روانکاوی و روان درمانی تحلیلی یکی از گرایشهای اصلی و سرشاخه مهم در علم روانشناسی است. در واقع میتوان گفت بخشی از علم روانشناسی از گرایش روانکاوی توسط فروید ایجاد شده است. پدر علم روانشناسی، فروید، روانشناسی را در بستری به نام روانکاوی گسترش داد. رشد و پیشرفت علم روانشناسی بر پایه همین گرایش یعنی روانکاوی شناخته شده و بوجود آمده است. روانکاوی و یا روان درمانی تحلیلی در اصل خود، درمان و شناخت مسائل انسانی با توجه به ریشه و اصل هر موضوعی میباشد.
روانکاوی از نظر فروید
فروید پس از تثبیت نظریه های خود در علم روانشناسی، روانکاوی را به عنوان تنها گرایش روانشناسی معرفی کرد و شاگرد و طرفدارانی از همه دنیا داشت. در رویکرد روانکاوی که به نوعی تحلیل و بررسی مشکلات و آسیبها از دوران یک تا سه سالگی است و پس از آن تصمیم گیریهایی که بر اساس آن دوره و پس از آن انجام میشود، باعث بروز اختلالات و یا مشکلات در زندگی میشود. در رویکرد روانکاوی (کلاسیک) هر آنچه که فرد امروزه متحمل میشود، اختلالات و گرفتاریهای او مربوط به دوران کودکی و یا تثبیت در دوره مشخصی از زندگی است که فروید به اصطلاح به آن دوره «معقدی، دهانی و آلتی» میگوید.
دوره های زندگی افراد از نظر فروید
- دوره دهانی به خوردن شیر و غذا از مادر مربوط میشود.
- دوره معقدی به دوره یادگیری تخلیه ادرار و مدفوع و یا نگه داشتن آن مربوط است.
- دوره آلتی دوره شناخت کودک با آلت تناسلی و ماندن و یا گذر از این دوره مربوط است.
به نظر فروید بچه ها از لحاظ تربیت، نوع رفتار با آنها، نوع نگاه و برداشتشان هر کدام ممکن است در یکی از این دوره ها تثبیت شوند، باقی بمانند و تا بزرگسالی با صفتهایی مشابه با این دوره زندگی کنند. یا ممکن است با تربیتی صحیح و سرکوب نشدن نیازها و احساسات خود، از این دوره گذر و مراحل رشد را طی کنند. در واقع این توضیحات به این دلیل بود که بدانیم در گرایش درمانی روانشناسی کلاسیک، دانستن و آگاهی به این موضوع که در کودکی چگونه زندگی کرده ایم، چه احساساتی داشته ایم و یا این احساسات سرکوب شده اند و یا رشد پیدا کرده اند، در بزرگسالی به همان منوال دچار اختلال و یا عقده هایی میشویم که دست و پایمان را میگیرند.
روان درمانی تحلیلی چگونه است؟
روان درمانی تحلیلی با تفاوت از بقیه رویکردهای روانشناسی نیاز به قدرت انتزاعی مراجع کننده، فکر و قوه تخیل او دارد. زیرا در درمان روانتحلیلی کلاسیک باید بتوانیم ساعتی را بدون هیچ مقاومت و کنترل بر ذهن، به حرف زدن راجع به مسائلی که به یکباره به ذهنمان جاری میشوند، اقدام کنیم. درمان روانکاوی کلاسیک که یکی از سخت ترین نوع درمانها است، به این دلیل که ریشه و اصل هر موضوعی را پیدا میکند و آنرا درمان میکند و نه تنها بخشی از رفتار و یا بخشی از نگرش بلکه ریشه اصلی مشکل را که در کودکی قرار دارد درمان میکند.
به همین دلیل آنچه که بدون تفکر از قبل و بی اختیار بر ذهن و زبان جاری میشود، جایی در ناخودآگاه (ناخودآگاه قسمت اعظم روان انسان را تشکیل میدهد) ذهن دارند که با تحلیل و بررسی دقیق یک روانکاو ماهر میتواند ناخودآگاه را روشن کند و به زمینه های تاریک آن و سرکوبها و تعارضات انسانی که در روان جای دارند، پی ببرد و به درمان آن مشغول شوند. در واقع در گرایش مهم روانکاوی فرد مراجع آنچه را که نمیداند، خود با زبان خود بیان میکند و خود یک پایه اصلی درمان است. به این نحو که با آگاهی از این که این تعارضات چگونه و از کجا به وجود آمده اند و با آشنایی با آنها راه روشن و بینش جدیدی بر فرد مراجعه کننده بوجود می آید که خود راه درمان است.
در هیچ گرایشی از روانشناسی درمان بدون خواست مراجع صورت نمیگیرد. مراجع قدم به قدم با درمانگر به کشف ناشناخته روان خود میرود و چراغ روشنگری را با هدایت یک روانکاو ماهر در دست میگیرد.
چگونه کسی از وجود خود خبر ندارد؟
جواب اینجاست که روان انسان از سه بخش: آگاه، نیمه آگاه و ناخودآگاه تشکیل شده است.
- در بخش آگاه اطلاعات مربوط به رفتارهایی که در شبانه روز با آن ها آشنا هستیم می گذرد.
- بخش نیمه آگاه قسمتی از ذهن است مانند خواب و رویاهایی که می بینیم.
- بخش ناخودآگاه و قسمت اعظم وجود روان همان قسمتی است که کلیه رفتارهای ما و تصمیمات ما بر اساس تصمیم گیری در این بخش بوجود می آید. در واقع در روانکاوی کلاسیک میتوان با درمان و آگاهی پیدا کردن به معضلات و یا روشنگری های این بخش از روان به درمان بپردازیم.
