22006198 021

معرفی انواع طرحواره ها یا تله های زندگی

خیلی بد بد متوسط خوب عالی
(14 رای)
معرفی انواع طرحواره ها یا تله های زندگی

طرحواره ها یا تله های زندگی چیست؟ طرحواره‌ها یا تله‌های زندگی (Life Traps)، الگوهای ذهنی عمیق و تکراری هستند که از تجربیات دوران کودکی نشأت می‌گیرند و به شکل باورهای ناکارآمد و محدودکننده در بزرگسالی باقی می‌مانند. این تله‌های ذهنی، مانند احساس ناکافی بودن، ترس از طرد شدن یا وابستگی افراطی، می‌توانند رفتار و روابط ما را تحت تأثیر قرار دهند و به مشکلاتی در زندگی منجر شوند. شناخت و تغییر این طرحواره‌ها با استفاده از تکنیک‌های روان‌درمانی می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی و ارتقاء سلامت روان کمک کند.

درصدهای تقریبی برای هر یک از 21 طرحواره یانگ

در مطالعات مختلف در زمینه طرحواره‌درمانی، برآوردهای مختلفی از شیوع طرحواره‌ها در جمعیت عمومی ارائه شده است. این درصدها به طور تقریبی نشان‌دهنده فراوانی هر طرحواره در افراد است، اما باید توجه داشت که درصدهای دقیق ممکن است با توجه به نمونه‌گیری و روش‌های تحقیقاتی متفاوت باشند. در زیر درصدهای تقریبی برای هر یک از 18 طرحواره یانگ آمده است:

  • طرحواره طرد و بی‌توجهی (Abandonment / Instability): حدود 25% تا 30%
  • طرحواره نقص و شرم (Defectiveness / Shame): حدود 15% تا 20%
  • طرحواره شکست (Failure): حدود 10% تا 15%
  • طرحواره وابستگی و بی‌کفایتی (Dependence / Incompetence): حدود 10% تا 15%
  • طرحواره بازداری هیجانی (Emotional Inhibition): حدود 15% تا 20%
  • طرحواره خودمختاری و عملکرد (Self-Sacrifice): حدود 10% تا 15%
  • طرحواره کنترل و نظم (Control / Power): حدود 10% تا 15%
  • طرحواره استحقاق و بزرگی (Entitlement / Grandiosity): حدود 5% تا 10%
  • طرحواره نقص و عجز (Vulnerability): حدود 15% تا 20%
  • طرحواره اطاعت (Subjugation): حدود 10% تا 15%
  • طرحواره شکست (Failure): حدود 10% تا 15%
  • طرحواره ایمنی و آسیب‌پذیری (Safety / Vulnerability): حدود 15% تا 20%
  • طرحواره عدم پذیرش (Rejection): حدود 10% تا 15%
  • طرحواره نیازمندی (Dependency): حدود 10% تا 15%
  • طرحواره انزوا (Isolation): حدود 10% تا 15%
  • طرحواره ارضای نیازها (Self-Sacrifice): حدود 10% تا 15%
  • طرحواره شکست‌های عاطفی (Emotional Deprivation): حدود 15% تا 20%
  • طرحواره عدم توانایی در حل مسائل (Ineffectiveness): حدود 10% تا 15%
  • در آخر مفاله 3 طرحواره جدید را معری کردیم اما هنوز درصد های آن مشخص نشده است.

این درصدها تقریبی هستند و به منظور ارائه تصویری کلی از شیوع هر طرحواره در جمعیت عمومی ارائه شده‌اند. برای ارزیابی دقیق‌تر و به‌روزتر، مطالعات علمی خاص و داده‌های دقیق‌تر لازم است.

تله های زندگی چگونه شکل می گیرند؟

تله‌های زندگی یا طرحواره‌ها از زخم‌های عاطفی دوران کودکی سرچشمه می‌گیرند، زمانی که نیازهای اساسی ما مانند عشق، امنیت و پذیرش به درستی پاسخ داده نمی‌شوند. این زخم‌ها، که ممکن است ناشی از بی‌توجهی عاطفی، انتقادهای مکرر یا تجربیات تلخ باشند، به تدریج در ذهن ما به باورهای محدودکننده تبدیل می‌شوند. این باورها به‌سان زنجیرهای نامرئی در ناخودآگاهمان جا خوش می‌کنند و در بزرگسالی، با هدایت ناآگاهانه تصمیمات و رفتارهای ما، به مشکلات ارتباطی و روانی دامن می‌زنند.

