اعتیاد به خرید که از آن به عنوان اختلال خرید اجباری نیز یاد می شود، در سالهای اخیر توجه های زیادی را به خود جلب کرده است. این بدان علت است که این اختلال میتواند بر زندگی فردی و خانوادگی، اجتماعی و شغلی تاثیر منفی بگذارد. فارغ از نوع آن، اعتیاد می تواند اختلالات روانی دیگری را بوجود بیاورد. به همین علت شناسایی زودهنگام و مدیریت مناسب میتواند پیامدهای نامطلوب بلند مدت را محدود کرده و نتیجه را بهبود ببخشد.
اعتیاد به خرید یا جنون خرید در روانشناسی، اولین بار توسط روانپزشک آلمانی امیل کریپلین تقریبا یک قرن پیش توصیف شد. او این اختلال را «oniomania» نامید که از واژه یونانی onios به معنای خرید و mania به معنای شیدایی تشکیل شده است و به معنای شیدایی خرید است. او به این نتیجه دست یافت که اختلال خرید اجباری شکلی از تکانه های واکنشی است و به همین علت آن را با اختلالات آتش افروزی و جنون دزدی دسته بندی کرد. از آن زمان، این اختلال به شکلهای مختلفی مانند خرید اجباری، اعتیاد به خرید، اختلال وسواس خرید و خرید کنترل نشده نام گذاری شد.
پیشنهاد میکنیم انجام دهید: تست آنلاین و رایگان اعتیاد به خرید
ویژگیهای بالینی اختلال خرید اجباری چیست؟
افرادی که به خرید اعتیاد دارند، دائما در حال هزینه کردن و خرید هستند و در این فرآیند سطوح مختلفی از رضایت را تجربه می کنند. افراد مبتلا با وجود اینکه می دانند خرید بیش از حد آنها چه تاثیر منفی بر زندگی شان گذاشته است، اما همچنان خرید می کنند. اغلب محققان و روانشناسان، در معیارهای خود چندین ویژگی را از این اختلال را توصیف می کنند:
- غیر قابل کنترل است.
- به طور قابل توجهی ناراحت کننده، وقت گیر، و یا منجر به مشکلات خانوادگی، اجتماعی، شغلی و یا مالی می شود.
- به دلیل حالات هیپومانیک یا شیدایی رخ نمی دهد.
اعتیاد به خرید چه معیارهای تشخیصی دارد؟
- اشتغال ذهنی نابهنجار به خرید، خرید یا رفتار ناسازگارانه که حداقل با یکی از موارد زیر مشخص میشود:
- مشغله فکری یا انگیزه برای خرید که غیرقابل مقاومت و کنترل است.
- خرید مکرر بیش از توان مالی، خرید مکرر اقلامی که مورد نیاز نیستند، یا خرید برای مدت زمان طولانی تر از نیاز.
- مشغله به خرید، انگیزه یا رفتارهای مربوط به خرید که موجب ایجاد ناراختی میشود، زمان بر است. در عملکرد اجتماعی یا شغلی اخلال ایجاد می کند و یا منجر به مشکلات مالی می شود (مانند: بدهی یا ورشکستگی).
- خرید یا رفتارهای مربوط به خرید که به دلیل دوره های شیدایی نباشد.
اعتیاد به خرید چه مراحلی دارد؟
- پیش نگری / بیش بینی: فرد تمایل به خرید دارد.
- آماده سازی و تدارک: فرد برای خرید، شروع به آماده سازی می کند. برای مثال: تصمیم می گیرد کجا برود، چه لباسی بپوشد و از کدام کارت بانکی خود استفاده کند.
- خرید: مهم ترین مرحله است و فرد با خرید کردن به طور موقت تسکین پیدا می کند، هیجان زده می شود و یا حتی به لحاظ جنسی برانگیخته می شود.
- خرج کردن: پس از مدتی کوتاهی خرید، فرد از خرید خود ناامید می شود.
اغلب افراد مبتلا به خرید اجباری، کالاهایی را خریداری می کنند که برایشان چندان فایده ای ندارد و به همین علت بعد از عمل خرید کردن احساس تنش می کنند. در حقیقت این رفتار با خریدهای مکرر می تواند یک سیر مزمن داشته باشد. برخلاف دیگر افراد که معمولا پیش از خرید بودجه خود را برنامه ریزی و محاسبه می کنند، افرادی که به خرید اعتیاد دارند، بدون برنامه ریزی قبلی و تنها بر اساس انگیزه های خود عمل می کنند.
پژوهشها نشان داده است که افرادی که به خرید اعتیاد دارند، اغلب از اعتماد به نفس ضعیف رنج می برند و معمولا دارای مشکلات دیگری مانند: اختلال اضطراب، اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD)، اختلال پرخوری، سایر اختلالات کنترل تکانه و اختلال شخصیت هستند. در یک مطالعه در ایالات متحده که شامل 46 نفر مبتلا به اعتیاد به خرید بود، شرکت کنندگان گزارش دادند که هنگام خرید کالاها، معمولا احساس خوبی داشتند (44%)، دوست داشتند چیز جدیدی داشته باشند (52%)، و احساس قدرت (17%) و احساس پرت شدن از سایر مشکلات (24%) را دوست داشتند.
