بارزترین ویژگی آدم های پرتوقع را میتوان قدرت فوق العاده آنها در مکش انرژی انسانها در نظر گرفت، قدرتی منفی که میتواند اطرافیان را از رفتارهای یک آدم پرتوقع ناراحت و حتی باعث بیزاری آنها از وی شود. آدم های پرتوقع حتی در بهترین شرایط نیز بهانه ای برای نارضایتی و نق زدن دارند، دنیا و انسان های آن را موظف به انجام کارهای خود می دانند و حد انتظاراتشان بیش از آن است که قدرشناسی کسانی را بکنند که برای آنها کاری انجام داده اند. برای آشنایی بیشتر با ویژگی های آدم های پرتوقع در این متن با ما همراه باشید.
آدم های پرتوقع شنونده های خوبی نیستند
آدم های پرتوقع شنونده های خوبی نیستند، آنها می توانند ساعتها جهت توجیه خواسته های خود برای شما سخنرانی کنند اما حاضر به شنیدن نظرات و انتقادهای شما نمی باشند. آنچه فقط در ذهن دارند رسیدن به هدف خود است اما نکته جالب اینجاست که این افراد در صورت رسیدن به هدف نیز از شرایط ناراضی هستند و به عبارتی توان لذت از آنچه که در ذهن داشته و بدان دست یافته اند را ندارند. کوته بینی افراد پرتوقع لذت عمیقی را که می توانستند در آنی تجربه کنند از آنها می گیرد و شیرینی زندگی آنها و اطرافیانشان را به تلخی تبدیل می کند.
داشتن رفتار غیر منصفانه از دیگر ویژگی های آدم های پرتوقع است
از آنجایی که افراد پرتوقع انتظارات زیادی از اطرافیانشان دارند در رسیدن به خواسته های خود داشتن انصاف، قدردانیرا به هیچ عنوان در ذهن نمی پرورند. اینکه شرایط برای دستیابی به خواسته های آنها مناسب است یا خیر و اینکه در صورت نرسیدن به هدف چگونه بایستی خشم خود را کنترل کنند برای آنها مطرح نیست؛ مسلماً از چنین انسانی نبایستی انتظار انصاف داشت چرا که اگر این فرد منصف بودن را تا حدی مدنظر قرار می داد فقط خواسته های خود را نمی دید و تا حدی ملایمت در رفتار با دیگران، قدردانی از آنها و تلخ نکردن زندگی برای خود و دیگران را نیز مدنظر قرار می داد.
طلبکار بودن، خود محوری و اصرار در رسیدن به خواسته ها، نشان از پر توقع بودن دارد
طلبکار بودن یکی دیگر از ویژگی های آدم های پرتوقع است؛ این موضوع را نبایستی با مطرح کردن معقول و منطقی خواسته ها اشتباه گرفت به عبارتی انسان ها می توانند هر آنچه که دوست دارند را با گفتار یا رفتار بیان کنند اما این بدان معنا نیست که برای رسیدن به خواسته های خود به صورت مطالبه گرانه وارد عمل شوند. توقع برآورده شدن خواسته ها از دیگران در قالب خواهش حکمی متمایز از داشتن انتظار از آنها دارد.
از نظر روانشناسی داشتن اصرار در رسیدن به هدف را به صورت طلبکارانه میتوان نوعی رفتار کودکانه محسوب کرد، در حقیقت کسانی که کودک درون فعال تری دارند پرتوقع تر از افرادی هستند که گفتار و کردارشان نشان از بلوغ عقلی آنها دارد. افراد بالغ تقاضا و علاقه مندی های خود را مطرح می کنند اما توقع برآورده شدن آنها از دیگران را ندارند.
از منظری دیگر نیز علم روانشناسی می گوید افرادی که خواسته های خود را به صورت طلبکارانه مطرح و بر رسیدن به آنها اصرار دارند به نوعی در گذشته خود ناکامی ها و حقارت هایی را تجربه کرده اند که باعث شده در حال حاضر توقعات زیادی از اطرافیان داشته باشند؛ آنها در صورت رسیدن به خواسته ها نیز خود محور بوده و از آن نیل به هدفی که داشتند لذت نمی برند.
قهر کردن ابزاری برای رسیدن به خواسته های افراد پرتوقع
همانطور که گفتیم افراد پرتوقع رفتارهای کودکانه زیادی دارند آنها از قهر به عنوان وسیله ای برای رسیدن به خواسته های خود استفاده می کنند. قهر از نظر این افراد قطع ارتباط با دیگران تا رسیدن به آنچه که می خواهند است. کودکی سرشار از ناکامی ها و خشم ها منجر به قهر کردن و قطع ارتباط با دیگران برای نیل به اهداف خود می شود.
این موضوع در مورد زندگی های زناشویی نیز زیاد به چشم می خورد؛ غالباً افرادی که در کودکی خود دچار کمبودها و ناکامی هایی بوده اند توقعات زیادی از همسرانشان دارند آنها هنگامی که به خواسته های خود نمی رسند با همسرشان قهر می کنند و این موضوع تنها بخش کوچکی از زندگیشان را شامل نمی شود و مسئله ای است که دائماً در برنامه زندگی آنها وجود دارد. در برخی خانواده ها پرتوقع بودن از همسر حتی می تواند در صورت عدم ایجاد تغییر در رفتار خود منجر به از هم پاشیدن زندگی و جدایی نیز گردد.