تفاوت CBT و Schema therapy در چیست؟

درمان شناختی و رفتاری (CBT) بک و طرحواره‌درمانی یانگ هر دو رویکردهایی مؤثر در درمان مشکلات روانی هستند، اما تفاوت‌های مهمی دارند. CBT که توسط آرون بک توسعه یافته، بر شناسایی و اصلاح افکار منفی و باورهای نادرست تمرکز دارد. این روش به بیماران کمک می‌کند تا الگوهای فکری غیرمنطقی خود را تشخیص دهند و با استفاده از تکنیک‌های شناختی-رفتاری، آنها را به افکار منطقی‌تر و سالم‌تر تبدیل کنند. CBT عمدتاً روی مشکلات جاری و بهبود رفتارها در زمان حال تمرکز دارد.

از سوی دیگر، طرحواره‌درمانی (Schema therapy) که توسط جفری یانگ ایجاد شده، به عمق بیشتری از روان می‌پردازد و ریشه‌های مشکلات را در تجربیات کودکی و طرحواره‌های ناکارآمد جستجو می‌کند. این رویکرد به جای تمرکز صرف بر تغییر افکار، به مراجع کمک می‌کند تا الگوهای عاطفی و رفتاری عمیق‌تری را که در طول زمان شکل گرفته‌اند، شناسایی و اصلاح کند. طرحواره‌درمانی نه تنها به حل مشکلات جاری می‌پردازد، بلکه به شناسایی و تغییر باورهای اساسی و عمیق‌تر که در ناخودآگاه فرد وجود دارد، اهمیت می‌دهد. این رویکرد جامع‌تر و درازمدت‌تر از CBT است و معمولاً برای افرادی که با مشکلات پیچیده و مزمن روانی مواجه هستند، موثرتر عمل می‌کند.

انواع طرحواره ها و ویژگی های آن ها

1. طرحواره اطاعت (Obedience schema)

طرحواره اطاعت یکی از الگوهای ناکارآمد ذهنی است که در آن فرد احساس می‌کند باید نیازها و خواسته‌های خود را فدای خواسته‌های دیگران کند تا از طرد شدن یا مجازات جلوگیری کند. این طرحواره معمولاً در نتیجه تجربیات کودکی شکل می‌گیرد، جایی که فرد به دلیل تربیت سختگیرانه یا توقعات بالای والدین یاد می‌گیرد که نیازهای خود را سرکوب کند.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی همیشه مجبور بوده است خواسته‌های والدینش را بدون چون و چرا بپذیرد، ممکن است در بزرگسالی نیز در روابط خود، به‌طور ناخودآگاه، تسلیم دیگران شود و از بیان نیازهای خود باز بماند، حتی اگر این امر به سرکوب احساسات و آسیب‌دیدگی روانی او منجر شود.

2. طرحواره شکست (schema failure)

طرحواره شکست، یک الگوی عمیق و ریشه‌دار ذهنی است که فرد را به این باور می‌رساند که به طور مداوم با شکست روبرو خواهد شد و نمی‌تواند به موفقیت واقعی دست یابد. این طرحواره از تجربیات منفی یا انتظارات پایین در دوران کودکی نشأت می‌گیرد و به تدریج به احساس ناتوانی و اضطراب مزمن تبدیل می‌شود.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی به طور مکرر از سوی معلمان یا والدین با انتقادات شدید روبرو شده، ممکن است در بزرگسالی هر بار که با چالشی مواجه می‌شود، حتی قبل از شروع، احساس کند که نمی‌تواند موفق شود و از فرصت‌ها و پروژه‌های جدید دوری کند. این باور می‌تواند به کمبود اعتماد به نفس و پیشرفت محدود منجر شود و مانع از آن شود که فرد به پتانسیل واقعی خود دست یابد.