در ادامه این مطالعه گزارش داده شد که معمولا بعد از ظهر (46٪) و پس از آن عصر (24٪) رایج ترین زمان برای خرید بود. همچنین شرکت کنندگان اغلب گزارش دادند که پیش از خرید دچار احساس غم و تنهایی بودند و لباس، کفش، سی دی/صفحه ضبط و جواهرات رایج ترین اقلامی بودند که خریداری می شد.
اعتیاد به خرید چقدر شایع است؟
یک مطالعه در ایالات متحده آمریکا نشان داده است که شیوع این اختلال 8/5% است و معمولا در زنان بیشتر دیده می شود. البته این تفاوت جنسیتی ممکن است به دلیل آن باشد که زنان بیشتر برای درمان مراجعه می کنند. سن شروع خرید اجباری بین 18 تا 30 برآورد شده است. این میتواند به این علت باشد که نوجوانان امروزی، هر ماه پول بیشتری برای خرج کردن خود دارند و از طرفی دیگر، تلاش فعالانه ای برای به دست آوردن مبالغ بیشتر می کنند، چه از طریق متقاعد کردن یا تحت فشار قرار دادن والدین، یا یافتن راه هایی برای کسب درآمد. شواهد اولیه نشان می دهد که این اختلال در خانواده ها همراه با بروز اختلالات خلقی، اضطراب و مصرف مواد بیشتر است.
دلیل ابتلا به اعتیاد به خرید چیست؟
اولین نوشته ها درباره این اختلال به نوشته های کریپلین بر میگردد که بر رویکرد روان پویشی متمرکز بود. اما پژوهشهای جدید، به تاثیراتی که عوامل رشدی، عصبی زیست شناختی و فرهنگی بر این اختلال دارد، پرداخته اند. اختلال خرید اجباری، به عنوان یک اعتیاد «رفتاری» توصیف می شود. برخی شواهد از اشتراکات خاصی میان اعتیادهای رفتاری و اعتیاد به مواد حمایت می کند. این بدان معناست که اعتیاد به مواد و اعتیاد به خرید ویژگی های بالینی مشترکی دارند؛ مانند: درگیری مکرر یا اجباری در یک رفتار علیرغم پیامدهای نامطلوب، کاهش کنترل بر رفتار، حالت ولع قبل از درگیر شدن در رفتار، کناره گیری و اختلال در زمینه های اصلی عملکرد روزانه.
اعتیاد به خرید از دیدگاه زیستی
علاوه بر تغییرات سطوح سروتونین، دوپامین، مواد افیونی درون زا و کورتیزول در بدن، عدم تعادل بین حالت تحریک بیش از حد و اختلال در مهار یا پردازش پاداش وجود دارد. احتمالا به دلیل اختلال در عملکرد سیستم سروتونین، اختلال در مهار نیز وجود دارد. به دلیل تغییرات در سطوح و میزان دوپامین که بر رفتار پاداش دهی و تقویت کننده تاثیر می گذارد، یک حالت ولع و میل اغراق آمیز وجود دارد. همچنین پیشنهاد می شود که مواد افیونی از طریق پردازش پاداش، لذت و درد باعث ایجاد تغییراتی در تنظیم میل شوند.
اعتیاد از دیدگاه اجتماعی و فرهنگی
عوامل شناسایی شده عبارتند از در دسترس بودن آسان کارت های اعتباری، افزایش تبلیغات رسانه ای و فرصت های خرید خانگی از طریق نمایش های تلویزیونی و اینترنت. این اختلال همچنین در کشورهای با درآمد بالا رخ می دهد. با فروپاشی ساختار خانواده و فقدان حس انسجام جامعه، افرادی که به خرید اعتیاد دارند، به خرید کنترل نشده به عنوان یک رفتار جبرانی روی آورده اند که به طور موقت احساسات منفی انزوا و تنهایی را کاهش می دهد.
اعتیاد از دیدگاه نظریه های روانکاوی
تعارضات ریشه دار، رویدادهای اولیه زندگی، فقدان تصویر درونی باثبات و اضطراب اختگی (در زنان) همگی به عنوان عوامل مؤثر در خرید اجباری مطرح شده اند. تصور می شود که احساسات منفی مرتبط با رویدادهای اولیه یا از بین می روند یا با سرخوشی در هنگام خرید جایگزین می شوند. همچنین اظهار داشته است که یک سیستم ارزشی مادی افراد را به سمت رفتار خرید با انگیزه روانی به عنوان یک استراتژی برای دستیابی به اهداف اصلی زندگی هدایت می کند. با این حال، این می تواند تاثیر منفی بر رفاه آنها داشته باشد، زیرا ترمیم خلق و خو و احساس هویتی که آنها با خرید کالاهای مصرفی به دنبال آن هستند، کوتاه مدت است و در بلندمدت خرید آنها را شادتر نمی کند.
منبع: cambridge.org