22006198 021

سلامت هیجانی و ارتباط آن با افسردگی

خیلی بد بد متوسط خوب عالی
(27 رای)
سلامت هیجانی و ارتباط آن با افسردگی

دکتر روانشناس مرکز مشاوره اینجا مکث (شریعتی) معتقد است، کنترل داشتن بر زندگی از دیدگاه روانشناسی، اثر سودمندی دارد که همواره به اثبات رسیده است. وقتی احساس کنیم می توانیم شرایطی که در آن قرار گرفته ایم را کنترل کنیم و یا این که قبلاً در چنین شرایطی بوده ایم و توانسته ایم با تجربه ای مثبت آن را از سر بگذرانیم، کنترل ما بر محیط و شرایطمان را می رساند.

در واقع انسان، ذاتاً به آگاهی نیازمند است و با نیاز به آگاهی رشد می کند و این نیاز انسان را از منفعل بودن و بلاتکلیفی، می رهاند. وقتی انسان بتواند یاد بگیرد که خود شرایط خود را کنترل کند، یعنی در واقع به زندگی روزمره خود مشرف باشد و توانایی انتخاب، هر چند انتخابِ اشتباه، را داشته باشد؛ سلامت هیجانی خود را از دست نمی دهد و به درماندگی آموخته شده دچار نمی شود.

همه انسان ها باید تلاش کنند تا احساسات خود را به صورت درست شناسایی کنند و به وجوه مختلف شخصیت و درونشان پی ببرند. وقتی به احساسات بیشتر توجه می شود می توان از بروز خیلی از احساسات ناخوشایند دیگر به صورت شدیدتر جلوگیری کرد. همچنین با خودشناسی می توان فهمید که دقیقا چه عقاید، باورها و مسائلی هستند که موجب می شوند فرد آزار ببیند و فرد وقتی با خودش کاملا صادق و شفاف است می تواند سلامت روان بیشتری را تجربه کند.

دکتر روانشناس مرکز مشاوره اینجا مکث، معتقد است افراد می توانند یاد بگیرند و احساس کنترل خود را افزایش دهند. برای مثال، در یک پژوهش روانشناسی، مردان و زنانی که برای کار دندانپزشکی قبل از شروع، آموزش ایمن سازی در برابر استرس و اضطراب دیده بودند و درباره نحوه عملکرد توضیح شنیده بودند، درد کمتری را از کسانی که درباره نحوه کار آگاهی نداشتند، تجربه می کردند.

سلامت هیجانی

درماندگی آموخته شده

درماندگی آموخته شده، به بیانی ساده تر، مفهوم ماندن در یک وضعیت بد و تغییر ندادن شرایطی را می رساند که عمیقاً احساس می کنیم کنترلی بر آن نداریم. چرا وقتی در بلاتکلیفی احساسی و عاطفی هستیم و یا شرایط شغلی مناسبی نداریم، راه های جدید تری را انتخاب نمی کنیم؛ همه چیز به همان شکلی که می بینیم نیست؛ چرا رها شدن از شرایط نابسامان روحی را تمام نمی کنیم و امکان جدیدی را، به خودمان نمی دهیم؟

به خطر افتادن سلامت هیجانی

طبق پژوهش های مرکز مشاوره شریعتی، اگرچه درماندگی آموخته شده در طول زندگی روی می دهد اما روانشناس ما معتقد است که در طفولیت و اوایل کودکی، این احساس را تجربه می کنیم.

تجربه درماندگی آموخته شده، سبک نگاه بدبینانه در زندگی را در ما رشد می دهد.

کودکان وقتی نیاز به آغوش مادر، محبت، آب و غذا و برقراری ارتباط را از طریق مادر و با توجه کافی دریافت کنند، در واقع کنترل به محیط خود را می آموزند. اگر این نیازها بی پاسخ بماند و یا دیر و بی توجه بماند، کودک درماندگی را تجربه می کند و احساس نداشتن کنترل بر زندگی را به همراه می آورد.