3. طرحواره بازداری هیجانی (Emotional inhibition schema)

طرحواره بازداری هیجانی، الگوی ذهنی است که در آن فرد به دلیل ترس از ابراز احساسات و هیجانات خود، تمایل به سرکوب یا نادیده گرفتن آنها دارد. این طرحواره معمولاً از تجربیات کودکی شکل می‌گیرد، زمانی که فرد به دلیل انتقاد، قضاوت یا عدم پذیرش در مواجهه با احساساتش، یاد می‌گیرد که احساسات خود را پنهان کند.

برای مثال، فردی که در خانواده‌ای بزرگ شده است که ابراز هیجانات را ناپسند می‌دانسته و همیشه به او گفته شده که باید (محکم) باشد، ممکن است در بزرگسالی از نشان دادن عواطف خود به دیگران، حتی در مواقع ضروری، خودداری کند. این بازداری هیجانی می‌تواند به عزت نفس پایین و اختلالات روانی مانند افسردگی یا اضطراب منجر شود، زیرا فرد قادر به پردازش و مدیریت صحیح احساسات خود نیست.

تله های زندگی

4. طرحواره رهاشدگی (Abandonment schema)

طرحواره رهاشدگی (Abandonment) نوعی الگوی ذهنی است که در آن فرد به طور مداوم احساس می‌کند که توسط دیگران رها شده و از حمایت عاطفی محروم است. این طرحواره معمولاً از تجربیات منفی دوران کودکی مانند طرد شدن، جدایی یا فقدان والدین ناشی می‌شود و به احساسات عمیق تنهایی و بی‌پناهی منجر می‌شود.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی تجربه جدایی مکرر از والدین یا ترک شدن توسط کسانی که به آنها نزدیک بوده، داشته است، ممکن است در بزرگسالی با هر گونه تغییر در روابط یا تهدید به ترک شدن، احساس اضطراب و ترس عمیقی را تجربه کند و دائماً به دنبال تأیید و نزدیکی عاطفی از دیگران باشد. این طرحواره می‌تواند به اختلالات ارتباطی و مشکلات در حفظ روابط پایدار منجر شود.

5. طرحواره بی اعتمادی (Distrust schema)

طرحواره بی‌اعتمادی (Mistrust / Abuse) به الگوی ذهنی اطلاق می‌شود که در آن فرد به طور عمیق و پایدار به عدم قابل اعتماد بودن دیگران باور دارد و معتقد است که دیگران به او آسیب خواهند رساند یا خیانت خواهند کرد. این طرحواره معمولاً از تجربیات منفی مانند تجربیات سوءاستفاده یا نقض اعتماد در دوران کودکی شکل می‌گیرد و به ایجاد احساسات عمیق ترس و بدبینی منجر می‌شود.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی بارها توسط اطرافیان نزدیک مورد سوءاستفاده عاطفی یا فیزیکی قرار گرفته، ممکن است در بزرگسالی در مواجهه با هرگونه نزدیکی یا اعتماد به دیگران، احساس خطر و اضطراب کند و به سختی بتواند روابط سالم و صمیمی برقرار کند. این طرحواره می‌تواند به اختلالات روابط و مشکلات عاطفی پیچیده منجر شود.

6. طرحواره تایید طلبی (Approval schema)

طرحواره تایید طلبی (Approval Seeking) به الگوی ذهنی اطلاق می‌شود که در آن فرد به شدت به دنبال تایید و تأیید دیگران است و برای تأمین این نیاز، ممکن است حتی به فدای ارزش‌ها و نیازهای شخصی خود بپردازد. این طرحواره معمولاً از تجربیات دوران کودکی نشأت می‌گیرد، زمانی که فرد به دلیل توقعات بالا یا انتقادهای مداوم از سوی اطرافیان، یاد می‌گیرد که برای احساس ارزشمندی و پذیرش، به جلب رضایت دیگران بپردازد.

