ازدواج راهی برای درمان شکست عشقی، برطرف کردن تنهایی و یا از بین بردن میل جنسی نیست. واضح است که وقتی نیازی در خود می بینیم، سعی می کنیم که آن را بر طرف کنیم، ولی باید به این موضوع فکر کنیم که اگر اشتباه عمل کنیم وضعیت می تواند از قبل هم بدتر شود. اگر شما قبلا شکست عاطفی را تجربه کردید و به این موضوع فکر می کنید که تنها فردی من را رها نمی کند، که با آن فرد به صورت رسمی ازدواج کرده باشم سخت در اشتباه هستید.
اما نکته مهم در شکست عشقی این است که، بتوانم این زمان را که معمولا شش ماه است با موفقیت پشت سر بگذاریم و بتوانم بعد از آن ارتباط دقیق تر و بهتری را انتخاب نمایم. دوره سوگ شکست عشقی تنها یک مرحله است که با غم از دست دادن هایمان به وجود می آید و گذر از این دوره مهم است. کسانی که از ماندن در این دوره به صورت ناخودآگاه لذت می برند، مدام در غم و اندوه هستند و حتی شریک عاطفیشان را گاهی در کنارشان متصور می شوند، به نوعی درگیر خود آزاری می شوند که در کلیت ماجرا، احساس ناخوشایندی را به همراه خواهد داشت.
ازدواج راهی برای فرار از عشق
جواب کاملاً واضح است؛ خیر. در واقع فرار، فرار است و به هیچ عنوان جنبه سازندگی و رشد را به همراه نخواهد داشت. اگر ما به دنبال این هستیم که خودمان را نجات بدهیم، نباید فرد دیگری را به بدبختی بکشانیم.
در واقع اگر هدف یک ازدواج فرار از موقعیت قبلی بوده باشد دستاوردی ندارد و پس از دوره ای کوتاه مشکلات جدید حضور پیدا می کنند، اما این بار به کجا می توانیم فرار کنیم. در کلیت ماجرا ما در فرار از خودمان هستیم، زمانی که احساس شادی نمی کنیم، کسی را که دوست داشته ایم و در کنارمان نمی بینیم، ناراحتیم، تمام احساس های ناخوشایند را به یکباره تجربه می کنیم و باید بدانیم تجربه این احساسات و قبول گذر از این زمان بسیار مهم است.
درمان نکردن درد یا تحمل نکردن درد
اگر نخواهیم در مقابل دردمان تحمل داشته باشیم و سریعاً به دنبال دستاویز جدیدی باشیم بنابراین مجدد پس از به وجود آمدن رنجی جدید باید به فردی دیگر پناه ببریم و یا به دنبال فرار جدید باشیم. بنابراین صبر و شکیبایی در مقابل دردها، مشاوره گرفتن از روانشناسان با مهارت باعث می شود، دوره سوگواری ما به شناخت از خودمان و انتخاب هایمان منجر شود که بتوانیم پس از آن با شناخت از خودمان دستاورد جدید و بهتر که با میزان شناخت ما از خودمان به دست آمده، داشته باشیم.
پیشنهاد می کنیم انجام دهید: تست آنلاین پیش از ازدواج
واقعیت این است که باید بتوانیم با شکست هایمان هر چند دردناک مواجه شویم، مسئولیت رفتارمان را به عهده بگیریم و بتوانیم باور کنیم همه انسان ها متحمل شکست می شوند و کسی در جهان هستی وجود ندارد که از دست دادن را تجربه نکرده باشد. از این رو وقتی خودمان و دردمان را با همه مردم شریک بدانیم، قبل رنجشمان بیشتر می شود و پس از آن دلایل شکست و از دست دادنمان را در کنار مشاور روانشناسمان می توانیم تجربه کنیم که دستاورد مهمی محسوب می شود.
بنابراین تصمیمات بعدیمان بهتر و واضح تر می شود و نسبت به آن ها مسئولیت بیشتری را می پذیریم. اینگونه است که باید مطمئن باشیم، پس از شکست عشقی نباید کورکورانه و برای فرار از احساس شکست و رخوت در زندگیمان فردی دیگر را وارد کنیم و مهم ترین تصمیم زندگیمان را به دلیل ناتوانی در قبول شکستمان بگیریم. در نهایت باید بدانیم که ازدواج راهی برای درمان شکست عشقی نیست.
چرا ازدواج نکردن برای فرار از شکست عشقی تا این اندازه مهم است؟
ازدواج شاید مهم ترین تصمیمی باشد که یک فرد در طول زندگی می گیرد. ازدواج با مسئولیت ها و عهد و پیمان های زیادی همراه است؛ فردی که صرفا به ازدواج به عنوان راهی برای فرار از احساسات ناخوشایند ناشی از شکست عشقی قبلی نگاه می کند، چگونه می تواند این مسئولیت ها را بر عهده بگیرد و به عهد و پیمان های زمان ازدواج وفادار بماند؟ فردی که از رابطه ای اشتباه که منجر به شکست شده است بیرون آمده درگیر هیجانات و احساسات بسیار زیادی است که از قدرت تصمیم گیری او می کاهد. بنابراین منطقی ترین راه این است که فرد بعد از ناکامی در یک رابطه زمان زیادی را به ترمیم آسیب هایی که دیده است اختصاص دهد و سپس به فکر آغاز رابطه ای جدید باشد.