زندگی با اختلال وسواس فکری عملی (OCD) به معنای زندگی با افکار مزاحم تکراری و ناخواسته است که تحمل آن برای فردی که آنها را تجربه میکند، وحشتناک است. محتوای وسواسها بسیار متنوع است. در حالی که برخی از وسواسها شامل ترس از آلودگی است، نگرانی در مورد آلودگی درصد کمی از محتوای وسواسی را تشکیل میدهد. وسواسها اغلب ماهیت و محتوایی تابویی دارند. به عبارت دیگر موضوعاتی را در بر میگیرند که برای جامعه و فرهنگ مورد پذیرش نیست. بعنوان مثال، فردی مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی، ممکن است افکار و تصاویر خشونت آمیز (مانند کشتن خود یا دیگران)، افکار و تصاویر مزاحم جنسی که در آن خود فرد آزار دهنده جنسی است (ارتباط جنسی با کودکان، اعضای خانواده، حیوانات، شخصیتهای مذهبی و غیره) یا افکار و تصاویر توهین آمیز را تجربه کند؛ افکاری که خلاف مذهب و فرهنگ خود آن فرد است.
اجبارها یا رفتارهای اجباری که فرد در وسواس انجام میدهد برای کاهش اضطراب استفاده میشود. فردی که با OCD سر و کار دارد در یک چرخه معیوب قرار میگیرد که بر تمام زمینه های عملکرد فرد، از جمله صمیمیت جنسی، تأثیر میگذارد. OCD هیچ حد و مرزی نمیشناسد. افکار مزاحم میتوانند در هر جایی ظاهر شوند. اتاق خواب یا هر جایی که تصمیم به رابطه جنسی داشته باشید. تأثیر OCD بر رابطه جنسی از فردی به فرد دیگر، بسته به قالب و زمینه وسواسی و علائم فرد متفاوت است. همه افراد افکار مزاحم را تجربه میکنند اما برای کسانی که با OCD مواجه اند، این افکار بدلیل نحوه فعل و انفعالات مغزشان، پایدار باقی میماند.
پیشنهاد میکنیم انجام دهید: تست آنلاین شخصیت جنسی
افراد مبتلا به OCD دارای یک مرکز ترس بیش فعال در مغز هستند که در صورت عدم وجود خطر، هشدارهای کاذب ارسال میکند. به عنوان مثال، به ترسی فکر کنید که در نتیجه این است که زنگ هشدار آتش در نیمه شب به صدا در می آید ولی زنگ هشدار اشتباه است. این چیزی است که اغلب برای مبتلایان به OCD اتفاق میافتد. افکار ناخواسته ظاهر میشوند و بارها و بارها تکرار میشوند و به چیزی که فرد بیشتر دوست دارد حمله میکند. برای برخی، این افکار یا تصاویر ناخواسته از داشتن رابطه جنسی با کودکان، اعضای خانواده، شخصیتهای مذهبی و غیره است. برای برخی دیگر، این افکار یا تصاویر ناخواسته آسیب رساندن به یک عزیز است. این افکار برای فرد مبتلا به OCD به شدت اضطراب آور است.
ترسها و نگرانی های فرد مبتلا به OCD
بسیاری از مراجعانی که تحت درمان OCD خود هستند، ترسها و نگرانیهای زیر را گزارش میکنند:
- من نمیخواهم در حین انجام رابطه جنسی، افکار به ذهنم خطور کند. این باعث وحشت من میشود و تمرکز و میل در رابطه جنسی ام را از بین میبرد.