برای مثال، فردی که در دوران تحصیل همیشه تحت فشار بوده تا به بهترین عملکرد دست یابد و مورد تایید معلمان و والدین قرار گیرد، ممکن است در بزرگسالی به شدت به دنبال تأیید دیگران باشد و حتی در شرایطی که نیازهای واقعی‌اش نادیده گرفته می‌شود، برای جلب رضایت دیگران تلاش کند. این طرحواره می‌تواند به استرس مزمن و اختلالات ارتباطی منجر شود و فرد را از رسیدن به رضایت و شادی درونی بازدارد.

7. طرحواره آمیختگی (Fusion schema)

طرحواره آمیختگی (Enmeshment) به الگوی ذهنی اطلاق می‌شود که در آن فرد احساس می‌کند هویت و نیازهای او به شدت با دیگران، به ویژه اعضای خانواده، آمیخته و وابسته است. این طرحواره معمولاً از روابط بسیار نزدیک و مداخله‌گرانه در دوران کودکی نشأت می‌گیرد، که در آن فرد یاد می‌گیرد که مرزهای شخصی خود را نادیده بگیرد و نیازها و احساسات خود را برای حفظ رابطه حفظ کند.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی در خانواده‌ای با مرزهای بسیار ناپیدا بزرگ شده و احساس می‌کند که نیازهای عاطفی والدینش به طور کامل به او وابسته است، ممکن است در بزرگسالی دچار مشکلاتی در حفظ استقلال و هویت شخصی خود شود. این طرحواره می‌تواند به مشکلات در ایجاد روابط سالم و اختلالات هویت منجر شود، زیرا فرد به طور مداوم در تلاش است تا به رضایت و نیازهای دیگران پاسخ دهد.

8. طرحواره بدبینی (Pessimistic schema)

طرحواره بدبینی (Mistrust) به الگوی ذهنی اطلاق می‌شود که در آن فرد به شدت به عدم صداقت و نیت‌های منفی دیگران باور دارد و به طور مداوم انتظار می‌رود که اطرافیان به او آسیب برسانند یا او را فریب دهند. این طرحواره معمولاً از تجربیات منفی مانند سوءاستفاده، خیانت یا بی‌اعتمادی در دوران کودکی شکل می‌گیرد و به ایجاد احساسات عمیق ترس و بدبینی منجر می‌شود.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی بارها با دروغ و فریب از سوی نزدیکان مواجه شده است، ممکن است در بزرگسالی به سختی بتواند به دیگران اعتماد کند و همواره به دنبال نشانه‌هایی از خیانت یا فریب در روابط خود باشد. این طرحواره می‌تواند به اختلالات ارتباطی و مشکلات عاطفی پیچیده‌ای منجر شود و مانع از ایجاد روابط سالم و صمیمی گردد.

9. طرحواره استحقاق (Entitlement schema)

طرحواره استحقاق (Entitlement) به الگوی ذهنی اطلاق می‌شود که در آن فرد به شدت احساس می‌کند که حق دارد از دیگران چیزهایی بگیرد یا به صورت ویژه‌ای با او رفتار شود، بدون توجه به تلاش یا شایستگی واقعی خود. این طرحواره معمولاً از تجارب دوران کودکی که در آن فرد به طور مداوم مورد توجه خاص یا تقدیر بی‌پایه قرار گرفته، نشأت می‌گیرد و به احساسات عمیق استحقاق و بزرگ‌پنداری منجر می‌شود.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی همیشه در مرکز توجه خانواده بوده و با دستاوردهای او به طور غیرموجه جشن گرفته شده، ممکن است در بزرگسالی به سختی بتواند با انتقادات و نادیده گرفتن‌های اجتماعی کنار بیاید و به طور مداوم انتظار داشته باشد که حقوق ویژه‌ای نسبت به دیگران داشته باشد. این طرحواره می‌تواند به مشکلات در روابط اجتماعی و عدم رضایت از زندگی منجر شود، زیرا فرد با واقعیت‌های اجتماعی و نیاز به تلاش برابر در تعاملات روبرو می‌شود.

