ناتوانی در ادامه زندگی قطعا هر انسانی را در طول زندگی خود به چالش می کشاند. معمولا علت این ناتوانیی می تواند از جهات (خلقی، اقتصادی و تنهایی) باشد.
زمانی که فرد در شرایط و محیط نابسامانی قرار بگیرد و یا احساس خوشبختی و سعادت را تجربه نکند، میتواند اولین تفکر منفی او ناتوانی برای ادامه زندگی باشد. همچنین خود تخریبی و افکار منفی ناتوانیی در ادامه زندگی را تشدید می کند.
چگونه با چنین تفکراتی مواجه شویم؟
پیش از مواجه با تفکرات منفی باید بدانیم احساس واقعی ما نسبت به چه مسئله ایی باعث میشود تفکراتی اینچنینی به ذهن برسد. پیدا کردن مسئله اصلی که باعث احساس درماندگی، ناراحتی، غم و ناتوانی میشود، اولین قدم در مواجه با احساسات است. پاکسازی ذهن از افکار منفی و مزاحم نیاز به تغییر نگرش و قبل از آن شناخت نگرش دارد.
زمانی که بدانیم با چه مسئله ایی مواجه هستیم و نسبت به آن مسئله و مشکل چه احساسی داریم قطعا میتوانیم قدم به قدم برای رفع کردن مشکلات خود پیش برویم.
زمانی که فردی به این نتیجه میرسد که دیگر توانایی زندگی کردن را ندارد، قطعا با بار عظیمی از مشکلات، ناراحتی ها، کمبود ها و بی توجهی ها مواجه است که بیان هر کدام از آنها برای خود و دیگران آزار دهنده خواهد بود. اما یک روانشناس میتواند در گره گشایی از مشکلات فردی به موضوعاتی دست پیدا کند که شاید هیچگاه فرد نتوانسته است به آن توجه کند.
ناتوانی در ادامه زندگی (نقش خود تخریبی)
فردی که احساس میکند دیگر توان زندگی کردن ندارد، قطعا به این نتیجه دست پیدا کرده است که با تمام تلاش خود دیگر راهی برای بهبود و یا شادی و نشاط نخواهد داشت و یا به تعبیری جهان کمر به نابودی او بسته است. تمام اینها تفکراتی هستند که هر فردی در تنگنای استیصال با آنها مواجه میشود. راهنمایی گرفتن از یک مشاور روانشناس و صحبت با یک روانشناس میتواند بینشی جدید و قطعا راهکارهایی جدید را برای هر فردی که در شرایط سخت روانی قرار دارد، ایجاد کند.
بینش های جدید چگونه در ناتوانی در زندگی اثرگذارند
شاید سوال بسیاری از افرادی که دچار آسیب شده اند و احساسات ناخوشایندی را تجربه میکنند این باشد که بینش جدید چگونه میتواند ما را از احساس بدبختی و استیصال نجات دهد. بینش جدید در واقع نگاه به یک موضوع با تفکراتی متفاوت است که دستاورد های متفاوتی نیز به همراه خواهد داشت.
مثالی در مورد بینش جدید
فردی را در نظر بگیرید که یک مسئله مشخص مانند خشم به والدین خود را دارد. در خانه ایی مشترک با آنها زندگی میکند و توانایی داشتن یک زندگی مستقل را در خود نمیبیند. بنابراین هر روز صبح با خشم از خواب بلند میشود و در هر مورد اشتراکی با والدین خود به مشکل و بحث و دعوا میرسد. با بررسی همه جانبه زندگی خود، به این نتیجه رسیده است که توانایی زندگی مستقل را نیز از لحاظ اقتصادی ندارد؛ بنابراین تحمل این زندگی را دیگر ندارد و احساس ضعفی مداوم را تجربه میکند. بینش متفاوتی که میتوان به این فرد ارائه داد، نه نصیحت و نه گوشزد به خوشبختی های زندگی است بلکه فقط نگاه مجدد به توانایی ها و قبول مسئولیت زندگی خود است.