- اگر به ارگاسم برسم و بعد این افکار مزاحم به ذهنم بیاید چه؟ این به این معنا نیست که من این افکار را دوست دارم؟
- اگر من به اندازه زمانهای دیگر برانگیخته نشده باشم و ثابت کند که وسواسهای من درست هستند، چه؟
- اگر در حین رابطه جنسی به همسرم ضربه بزنم و کاری انجام دهم چه؟
این جایی است که تمرکز حواس و درمان ERP یا درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ وارد عمل میشود. واقعیت این است که اکثر اوقات، افکار ما خارج از کنترل ما هستند. ما نمیتوانیم روی افکار مزاحم مسلط شویم و هر چه بیشتر سعی کنیم آنها را سرکوب کنیم، افکار ناخواسته بیشتری به سراغمان می آید. تحقیقات دانیل وگنر روانشناس، در مورد سرکوب افکار گواه این امر است. در مطالعه او، از یک گروه از شرکت کنندگان خواسته شد که به مدت 5 دقیقه در مورد یک خرس سفید فکر کنند. به گروه دیگری گفته شد که به مدت 5 دقیقه به یک خرس سفید فکر نکنند
نتایج این مطالعه نشان داد که شرکت کنندگانی که از آنها خواسته شده بود به خرس سفید فکر نکنند، بیشتر از شرکت کنندگانی که به آنها آموزش داده شده بود به خرس سفید فکر کنند، به خرس سفید فکر کردند. این یافته ها نشان میدهد که سرکوب فکر مزاحم در اتاق خواب یا هر جای دیگری برای شما درست عمل نمیکند. این موضوع شما را با دو گزینه مواجه میکند:
- از رابطه جنسی اجتناب کنید و اجازه دهید OCD نحوه زندگی تان را به شما دیکته کند.
- خودتان را در معرض رابطه جنسی قرار دهید و اجازه دهید ارزش هایتان راه زندگی تان را هدایت کنند.
رابطه جنسی در درمان ERP
ERP، یک نوع رفتار درمانی و درمان استاندارد طلایی برای OCD است. درمان شامل قرار دادن مکرر یک فرد در معرض ترسهای وسواسی خود در حالی که اجبارها و رفتارهای آرامش بخش را حذف میکند. در ERP بمرور زمان پس از قرار گرفتن مکرر فرد در معرض محرکهای ترسناک، اضطراب کاهش مییابد. ERP همچنین یادگیری بازدارنده را تسهیل میکند که در آن بیمار می آموزد که احتمال وقوع پیامد ترسناک به اندازه ای که مغز او را باور کرده است، وجود ندارد و میتواند ناراحتی و اضطراب مرتبط با محرکهای ترسناک را تحمل کند.
رابطه جنسی به عنوان یک مواجهه با محرک ترس آور
برای بازسازی مغز، فرد مبتلا به OCD باید بدون درگیر شدن در اجبار در معرض چیزی قرار گیرد که از آن میترسد.
مواجهه
هنگامی که فردی مبتلا به OCD درگیر فعالیت جنسی میشود، مغز او ممکن است پر از افکار مزاحم شود. این اغلب او راا را به وحشت می اندازد و باعث میشود با وجود اینکه برای رابطه جنسی ارزش قائل است از رابطه جنسی اجتناب کنند. برای مبارزه با این اجتناب، که به اجبار معروف است، یک درمانگر ممکن است رابطه جنسی را به عنوان یک مواجهه تعیین کند. وقتی مراجع رابطه جنسی دارد، اغلب در معرض افکار مزاحم قرار میگیرد که نمیخواهند در طول رابطه جنسی به آنها فکر کنند. برای درمان مراجع بطور مکرر رابطه جنسی برقرار میکند تا بتواند اضطراب و ناراحتی ناشی از برخورد با افکار مزاحم که در طول رابطه جنسی ظاهر میشود را به مرور تحمل کند.
علاوه بر قرار گرفتن در معرض محرکهای ذهنی (افکار و تصاویر) در حین رابطه جنسی، قرار گرفتن در معرض محرکهای فیزیکی در حین رابطه جنسی برای افرادی که وسواس آلودگی راجب منی، عرق و غیره دارند، استفاده میشود. فرد به تدریج و بطور مکرر خود را در معرض مایعات بدن و فعالیت جنسی قرار میدهد.