10. طرحواره تنبیه (Punishment scheme)

طرحواره تنبیه (Punishment) به الگوی ذهنی اطلاق می‌شود که در آن فرد به طور مداوم خود را مستحق تنبیه و مجازات می‌داند و بر این باور است که باید به خاطر اشتباهات یا نقص‌هایش مجازات شود. این طرحواره معمولاً از تجربیات دوران کودکی که در آن فرد با انتقادات شدید، مجازات‌های غیرمنصفانه یا احساس عدم کفایت روبرو شده، شکل می‌گیرد و به ایجاد احساسات عمیق خودسرزنشی و تحقیر منجر می‌شود.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی به دلیل کوچک‌ترین اشتباهات مورد سرزنش شدید و مجازات قرار گرفته، ممکن است در بزرگسالی به طور ناخودآگاه خود را برای موفقیت‌هایش نالایق بداند و هر موفقیتی را به دلیل ترس از عواقب احتمالی نپذیرد. این طرحواره می‌تواند به اختلالات روانی و پیشرفت محدود منجر شود، زیرا فرد به دلیل ترس از مجازات، به دنبال راه‌های خودتخریبی و عدم پیشرفت است.

11. طرحواره خویشتن داری ناکافی (Insufficient self-control schema)

طرحواره خویشتن‌داری ناکافی (Inadequate Self-Control) به الگوی ذهنی اطلاق می‌شود که در آن فرد احساس می‌کند قادر به کنترل و مدیریت احساسات، رفتارها و نیازهای خود نیست و به طور مداوم خود را ناتوان در حفظ خویشتن‌داری می‌بیند. این طرحواره معمولاً از تجربیات منفی دوران کودکی، مانند نارسایی در تربیت عاطفی یا تجربیات کنترل‌گری، نشأت می‌گیرد و به ایجاد احساسات عمیق ناتوانی و استرس منجر می‌شود.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی با فشارهای زیادی برای حفظ نظم و کنترل مواجه شده، ممکن است در بزرگسالی با هر نوع تغییر یا چالش در مدیریت احساسات خود دچار مشکل شود و به راحتی تحت تأثیر هیجانات قرار گیرد. این طرحواره می‌تواند به مشکلات در حفظ روابط سالم و اختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی منجر شود، زیرا فرد قادر به برقراری تعادل در زندگی خود نیست و احساس ناتوانی در کنترل وضعیت‌های مختلف را تجربه می‌کند.

انواع طرحواره و تله زندگی

12. طرحواره وابستگی (Dependency schema)

طرحواره وابستگی (Dependency) به الگوی ذهنی اطلاق می‌شود که در آن فرد به شدت به دیگران وابسته است و برای احساس امنیت و رفاه خود، نیاز مداوم به حمایت و تأیید دیگران دارد. این طرحواره معمولاً از تجربیات دوران کودکی، مانند تجربیات بی‌ثباتی عاطفی یا حمایت بیش از حد، نشأت می‌گیرد و به احساسات عمیق ناتوانی و ترس از تنهایی منجر می‌شود.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی همیشه به دلیل عدم استقلال عاطفی و فیزیکی از سوی والدین به شدت حمایت می‌شده، ممکن است در بزرگسالی در مواجهه با نیاز به تصمیم‌گیری‌های مستقل یا مواجهه با چالش‌ها، احساس ناتوانی کند و به طور مداوم به دنبال تأیید و پشتیبانی از دیگران باشد. این طرحواره می‌تواند به مشکلات در ایجاد و حفظ روابط سالم و اختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی منجر شود، زیرا فرد نمی‌تواند به طور مستقل به نیازهای خود پاسخ دهد و احساس امنیت و کفایت را تجربه کند.

