من در حین تماشای برنامه زنده امروز دوشنبه دو بار وسیله ای را به سمت تلویزیون پرتاب کردم (من یک پرستار بچه هستم، بچه در حال چرت زدن بود). قسمتی که من تماشا میکردم خیلی مزخرف بود، دیدگاه های متضادی درباره اضطراب و درمانش با داروی کلونازپام مطرح شد. در مورد مصرف این بنزودیازپین اظهاراتی وجود دارد که باعث رنجش من شد. روانپزشک برنامه همراه با لحن آزار دهنده ای اعلام کرد کلونازپام باعث اعتیاد میشود و بنزودیازپین ها خطرناک هستند. بویژه زنان بهتر است مراقب باشید.
روانپزشکان، حقایقی را فهرست کردند که به خودی خود درست هستند، میلیونها نسخه برای دیازپام و بنزو در ایالات متحده صادر میشود و اکثریت این بیماران را زنان تشکیل میدهند. زنان دو برابر بیشتر از مردان در معرض ابتلا به اختلالات اضطرابی هستند. همچنین، زنان بیشتر از مردان (اما نه دو برابر) از حملات پنیک رنج میبرند. بطور تلویحی، مصرف کلونازپام و معتاد شدن به این داروی تجویزی یک امر یکسان است. اما بر اساس تجربه شخصی من، بنزودیازپینها اغلب وابستگی فیزیکی ایجاد میکنند، اما لزوماً باعث اعتیاد نمیشوند و توسط بسیاری به عنوان بخشی از یک برنامه درمانی موثر استفاده میشوند.
به هر حال قبل از ایجاد هر گونه تغییر در داروهای خود با پزشک تان مشورت کنید. کلونازپام همچنین، باعث فراموشی در برخی از بیماران شده است. این داروی ضد اضطراب فعالیت را در بخش های کلیدی مغز، از جمله مواردی که در انتقال رویدادها از حافظه کوتاه مدت به بلندمدت دخیل هستند را کاهش میدهد. در واقع حرف او در بسیاری از جاها نادرست بود (کلونازپام بنزوی است که کمترین عادت را ایجاد میکند و مدت کمی در بدن میماند). میخواهم روی تلاقی خطرناک اعتیاد و وابستگی این دارو بیشتر تمرکز کنم. اختلالات اضطرابی شایع ترین بیماری روانی در ایالات متحده است که 40 میلیون بزرگسال در ایالات متحده 18 سال و بالاتر (18٪ از جمعیت ایالات متحده) را تحت تأثیر قرار میدهد.
یک موضوعی است که من حتی نمیدانستم اما من را متعجب نکرد:
اختلالات اضطرابی به شدت قابل درمان هستند، با این حال تنها حدود یک سوم از مبتلایان تحت درمان هستند. این موضوع تحت عناوین اختلال اضطراب فراگیر، اختلال هراس و فوبیاهای خاص تکرار میشود. من بطور کلی از آن کلیپ و پوشش کلونازپام در رسانه ها عصبانی هستم. زیرا عادت به مصرف یک دارو مانند اعتیاد به مواد مخدر نیست و من این مفهوم را در صورت مصرف کلونازپام درک نمیکنم. مصرف یک داروی تجویزی که در حال شکل گیری عادت است، شما را معتاد نمیکند. اعتیاد یک بیماری است. فردی که یک لیوان شراب می نوشد ممکن است الکلی باشد و ممکن است نباشد. با این حال، الکل یک ماده ایجاد کننده عادت است.
پیشنهاد میکنیم انجام دهید: تست آنلاین میزان خشونت
اعتیاد بیماری است که با وابستگی فیزیکی یک داروی تجویزی که برای درمان یک بیماری مصرف میشود، یکسان نیست. من این را نمینویسم تا ثابت کنم معتاد نیستم. میدانم که به هیچ چیز معتاد نیستم. این برای من به اندازه کافی خوب است. با این حال، من روانپزشکی را که در یک برنامه تلویزیونی پرطرفدار شرکت کند و بگوید من یک معتاد هستم را درک نمیکنم. من دوست ندارم که حتی تعداد کمی از میلیون ها بیمار که داروی کلونازپام یا هر بنزوی را مصرف میکنند، پس از توصیف تند او از دارو، دچار تردید شوند.