پیشگیری از پاسخ
بخش پیشگیری از پاسخ شامل حذف اجبار در حین رابطه جنسی است و به همان اندازه قرار گرفتن در مواجهه اهمیت دارد. به عنوان مثال، فرد نباید در مورد افکاری که در حین رابطه جنسی ایجاد میشود، افکاری را که از خود دور میکند یا سعی در خنثی کردن آنها دارد، نشخوار کند. هدف تحمل ناراحتی و داشتن رابطه جنسی آگاهانه است.
چرا اجتناب از محرک ها کار نمیکند؟
قرار گرفتن در معرض محرک آزاردهنده از نظر بالینی برای مبتلایان به OCD بسیار مفید است، زیرا نقطه مقابل مواجهه با ترس، اجتناب از آن است. اجتناب از محرکهای ترسناک چیزی است که بسیاری از افراد مبتلا به OCD به آن متوسل میشوند، اما اجتناب یک اجبار است و OCD را تغذیه میکند. وقتی از چیزی اجتناب میکنید، مستقیماً به مغز خود میگویید که چیزی که از آن اجتناب میکنید خطرناک است. بنابراین، رابطه جنسی بطور فزاینده ای برای فردی که با OCD زندگی میکند «خطرناک» میشود، زمانی که خطر واقعاً وجود ندارد. هرچه بیشتر سعی کنید از محرک های OCD خودداری کنید، ترس شما بزرگتر میشود.
با اجتناب از رابطه جنسی بدلیل افکار مزاحم، فرد به مغز بیش فعال OCD خود سیگنال میدهد که آلارم های کاذبی که مغز آنها ارسال میکند، آلارم های واقعی هستند که باید به آنها توجه کرد. بنابراین، مغز چه کار میکند؟ آلارم های مکرر و شدیدتر را ارسال میکند، زیرا مغز در تلاش است تا شما را ایمن نگه دارد.
وسواس های جهت گیری جنسی
فردی که با وسواسهای گرایش جنسی سر و کار دارد و افکار مزاحمی دارد که باعث میشود نسبت به گرایش جنسی خود شک کند، ممکن است به دنبال رابطه جنسی با فردی برای بررسی یا اثبات گرایش جنسی خود باشد. به عنوان مثال، فردی که به مدت 30 سال خود را دگرجنس گرا معرفی کرده است، ممکن است ناگهان افکار مزاحم جنسی در مورد همان جنس به او دست دهد که باعث میشود بی وقفه در جهت گیری جنسی خود تردید کنند. این در مورد هر گرایش جنسی صدق میکند. کسی که خود را همجنسگرا میشناسد، ممکن است بی وقفه شک کند که آیا واقعاً همجنسگرا است یا نه. زیرا OCD او به گرایش جنسی وابسته است. ترس از وسواسهای گرایش جنسی این نیست که فرد مبتلا به OCD همجنسگرا یا دگرجنسگرا یا هر چیز دیگری باشد، بلکه این است که او 100٪ از تمایلات جنسی خود اطمینان ندارد.
OCD به دنبال قطعیت است
چک کردن تلاشی برای جستجوی اطمینان بخش در مورد وسواس است. OCD با ناتوانی در تحمل عدم اطمینان و ابهام مشخص میشود.فرد مبتلا به OCD تلاش میکند تا اطمینان 100% در مورد گرایش جنسی، وضعیت رابطه و غیره خود بدست آورد، در حالی که واقعیت این است که اطمینان برای کسی وجود ندارد. بخش اصلی درمان OCD کنار آمدن با عدم قطعیت و پذیرش آن است. فرد عادی به افکار مزاحم خود به این شکل پاسخ میدهد: «شاید بله، شاید نه، اما من قصد ندارم با این افکار درگیر شوم زیرا مفید نیست».