13. طرحواره آسیب پذیری (Vulnerability schema)

طرحواره آسیب‌پذیری (Vulnerability) به الگوی ذهنی اطلاق می‌شود که در آن فرد به شدت احساس می‌کند که در معرض خطر یا آسیب‌پذیری دائمی است و هر لحظه ممکن است با تهدیدات یا بحران‌های ناگهانی مواجه شود. این طرحواره معمولاً از تجربیات دوران کودکی، مانند تجربیات ترسناک یا آسیب‌زا، نشأت می‌گیرد و به احساسات عمیق اضطراب و ناتوانی منجر می‌شود.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی بارها با حوادث ناگهانی یا ترسناک مانند بیماری‌های جدی یا بحران‌های خانوادگی روبرو شده، ممکن است در بزرگسالی دائماً احساس کند که در معرض خطر و آسیب است و به همین دلیل به شدت به دنبال امنیت و پیشگیری از تهدیدات احتمالی باشد. این طرحواره می‌تواند به مشکلات در مدیریت استرس و اختلالات روانی مانند اضطراب مزمن و اختلالات اضطرابی منجر شود، زیرا فرد به طور مداوم به دنبال راه‌هایی برای محافظت از خود و کاهش احساس آسیب‌پذیری است.

14. طرحواره ایثارگری (Sacrifice schema)

طرحواره ایثارگری (Self-Sacrifice) به الگوی ذهنی اطلاق می‌شود که در آن فرد به شدت به فدای نیازها و خواسته‌های خود برای تأمین نیازهای دیگران می‌پردازد و این کار را به عنوان یک مسئولیت و ارزش مهم در نظر می‌گیرد. این طرحواره معمولاً از تجربیات دوران کودکی، مانند تجربیات حمایتگری بیش از حد یا مورد تأیید قرار گرفتن برای فدای نیازهای خود، نشأت می‌گیرد و به ایجاد احساسات عمیق گناه و خودفریبی منجر می‌شود.

برای مثال، فردی که در خانواده‌ای بزرگ شده که همیشه بر اهمیت فداکاری و کمک به دیگران تأکید شده، ممکن است در بزرگسالی دائماً به دنبال جلب رضایت و تأمین نیازهای دیگران باشد و نیازهای شخصی خود را نادیده بگیرد. این طرحواره می‌تواند به مشکلات در حفظ تعادل زندگی و اختلالات عاطفی مانند احساس خستگی و استرس منجر شود، زیرا فرد به طور مداوم خود را قربانی نیازهای دیگران می‌کند و از خود به‌درستی مراقبت نمی‌کند.

15. طرحواره بازداری هیجانی (Emotional inhibition schema)

طرحواره بازداری هیجانی (Emotional Inhibition) به الگوی ذهنی اطلاق می‌شود که در آن فرد به شدت تمایل دارد احساسات و هیجانات خود را سرکوب یا پنهان کند تا از قضاوت یا عواقب منفی احتمالی جلوگیری کند. این طرحواره معمولاً از تجربیات دوران کودکی، مانند تجربیات انتقادی یا الگوهای کنترل‌گرانه از سوی اطرافیان، نشأت می‌گیرد و به ایجاد احساسات عمیق ترس و خودسانسوری منجر می‌شود.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی همیشه به خاطر ابراز احساساتش مورد انتقاد یا نادیده گرفتن قرار گرفته، ممکن است در بزرگسالی به طور ناخودآگاه از نشان دادن عواطف خود به دیگران خودداری کند و در موقعیت‌های اجتماعی یا احساسی دچار مشکل شود. این طرحواره می‌تواند به مشکلات در برقراری ارتباطات صمیمی و اختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی منجر شود، زیرا فرد قادر به پردازش و ابراز صحیح هیجانات خود نیست و به این ترتیب به تنهایی و انزوا دچار می‌شود.

16. طرحواره انزوای اجتماعی (Schema of social isolation)

طرحواره انزوای اجتماعی (Social Isolation) به الگوی ذهنی اطلاق می‌شود که در آن فرد احساس می‌کند از جامعه و دیگران جدا شده و به طور عمیق و مستمر به تنهایی و انزوا دچار است. این طرحواره معمولاً از تجربیات منفی دوران کودکی، مانند طرد شدن، عدم پذیرش یا تجربیات منفی اجتماعی، نشأت می‌گیرد و به احساسات عمیق تنهایی و جدایی منجر می‌شود.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی به دلیل تفاوت‌های اجتماعی یا فرهنگی از سوی همسالان طرد شده و روابط اجتماعی محدودی داشته، ممکن است در بزرگسالی احساس کند که به طور مداوم از دیگران جدا شده و قادر به برقراری روابط عمیق و معنادار نیست. این طرحواره می‌تواند به مشکلات در برقراری و حفظ روابط اجتماعی و اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب منجر شود، زیرا فرد به طور مداوم در تلاش است تا از احساس انزوا و جدایی رهایی یابد و در ارتباط با دیگران دچار مشکلات جدی می‌شود.

