چهار وضعیت مهم هویتی در دوره نوجوانی عبارتند از بحران هویتی، هویب یابی ناقص، تعلیق هویت یابی و پراکندگی هویت که در ادامه به توضیح آنها خواهیم پرداخت.
جهار وضعیت مهم هویتی در دوره نوجوانی (وضعیت اول)
افرادی که در وضعیت بحران هویت در دوره نوجوانی قرار دارند شرایط برایشان سخت است. بحران هویت یعنی مرحله فعال پرسشگری درباره خود و تعریف خویشتن را پشت سر گذاشتن. این افراد شخصاً به مواضع فکری خاصی دست یافته و به آنها پایبندند و در مورد شغل خود نیز به تصمیم قطعی رسیده اند. این قبیل افراد مثلاً اگر فردی دانشجوی پزشکی باشد، خود را نه دانشجوی دوره پزشکی بلکه پزشک آینده میبیند. آنان باورهای مذهبی و سیاسی خانواده خود را بررسی کرده اند و آنچه با هویتشان همخوان نبوده را کنار گذاشته اند.
هویت یابی ناقص چیست؟ (وضعیت دوم)
افراد این گروه با هویت یابی ناقص نیز نسبت به شغل و جهان بینی خود احساس تعهد میکنند. ولی در آنها علائمی از تجربه این بحران دیده نمیشود یا ممکن است بعدا به وجود آید. آنها بی چون و چرا مذهب خانواده خود را پذیرفته اند. هنگامی که از آنها در مورد موضع سیاسی شان سوال شود، غالباً میگویند هیچوقت درباره این موضوعات زیاد فکر نکرده اند. بعضی از آنها افراد پایبند به باورهایشان به نظر میرسند و روحیه همکاری دارند. برخی دیگر انعطاف ناپذیر (خشک)، جزمی و دنباله رو هستند. به نظر میرسد اگر رویدادی مهم، ارزش های آزمون نشده آنها را به چالش طلبد، احساس سردرگمی خواهند کرد.
تعلیق هویت یابی چیست (وضعیت سوم)
این نوجوانان با تعلیق هویت یابی، در حال تجربه بحران هویت هستند. آنان فعالانه میکوشند پاسخ هایی برای پرسش های خود بیابند و هنوز گرفتار تعارض بین علایق خود و برنامه هایی هستند که والدینشان برای آنها در نظر گرفته اند. تعلیق در هویت یابی گاهی باعث بحران در هویت یابی نوجوان می شود. این افراد ممکن است برای مدتی باورهای مذهبی و سیاسی را با شور و شوق فراوان مطرح کنند ولی پس از تأمل بیشتر، آنها را کنار بگذارند. این افراد در بهترین شرایط افرادی اضطراب زده، مردد و جزم اندیش به نظر میرسند.
پراکندگی هویت از نظر اریکسون (وضعیت چهارم)
پراکندگی هویت اصطلاحی است که برای مفهوم سردرگمی در هویت یابی اریکسون به کار برده شده است. بعضی از افرادی که در این دسته قرار میگیرند ممکن است در گذشته دچار بحران هویت بوده یا نبوده باشند. ولی در هر دو صورت متاسفانه به مفهوم یکپارچه ایی از خود دست نیافته اند. آنها بطور مثال میگویند: بدشان نمی آید به دانشکده حقوق بروند یا به کار داد و ستد بپردازند اما عملاً کاری نمیکنند و به گفته خودشان علاقه ایی به مذهب یا سیاست ندارند. برخی از آنان بدبین به نظر میرسند و برخی نیز سطحی، گیج و سردرگم هستند. البته بعضی از آنها هنوز به سن و سال تکوین هویت نوجوانی پا ننهاده اند.
همانگونه که انتظار میرود، درصد نوجوانانی که به هویت دست می یابند، از دوره پیش از دبیرستان تا سال های آخر دانشگاه رفته رفته افزایش میابد. طبعاً از درصد افرادی که هویتی پراکنده دارند به مرور کاسته میشود. بحران یا تعلیق در دو سال اول دانشگاه به اوج خود میرسد. بطور کلی مقایسه هویت یابی در دو زمینه جهان بینی سیاسی و شغلی، نشان میدهد که افراد بیشتری به هویت شغلی دست میابند.