اثرات داروها
شواهدی وجود دارد که وسواس زمانی توسط سازمان بهداشت جهانی به عنوان یکی از 10 ناتوان کننده ترین بیماری جسمی و روانی رتبه بندی شده بود. این یک بیماری روانی عذاب آور است. در حالی که ERP استاندارد طلایی در درمان OCD است و مطالعات اثربخشی آنرا در درمان این اختلال نشان میدهد، برای بسیاری از افراد مبتلا به OCD داروهایی تجویز میشود که میتواند به مدیریت شیمی مغز و کاهش علایم برخی از وسواس ها کمک کند. دارو همچنین میتواند به بیماران در انجام کارهای ERP خود کمک کند.
تاثیر دارو بر عملکرد جنسی
تصمیم به مصرف دارو ممکن است به قیمت چیزهای دیگری مانند اختلاب عملکرد جنسی فرد تمام شود. به عنوان مثال، داروها میتوانند عوارض جانبی داشته باشند که میل جنسی را کاهش میدهد یا رسیدن به ارگاسم را دشوار میکند. کسانی که مبتلا به OCD هستند و به فکر اضافه کردن دارو به برنامه درمانی خود هستند، ممکن است مجبور شوند بین سلامت عقل و رضایت جنسی خود یکی را انتخاب کنند. این میتواند یک تصمیم سخت و دردناک باشد.
افراد مبتلا به OCD که دارو مصرف نمیکنند نیز ممکن است کاهش میل جنسی و مشکل در رسیدن به ارگاسم را تجربه کنند. اضطراب به تنهایی میتواند بر برانگیختگی تأثیر بگذارد، که ممکن است برای فرد مبتلا به OCD که فقدان برانگیختگی را به عنوان مدرکی مبنی بر درست بودن وسواس هایش تفسیر میکند، تحریک شود.
مدیریت OCD از طریق ذهن آگاهی
مهارتهای ذهن آگاهی سنگ بنای مدیریت OCD است. ذهن آگاهی، که به عنوان پذیرش شناخته میشود، در مورد توجه بدون قضاوت به افکار، تصاویر، احساسات، تمایلات و احساسات است. ذهن آگاهی یعنی پذیرش وجود افکار و احساساتی که مغز بدون قضاوت تولید کرده است. این برای فرد مبتلا به OCD که افکار خود را تحقیر میکند سخت است، اما بخش مهمی از بهبودی است. واقعیت این است که افکار، تصاویر و احساسات مشکل نیستند. این نحوه پاسخ اجباری و مقاومتی فرد به آنهاست که مشکل است.
افکار به سادگی کلماتی در ذهن ما هستند. این کلمات از حروف تشکیل شده اند و آن حروف هجاها را تشکیل میدهند. افکار لزوماً واقعیت نیستند و هرگز تهدید نیستند، که تشخیص آن برای فرد مبتلا به OCD دشوار است. آنها بطور خودکار معنی را به کلمات و احساسات نسبت میدهند، که آنها را در چرخه O-C نگه می دارد.
چگونه ذهن آگاهی میتواند در طول رابطه جنسی کمک کننده باشد
مهارتهای تمرکز حواس برای افراد مبتلا به OCD مفید است و روش انجام آن این است که به هر چیزی که در طول فعالیت جنسی ظاهر میشود، توجه کند و اجازه دهد در عین حال توجه را به تجربه جنسی بازگرداند. همزیستی با افکار در طول رابطه جنسی بدون پاسخ اجباری به آنها است. پاسخ تمرکز حین رابطه جنسی اینگونه است: «خوب، این یک فکر بود. میتواند اینجا باشد در حالی که من دوباره با آنچه در لحظه حال اتفاق می افتد درگیر میشوم». در حالی که OCD میتواند رابطه جنسی را دشوارتر کند، دشوار به معنای غیرممکن نیست. از طریق درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ همراه با استفاده از مهارت های ذهن آگاهی، رابطه جنسی میتواند قابل کنترل تر و حتی لذت بخش تر شود.
منبع: verywellmind.com