17. طرحواره نقص و شرم (Defect and shame schema)

طرحواره نقص و شرم (Defectiveness / Shame) به الگوی ذهنی اطلاق می‌شود که در آن فرد به طور عمیق احساس می‌کند که از نظر ذاتی ناقص، بی‌ارزش و غیرقابل قبول است و این باور به شدت بر رفتار و روابط او تأثیر می‌گذارد. این طرحواره معمولاً از تجربیات منفی دوران کودکی، مانند انتقادات شدید، عدم پذیرش یا مقایسه‌های منفی، نشأت می‌گیرد و به ایجاد احساسات عمیق شرم و نقص منجر می‌شود.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی به دلیل نمرات ضعیف یا عدم موفقیت‌های اجتماعی دائماً مورد انتقاد قرار گرفته، ممکن است در بزرگسالی به شدت احساس کند که هیچ‌گاه به اندازه کافی خوب نیست و از دیگران دوری کند تا از برملا شدن این احساسات جلوگیری کند. این طرحواره می‌تواند به مشکلات در ایجاد و حفظ روابط سالم و اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب منجر شود، زیرا فرد به طور مداوم تحت فشار احساسات منفی خود قرار دارد و قادر به پذیرش خود و موفقیت‌هایش نیست.

18. طرحواره معیارهای سرسختانه (Stubborn criteria schema)

طرحواره معیارهای سرسختانه (Rigid Rules) به الگوی ذهنی اطلاق می‌شود که در آن فرد به طور مداوم به پیروی از استانداردها و قوانین سختگیرانه و غیرمنصفانه در زندگی خود معتقد است و این قوانین به شدت بر رفتار و تصمیم‌گیری‌های او تأثیر می‌گذارد. این طرحواره معمولاً از تجربیات دوران کودکی، مانند الگوهای تربیتی سختگیرانه یا انتظارات غیرواقعی، نشأت می‌گیرد و به ایجاد احساسات عمیق استرس و عدم رضایت منجر می‌شود.

برای مثال، فردی که در دوران کودکی با قوانین سختگیرانه و انتظارات بالا از سوی والدین مواجه بوده، ممکن است در بزرگسالی به طور مداوم خود را تحت فشار برای دستیابی به استانداردهای عالی ببیند و به خود سخت بگیرد، حتی در موقعیت‌هایی که دیگران مشکلی نمی‌بینند. این طرحواره می‌تواند به مشکلات در مدیریت استرس و اختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی منجر شود، زیرا فرد به طور مداوم در تلاش است تا به انتظارات غیرمنصفانه خود پاسخ دهد و از عدم موفقیت یا اشتباهات بترسد.

19. ترس از صمیمیت:

افرادی که این طرحواره را تجربه می‌کنند، از روابط عاطفی عمیق اجتناب می‌کنند زیرا از آسیب‌پذیری یا طرد شدن می‌ترسند. آن‌ها اغلب خود را از دیگران دور نگه می‌دارند تا در مقابل احساسات منفی مثل درد و ناامنی محافظت کنند، حتی اگر به قیمت تنهایی باشد.

20. ناامیدی نسبت به آینده:

این طرحواره منجر به این می‌شود که فرد احساس کند هیچ‌گونه تلاشی برای بهبود زندگی خود سودمند نیست و همواره شکست را انتظار داشته باشد. چنین افرادی اغلب از برنامه‌ریزی برای آینده و پیگیری اهداف بلندمدت خودداری می‌کنند، زیرا باور دارند که تغییر مثبت امکان‌پذیر نیست.