این فرد با انتخاب یک شغل که ساعت بیشتری را در خارج از خانه برای کسب درآمد مفید باشد و معاشرت با دوستانی که بتوانند به او انرژی مفید دهند و گذراندن ساعاتی برای ورزش کردن، میتواند فرصت ها و زمان خود را به شکل مفیدتری بگذراند. همچنین با نگاهی مجدد به خشم خود و ریشه خشم خود از والدین، میتواند تجربه بهتری برای زندگی داشته باشد.
نقش خودتخریبی در ناتوانی در زندگی
یکی از هدف گذاری های ناخودآگاه هر فردی میتواند خودتخریبی باشد. خودتخریبی احساسی است که به واسطه آن، فرد خود را لایق خوشبختی نمیداند و بنابراین در ناخودآگاه خود تصمیم میگیرد به سمت هدف ها و رفتارهایی برود که در آخر نتیجه ایی به جز تخریب، احساس ناخوشایند و ناخوشی نداشته باشد. لازم به ذکر است که خود تخریبی یکی از موانع اصلی پاکسازی ذهن از افکار منفی و مزاحم است.
چه زمانی فرد در ناخودآگاه خود تصمیم به خود تخریبی میگیرد؟
کودکان تا پیش از ۲ سالگی نیاز مبرم به توجه عمیق مادر دارند. این توجه باید بی قید و شرط و در کمال آسایش برای کودک فراهم شود.
الف: مادری که به کودک خود علاقه نشان میدهد؛ او را بدون واسطه دوست دارد، میبوسد و در آغوش میگیرد، این احساس را به کودک منتقل میکند که تو دوست داشتنی هستی.
ب: زمانی که کودک کار اشتباهی انجام میدهد، گفتن کلماتی از قبیل دوستت ندارم، چون کار اشتباهی انجام داده ایی، این پیغام ناخوشایند را به کودک میرساند که تو دوست داشتنی نیستی مگر اینکه کاری انجام دهی که خوشایند والدین باشد.
رشد احساس خود تخریبی در بزرگسالی در اهداف و رفتارهایی هر فرد خود تخریبی واضح است.
- پرخوری
- تنبلی
- انتخاب نکردن رشته تحصیلی مناسب
- انتخاب نکردن شغل مناسب
- انتخاب نکردن همسر مناسب
- تنهایی های آسیب زا
چگونه میتوانیم برای زندگی بهتر به خودتخریبی خاتمه دهیم؟
پایان دادن به رفتارهای خودتخریبگر، در قدم اول با شناخت رفتارهای تخریبگر آغاز میشود. وقتی بتوانیم به قدری خود را بشناسیم و به مقاومت ها و تخریب های خود در روزمره آگاه شویم، به مرور میتوانیم به انتخاب هایی دست بزنیم که میزان تخریب آنها کمتر است و یا به کاری که انجام میدهیم آگاه هستیم.
البته نکته مهم در انجام هر نگاه تحلیلی و روانکاوانه به خود و رفتارهایمان، نیازمند راهنمایی گرفتن از یک مشاور روانشناس است که بینش و درایت لازم برای نشان دادن هشدارها و نقطه های کور اهداف ما را داشته باشد.
نتیجه اثر بخش بهبود در خودتخریبی
زمانی که خودتخریبی در هر فردی به اتمام برسد، قطعا تصمیمات بهتری در زندگی میگیرد. ناتوانی در ادامه زندگی و پاکسازی ذهن از افکار منفی و مزاحم هر دو با خود تخریبی ارتباط دارند. هدف گذاری های دقیق تر و شایسته تر، احساس بالندگی و سرخوشی، خویشتن دوستی و دیگر دوستی، از جمله احساساتی هستند که پس از اتمام خودتخریبی در زندگی هر فردی به وجود می آید؛ زیرا تصمیمات جدید نشان از قبول مسئولیت خود و شرایط را دارد. دیگر به دنبال هر بهانه و دلیلی برای استیصال و درماندگی نمیگردد که عامل شوربختی خود را پیدا کند و تمام زندگی خود را درگیر ندانم کاری های دیگران بداند.