روانکاوی و روان درمانی
روان درمانی یک اصطلاح کلی است که هر شکلی از درمان ذهن را توصیف میکند. روانکاوی مبتنی بر مطالعات ذهن خودآگاه و ناخودآگاه انسان است. همه روانکاوان دارای مدرک اولیه در روانپزشکی، روانشناسی، مددکاری اجتماعی یا سایر رشته های بهداشتی هستند. محققان، مربیان واجد شرایط و سایر متخصصان منتخب نیز ممکن است روانکاو شوند. استانداردهای آموزشی برای روانکاوان توسط انجمن بین المللی روانکاوی تعیین شده است. روانپزشکان، پزشکانی هستند که از نظر پزشکی واجد شرایط هستند و دارای تجربه تحصیلات تکمیلی و آموزش در زمینه درمان بیماریهای روانی با استفاده از درمانهای فیزیکی و روانشناختی هستند. روانشناسان معمولا مدرک پزشکی ندارند اما دارای مدرک روانشناسی هستند و فرآیندهای ذهنی و رفتار را مطالعه کرده اند.
روانکاوی مدرن
اخیرا یکی از مراجعانم به من گفت «میدانی که من چندین بار درمان روانکاوی را امتحان کرده ام اما هیچ کمکی نکرده است». در پاسخ گفتم «بله اما ممکن است تا حدی به این دلیل باشد که شما به درمانگران سنتی مراجعه کردید. شاید بهتر بود نوعی متفاوت همچون روانکاوی مدرن را امتحان میکردید». مراجع پرسید «منظورتان چیست؟». پاسخ دادم «روانکاوی مدرن با درمان سنتی بسیار متفاوت است». در ادامه توضیح دادم که چگونه درمان تغییر کرده است و چرا شکل جدید درمان ممکن است به او کمک کند. به عنوان مثال بر خلاف درمان سنتی که بیشتر وقت خود را صرف صحبت در مورد گذشته میکند، روانکاوی مدرن مبتنی بر هدف و آینده محور است. یک روان درمانگر یا مشاور مدرن معمولاً در اولین جلسه به صراحت میپرسد «هدف شما از درمان چیست؟».
شاید در جلسه بعدی بپرسد «از نظر شخصیتی و حرفه ای دوست داری چه جور آدمی باشی؟». یا «دوست داری وقتی ده سال بعد به گذشته نگاه میکنی چه کارهایی انجام داده باشی؟». درمان مدرن مشارکتی است و لزوما به این معنا نیست که روانشناس شما بهتر میداند. شما و درمانگرتان با هم کار خواهید کرد تا بیشترین راه حل را پیدا کنید. درمانگر آنچه را که در هر جلسه و بین جلسات انجام میدهید با نیازهای شما تنظیم میکند.
روانکاوی مدرن بر توسعه مهارتها و ابزارهای یادگیری برای کمک به مدیریت مشکلات زندگی تمرکز دارد. لزوما فقط بینش تان مورد توجه نیست. به شما کمک میشود تا یاد بگیرید چگونه خصلتهای خود و دیگران را بیشتر بپذیرید. در عین حال ممکن است یاد بگیرید که چگونه ناراحتی ناشی از انجام کارهای دشوار و اغلب اضطراب زا اما مهم را در زندگی خود تحمل کنید. به عنوان مثال درخواست ترفیع شغلی یا داشتن یک بحث شدید با شریک زندگیتان. شما ممکن است در واقع نقش بازی کردن انجام کاری مانند درخواست ارتقاء شغلی را در جلسه با روانکاو تمرین کنید.
جلسه روانکاوی و مشاوره مدرن اغلب مختصرتر و گاهی اوقات متناوب است. برخی از افراد ممکن است یک یا دو بار در هفته به یک روانکاو مراجعه کنند و این الگوی ثابتی برای آنهاست. اما دیگران ممکن است بر اساس نیازشان پیش بروند. اکثر روانکاوان مدرن در مورد نقش احتمالی ژنتیک و نوروشیمی بحث خواهند کرد. آنها ممکن است شما را تشویق کنند که چطور برای آموزش مجدد مغز خود تمرین کنید. چون برخی از پاسخهای شما شرطی، عادتی یا ناخودآگاه هستند. برای یادگیری پاسخهای جدید، احتمالاً تمرینهای خاصی انجام میدهید و رویکردهای جدیدی را امتحان میکنید. جلسات روانکاوی مدرن کم و بیش ساختارمند هستند. ممکن است از ساختار آن آگاه نباشید اما بطور کلی هر جلسه دارای هفت بخش مجزا است:
- گفتگوی کوتاه و مقدماتی همراه با ارزیابی مداوم
- بحث در مورد تجربیات بین جلسات روانکاوی. بطور خاص اگر قرار بوده است که بین جلسات کاری انجام دهید، چگونه پیش رفته است؟
- مطمئن شوید که هر دوی شما هدف از درمان را درک کرده اید.
- تصمیم گیری در مورد آنچه بطور خاص میخواهید در آن جلسه کار کنید.
- انجام درمان در هر جلسه که ممکن است شامل تمرین به عنوان ابزار جدیدی برای مدیریت بهتر احساسات یا رفتارهایتان باشد.
- تصمیم گیری در مورد اینکه ممکن است در هفته آینده روی چه چیزی کار کنید.
- خلاصه ای از کل جلسات
همانطور که قبلاً گفتیم ممکن است از ساختار جلسات روانکاوی مدرن آگاه نباشید. درمانگران حرفه ای سختگیرانه به این ساختار تکیه نمیکنند اما نداشتن یک ساختار منسجم در ذهن ممکن است منجر به پیچیدگیهای زیاد و اتلاف وقت شود. شاید روانکاوی جدید و متفاوت برای شما کار کند. آنرا امتحان کنید!