به مرور زمان خود فرد و اطرافیان نزدیک او، محیط جدیدی را ایجاد کنند و فرد بتواند در فضایی با امکانات جدید باشد که هر وسیله و هر اتفاقی او را به یاد گذشته و عزیز از دست رفته اش نیندازد.

حمایت و کمک به دیگران از سوی افرادی که در سوگ ناتمام هستند

افرادی که در سوگ ناتمام می مانند در مهم ترین تفکر خود، خود را قربانی، مستأصل و درمانده میبینند، بنابراین تصمیم به بودن در سوگ ناتمام را می گیرند. از این رو حمایت و کمک به دیگران که نیازمند کمک های مادی، معنوی و احساسی هستند باعث می شود فرد سوگوار به این بینش دست پیدا کند خود او می تواند رنجی از دیگران را کم کند و به قدری توانا است که افراد غمگینی را می تواند حمایت کند. بنابراین احساس کارآمدی و بالندگی در فرد سوگوار به وجود می آید و به مرور به تغییر در تفکرات و شرایط خود اقدام می کند.

چگونه در دوران پاندمی کرونا با سوگ ناتمام کنار بیاییم؟

درحالیکه ممکن است در دوران کرونا نتوانید در حین عزاداری، کنار عزیزان خود باشید، تماس منظم با دوستان و خانواده از طریق تلفن یا چت ویدیویی می تواند در مدیریت و ابراز اندوه و غم شما بسیار مهم و حیاتی باشد. صحبت با یک متخصص حتی به صورت آنلاین نیز می تواند بسیار مهم باشد. به دنبال یک مراسم روزانه یا هفتگی برای گرامیداشت یاد متوفی باشید که می تواند به سادگی صحبت کردن با عکس آن ها در خانه یا بازدید از مکان مورد علاقه آن ها در پیاده روی روزانه در محله تان باشد. همه این راه های کوچک می تواند باعث احترام نسبت به کسانی باشند که دوستشان داشته ایم و آن ها را از دست داده ایم. این کار می تواند به شما کمک کند از احساس قربانی غیر فعال دور شوید و احساس کنید که کنترل بیشتری دارید و توانایی کنار آمدن را دارید.

نظرات کاربران:
فرخ
پاسخ به این نظر
1402/11/17

7ساله مادرمو از دست دادم و هنوز نتونستم این موضوع رو هضم کنم خیلی احساس تنهایی و بی کسی دارم با اینکه همسرم حمایتم میکنه اما غم از دست دادن مادرم رو نمیتونم فراموش کنم میشه بفرمایید ایا مشاور میتونه به من کمک کنه؟

0 0
مائده
پاسخ به این نظر
1402/11/17

من پدرم کوهنورد بودن و یک روز که از خونه برای کوهنوردی بیرون رفت دیگه برنگشتن و الان 4 ساله که من نتونستم نبودنش رو قبول کنم و همش با خودم میگم کاش اون روز قبل رفتنش بغلش می کردم. الان حس می کنم همیشه نگاهش به منه و دارم تو ذهنم باهاش زندگی می کنم چون نبودش رو نمیتونم بپذیرم.

0 0
سام
پاسخ به این نظر
1402/11/16

5 ساله مادرمو از دست دادم ولی احساس گناه میکنم چون ایشون درمنزل تنها بودن فوت کردن و من همش احساس میکنم اگرمن درمنزل حضورداشتم شاید این اتفاق نمیافتاد و بابت این موضوع نمیتونم خودمو ببخشم میشه بهم کمک کنید لطفا؟

0 0
sare
پاسخ به این نظر
1400/6/24

متاسفانه بعد از یک سال از مرگ پسرم هنوز نمیتونم قبول کنم

0 0
افزودن نظر:
captcha


تست های آنلاینتست آنلاین
آدرس مکثآدرس
تلفن مکث
رزرو آنلاین وقترزرو وقت
تماس با واتس اپواتس اپ