21. خودناباوری/عدم عزت:

عزت نفس یکی از طرحواره‌های روانی است که فرد را به تردید مداوم درباره ارزش‌ها و توانایی‌هایش سوق می‌دهد. کسانی که با این طرحواره درگیرند، معمولاً احساس می‌کنند که به اندازه کافی خوب نیستند و نمی‌توانند به موفقیت‌های مهم دست یابند. این افراد ممکن است در مواجهه با چالش‌ها یا موقعیت‌های جدید، از خود انتظار شکست داشته باشند و به همین دلیل از فرصت‌های پیشرفت اجتناب کنند.

علاوه بر این، فرد مبتلا به این طرحواره ممکن است به دنبال تأیید مداوم دیگران باشد، زیرا اعتماد به قضاوت‌ها و انتخاب‌های شخصی خود ندارد. در نتیجه، خودناباوری به کاهش عزت نفس و افزایش احساس بی‌کفایتی منجر می‌شود که می‌تواند تأثیرات منفی بر جنبه‌های مختلف زندگی، از جمله شغل و روابط اجتماعی، داشته باشد.

اهداف طرحواره درمانی چیست؟

اهداف طرحواره درمانی، که توسط جفری یانگ توسعه یافته است، شامل موارد زیر می‌باشد:

  • شناسایی و درک طرحواره‌ها: اولین هدف، شناسایی الگوهای پایدار و منفی ذهنی یا طرحواره‌هایی است که فرد در طول زندگی خود ایجاد کرده است. این طرحواره‌ها معمولاً از تجربیات منفی دوران کودکی نشأت می‌گیرند و بر تفکر، احساسات و رفتارهای فرد تأثیر می‌گذارند.
  • تغییر طرحواره‌های ناکارآمد: پس از شناسایی، هدف دیگر درمان تغییر و تعدیل طرحواره‌های منفی و ناکارآمد است. این شامل بررسی و به چالش کشیدن باورهای غلط و غیرمنطقی، و جایگزینی آن‌ها با الگوهای تفکر مثبت و سازگار است.
  • افزایش خودآگاهی و پذیرش: یکی از اهداف مهم دیگر، افزایش خودآگاهی فرد از احساسات و نیازهای خود و ایجاد پذیرش نسبت به نقاط ضعف و قدرت‌های شخصی است. این کمک می‌کند تا فرد با واقعیت‌های خود صادق‌تر و راحت‌تر برخورد کند.
  • توسعه مهارت‌های مقابله‌ای و تنظیم هیجانی: طرحواره درمانی به فرد کمک می‌کند تا مهارت‌های جدیدی برای مقابله با استرس، تنظیم هیجانات و برقراری روابط سالم‌تر یاد بگیرد. این شامل یادگیری تکنیک‌های جدید برای مدیریت احساسات و بهبود رفتارهای اجتماعی است.
  • تقویت روابط سالم: هدف دیگر درمان، بهبود و تقویت روابط بین فردی است. این شامل یادگیری نحوه برقراری ارتباط مؤثر، حل تعارضات و ایجاد روابط پایدار و سالم با دیگران می‌باشد.
  • افزایش کیفیت زندگی: نهایتاً، هدف نهایی طرحواره درمانی، بهبود کلی کیفیت زندگی فرد است. این شامل افزایش رضایت از زندگی، بهبود سلامت روانی و عاطفی، و دستیابی به اهداف شخصی و حرفه‌ای می‌باشد.
نظرات کاربران:
محمدحسین
پاسخ به این نظر
1402/11/21

من 2 سال توکلینیک اینجامکث رفتم پیش اقای دکتربهزادمتین برای طرحواره درمانی.ایشون بسیار توی طرحواره درمانی مسلط هستند و به شدت توصیشون می کنم.

0 0
نیلوفر
پاسخ به این نظر
1400/6/23

طرحواره رهاشدگی و وابستگی رو من دارم خیلیییی زیااااد

0 2
افزودن نظر:
captcha


تست های آنلاینتست آنلاین
آدرس مکثآدرس
تلفن مکث
رزرو آنلاین وقترزرو وقت
تماس با واتس اپواتس اپ