من از نظر بدنی به بنزوها وابسته هستم. کلونوپین (کلونازپام)، در مورد من اینطور است. احساس میکنم اگر بیش از ده ساعت کلونوپین مصرف نکرده باشم، شوک الکتریکی بطور تصادفی در بدنم وارد میشود. من علائمی مثل ترک تحصیل را تجربه میکنم. در واقع، من حتی نمیتوانم دوز کمتر را بدون تجربه ترک مصرف کنم. به همین دلیل نسبت به عدم وجود این دارو حساس هستم. مجله آمریکایی روانپزشکی مقاله ای در مورد اعتیاد در مقابل وابستگی در سال 2006 منتشر کرد. در اینجا یک تعریف دقیق از اصطلاح وابستگی از آن مقاله آورده شده است:
اصطلاح وابستگی بطور سنتی برای توصیف وابستگی فیزیکی استفاده میشود، که به سازگاریهایی اشاره دارد که با قطع مواد مخدر، مانند الکل و هروئین، منجر به علائم ترک میشود. وابستگی جسمانی با برخی داروهای روانگردان نیز، مانند داروهای ضد افسردگی مشاهده میشود.
هر چیزی که باعث شود بدن شما در هنگام استفاده از یک ماده تغییر کند، از کافئین گرفته تا داروهای ضد افسردگی و هروئین، میتواند باعث وابستگی شود، و همه این بدان معناست که بدن شما پس از مصرف این ماده شیمیایی دچار علائم ترک میشود. ترک به این معنی است که بدن شما با آن ماده (قهوه، هر چیزی؟) سازگار شده است و اگر آن ماده شیمیایی (کافئین) از بین برود، بدن شما باید دوباره سازگار شود. این سازگاری با انواع تغییراتی که در اعتیاد رخ میدهد بسیار متفاوت است.
در واقع همان جمله بعدی در مقاله ای که نقل کردم، این است:
با این حال، سازگاریهای مرتبط با ترک مواد از سازگاری هایی که منجر به اعتیاد میشود، متمایز است که به از دست دادن کنترل بر اصرار شدید به مصرف دارو حتی به قیمت عواقب نامطلوب اشاره دارد.
من از نظر جسمی به کلونوپین وابسته هستم. من چیزی شبیه و میل شدید به مصرف دارو را تجربه نکرده ام. من تفاوت را میدانم. من حدود پنج سال درگیر نیکوتین بودم و میدانم که از دست دادن کنترل بر یک میل شدید، حتی به قیمت عواقب نامطلوب، به چه معناست. من یک بار (برخلاف توصیه پزشکانم) سعی کردم، دوز کمتر از تجویز پزشک دارو بخورم. (بله، من تعدادی بنزو را امتحان کردم، اما متوجه شدم که کلونوپین تنها چیزی است که واقعاً کار میکند، اما من این کار را انجام نمیدهم. آنها را با هم ترکیب نکنید مگر اینکه توسط پزشک دستور داده شود). عبارت زیر (همان مقاله) واقعاً به من کمک کرد تا بفهمم چرا این دکتر در برنامه زنده نتوانست بین وابستگی و اعتیاد تمایز قائل شود:
پزشکانی که شواهدی از علائم آستانه تحمل و ترک را مشاهده میکنند، تصور میکنند که این به معنای اعتیاد است... بیمارانی که از مصرف دارو خودداری کردند، آسیب زیادی به آنها وارد شده است. زیرا پزشکان آنها معتقدند که صرفا به این دلیل که وابسته هستند، دچار اعتیاد شده اند.
در نهایت، من در این برنامه با روانپزشک در دو مورد موافقم:
ترکیب الکل با بنزو واقعا بد است و زندگی تان را تهدید میکند (هر چقدر هم که دوز بنزو کم باشد، اثرات الکل را بطور تصاعدی تقویت میکند). در مورد میزان مصرف کلونازپام با پزشک مشورت کنید؛ زیرا در صورت استفاده نادرست خطراتی ایجاد میکنند. در واقع، اگرچه آنها معمولاً توسط پزشک تجویز میشوند، اما سوء استفاده از کلونوپین میتواند منجر به اعتیاد و مصرف بیش از حد شود. مصرف بیش از حد کلونوپین، همراه با یک حمام آب گرم! من تقریباً مطمئن هستم که غرق خواهم شد. اما همچنین یادآوری میکنم که قبل از قضاوت کامل، کل داستان را مطالعه کنید.