اریک اریکسون معتقد بود یکی از تکالیف عمده که نوجوان با آن رو به رو میشود، تکوین هویت شخصی است. به این معنا که باید به پرسش هایی نظیر «من کیستم؟» و «مقصدم کجاست؟» پاسخ دهد. بحران هویت و رشد هویت در سنین نوجوانی بسیار پیچیده است، پس تا انتها با اینجا مکث همراه باشید.
رشد هویت در نوجوانی از دیدگاه اریکسون
اریکسون، بحران هویت را برای فرآیند توصیف خویشتن پیش کشید اما بر این باور بود که بحران هویت، بخش جدایی ناپذیری از رشد روانی - اجتماعی سالم است و همچنین نظر روانشناسان بالینی دیگر. در همین راستا اغلب روانشناسان رشد نیز معتقدند که نوجوانی باید دوره (تجربه نقش ها) باشد. بدین معنا که افراد جوان طی آن باید بتوانند به کند و کاو در رفتارهای گوناگون، علایق و جهان بینی ها بپردازند. بسیاری از باورها، نقش ها و شیوه های رفتاری، ممکن است در تلاش برای دستیابی به مفهوم یکپارچه ایی از خویش «آزمایش» شوند یا تغییر یابند یا کنار گذاشته شوند.
نوجوان میکوشد با تلفیق این ارزش ها و ارزیابی ها، به تصویر یکپارچه ایی از خود دست یابد. در واقع نوجوانی سنی برای آزمون و خطا است که در آن نوجوان هر نقشی را که برایش دلچسب و یا مهیج باشد را قبول میکند و در مرحله آزمون و خطا و همان درست و غلط بودن قرار میدهد. تنها تجربه خویشتن خویش است که میتواند بهترین دستاورد برای نوجوان باشد؛ هم تجربه های خوب و هم تجربه های بد.
روانشناسان بالینی معتقدند اگر ارزش ها مورد تأیید والدین، معلمان و همسالان همخوان باشد، هویت یابی برای نوجوان آسان تر است. در واقع اگر نوجوانی در یک خانواده مذهبی رشد پیدا کرده باشد، الگویی مثل مسجد رفتن، ایمان، درستکاری و رسیدن به هویت مذهبی برایش آسان تر است تا زمانی که بخواهد به هویت ضد دینی دست پیدا کند. در واقع در جوامع ابتدایی، الگوهای همانندسازی و نقش های اجتماعی محدود است؛ به همین علت هویت یابی تا حدودی سهل تر صورت میگیرد.

در مورد اریکسون: در جامعه هایی پیچیده، هویت یابی برای بسیاری از نوجوانان کاری دشوار است. در چنین جامعه ایی برای اینکه نوجوان بداند چگونه رفتار کند و چه کاری را در زندگی دنبال کند، باید مجموعه تقریباً نامحدودی از امکانات را در نظر بگیرد. در واقع در جوامع روستایی که فضایی محدودتر دارند و نقش ها و الگو های کمتری وجود دارند، نوجوان ها برای دست یابی و گرفتن نقش و پیدا کردن هویت، کار آسان تری از نوجوان یک کلان شهر دارند.
نوجوان یک کلان شهر از طریق رسانه، همسایه های متعدد، سفر های بیشتر و جهان بینی بیشتر به همان میزان در هویت یابی خود به مشکلات بیش تری بر میخورد؛ در نتیجه در رشد یابی هویت نوجوانان، تفاوت های بسیاری مشاهده میشود. افزون بر آن، هویت هر نوجوان ممکن است در حوزه های گوناگون زندگی مثل جنسی، شغلی و جهان بینی در مراحل متفاوت رشد باشد.
در مطلوب ترین حالت، این بحران باید در اوایل یا اواسط دهه سوم عمر حل شود، تا فرد بتواند به مسائل دیگر زندگی بپردازد.
وقتی این فرایند با موفقیت انجام پذیرد، میگوییم فرد به هویت دست یافته است. به این معنا که فرد به مفهوم یکدستی از هویت شغلی، جنسی و جهان بینی رسیده است. البته که باید طی رشد فرد در سال های بعد قابل انعطاف نیز باشد.
سرگردانی هویت
تا وقتی بحران هویت حل نشده باشد، فرد مفهوم یکپارچه ایی از خود یا سلسله معیارهای ارزیابی ارزشمندی خویش را در زندگی نخواهد داشت. این پیامد ناموفق را «سرگردانی هویت» می نامند.
در زمینه هویت یابی، چهار وضعیت هویتی وجود دارد که در آینده به شرح آن خواهیم پرداخت.