کودکانی که از جانب پدر و مادرشان به دلیل سخت گیری های بیش از حد و اذیت و آزارهایی که می بینند دچار آسیب می شود از همان دوران کودکی قهر کردن را می آموزند و آن را در وجود خود نهادینه می کنند. آنها در سنین بزرگسالی نیز این رفتار را ترک نکرده و به افراد پرتوقع، ناراضی و طلبکاری تبدیل می شوند که قهر کردن را ابزاری برای پیشبرد اهداف خود می دانند. از این روست که گفته می شود افراد بالغی که رفتار کودکانه دارند و حتی پر شدت تر از یک کودک قهر می کنند و اصرار به دستیابی به اهداف خود با آزار دیگران دارند عقده هایی از دوران کودکی خود دارند که باعث بروز این رفتارها در آنها می شود.
دیده نمی شوند اما تمایل به دیده شدن دارند
آدم های پرتوقع از آنجایی که دارای انرژی منفی هستند، برای هر موضوعی شکایت می کنند و حرف و سخن و رفتار مثبتی برای جلب توجه و به دنبال آن حمایت دیگران ندارند از سوی دیگران دیده نشده و مورد حمایت قرار نمی گیرند. آنها در واقع برعکس افراد شادی که دائماً مورد حمایت، دوست داشته شدن و دیده شدن توسط اطرافیان قرار می گیرند، هر چند که توقع دیده شدن و حمایت دارند اما از این لحاظ از طرف اطرافیان ساپورت نمی شوند.
افراد بایستی مد نظر داشته باشند از آنجایی که خود آنها انتظار حمایت و تایید و تشویق از طرف اطرافیان را دارند اطرافیان نیز همین انتظار را از آنها دارند. در واقع هر انسانی دوست دارد در میدان زندگی خود از طرف اطرافیان مورد باور قرار گیرد، تشویق و تایید شود تا توانایی مقابله با شکست ها را داشته باشد. پس وقتی چنین انتظاری از دیگران داریم بایستی خود نیز همین انرژی را به دیگران بدهیم. اما افراد پرتوقع چنین کاری انجام نمی دهند و در عین حال که با فرستادن امواج منفی انرژی دیگران را تحلیل می برند انتظار دارند از آنها انرژی مثبت دریافت کنند.
باور به مقصر بودن خود، چیزی است که یک فرد پرتوقع آن را قبول ندارد
از جمله ویژگی های آدم های پرتوقع میتوان به این موضوع نیز اشاره کرد که آنها در برابر مشکلاتی که با آن مواجه می شود هر کسی جز خودشان را مقصر می دانند. از زندگی و روزگار گلایه می کنند و اعتقاد داشتنشان به جبر مطلق باعث می شود کاری از پیش نبرند و در نهایت تمام انسان های دنیا و روزگار را مقصر ناکامی خود بدانند.
مثلاً تحمل رفتارها و خلقیات بد یک فرد پرتوقع مورد تایید و حمایت هیچکس نیست و این افراد در صورت عدم تغییر در شخصیت و رفتار خود در مدت زمان کوتاهی حمایت و عشق تمام اطرافیانشان را از دست خواهند داد.
پرتوقعی در روبط افراد با تله زندگی محرومیت هیجانی
برخی افراد که تله زندگی محرومیت هیجانی دارند، ممکن است با تله زندگی، جنگ نابرابری داشته باشند. بدین معنی که با خصومت ورزی و پرتوقعی سعی می کنند احساس محرومیت خود را جبران کنند. معمولا این افرا دارای اختلال شخصیت خود شیفته هم هستند. آنها طوری رفتار می کنند کهانگار از عالک و آدم طلبکارند. توقعات آنها زیادی است و نزدیکان خودشان را برای دست یابی به خواسته هایشان اسنثمار می کنند.
چرا افراد مبتلا به محرومیت هیجانی با پناه بردن به خودشیفتگی در برابر مشکلات خود واکنش نشان می دهند؟ به دلیل اینکه هم زمان گرفتار دو تله؛
- محرومیت هیجانی
- استحقاق
هستند، اگر چه این افراد در دوران کودک نیاز هایشان به درستی ارضا نشده است، اما بعدها با در پیش گرفتن استحقاق، سعی کرده اند بر علیه احساس محرومیت بجنگند. به همین دلیل از دیگران بسیار توقع دارند به همین دلیل فکر می کنند اگر دیگران به نیاز آنها پاسخ دهند مشکلشان حل می شود. اما زهی خیال باطل زیرا پرتوقعی بیانگر نیازهای سطحی فعلی و پ.ششی بر نیاز محرومیت عمیق است.
معمولا این افراد در دوران کودکی اجازه نداشتند کاری کنند تا نیازهای ابتدایی و هیجانیشان بر طرف شود به همین دلیل یکی از کارهایی که صورت عمیق در جهت رفع و درمان بهتر است صورت بگیرد کمک از یک طرحواره درمانگر در جهت رفع آسیب های دووران کودکی است تا مشکل به صورت ریشه ای حل شود. مزمن شدن و ماندگاری اختلال پرتوقعی روابط بین فردی را دچار آسیب های زیادی می کند و فرد را تنها تر از گذشته می کند.