پس از آن در مدرسه، معلمانی که به نحوی با دانش آموزان خود برخورد می کنند که انگار کم هوش یا دست و پا چلفتی هستند، ممکن است درماندگی آموخته شده را پرورش دهند؛ در این صورت فرد، به توانایی خود واقف نمی شود و دیگر نیازی به تجربه های جدید نمی بیند، تلاشی برای بهتر بودن نمی کند و به همه چیز قبل از تجربه امور، بدبین می شود.

نبود سلامت عاطفی چه مشکلاتی ایجاد می کند؟

نبود سلامت عاطفی مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، استرس، بد ریخت انگاری بدن، غم و اندوه، از دست دادن کنترل بدن، تغییر عمده ای در زندگی شما ایجاد می کند. والدین می توانند بر سلامت روحی و عاطفی شما و زندگی روزمره تأثیر بگذارند. بعضی اوقات دشوار است بدانید که آنچه را که تجربه می کنید افسردگی یا غم، نگرانی یا اضطراب است همیشه ناسالم نیست ولی نداشتن سلامت عاطفی و هیجانی ناسالم است.

سلامت روان و عاطفی چیست؟

سلامت روان شامل بهزیستی عاطفی، روانی و اجتماعی ما است. این امر بر نحوه تفکر، احساس و عملکرد ما تأثیر می گذارد. همچنین به تعیین چگونگی برخورد با استرس، ارتباط با دیگران و تصمیم گیری کمک می کند. سلامت هیجان یا روان در هر مرحله از زندگی، از کودکی تا بزرگسالی از اهمیت برخوردار است.

علائم بهداشت عاطفی خوب چیست؟

  1. شما با دیگران خوب رفتار می کنید.
  2. شما به زندگی کردن علاقه مندید.
  3. شما انعطاف پذیر هستید.
  4. شما از عزیزانتان سپاس گزاری می کنید.
  5. شما با احساسات خود در تماس هستید.
  6. شما در زندگی خود معنا دارید.
  7. شما برای تجارب بیش از دارایی ارزش قائل هستید.

5 نشانه عدم داشتن سلامت هیجانی چه مواردی را شامل می شود؟

  1. تغییر شخصیت؛ شخصیت آن ها تغییر می کند.
  2. برانگیخته به نظر می رسند. آن ها غیرقابل توصیف، عصبانی، مضطرب، آشفته یا کج خلق هستند.
  3. برداشت آن ها از خود با دیگران متفاوت است.
  4. از خودشان مراقبت نمی کنند.
  5. ناامید هستند و هدفی را دنبال نمی کنند.

چند نوع از رایج ترین بیماری های روانی کدامند؟

  1. اختلالات خلقی (مانند افسردگی یا اختلال دو قطبی).
  2. اختلالات اضطرابی.
  3. اختلالات شخصیتی.
  4. اختلالات روانی (مانند اسکیزوفرنی).
  5. اختلالات اشتها.
  6. اختلالات مربوط به تروما (مانند اختلال استرس پس از سانحه).
  7. اختلالات سوء مصرف مواد.

سلامت هیجانی و افسردگی

ارتباط بین درماندگی آموخته شده و افسردگی

بین درماندگی آموخته شده و افسردگی ارتباط وجود دارد. نشانه اصلی افسردگی، احساس ناتوانی در کنترل کردن وقایع زندگی است. سلیگمن روانشناس و پژوهشگر معروف، افسردگی را از لحاظ روانشناسی اوج بدبینی نامید. افرادی که شدیداً افسرده هستند، معتقدند درمانده اند؛ آن ها در انجام هیچ کاری تلاش نمی کنند و ارزشی برای آن قائل نیستند؛ زیرا انتظار ندارند چیزی به نفع آن ها تغییر کند.

افرادی که درماندگی آموخته شده دارند، هر شکستی در زندگیشان را به همه امور زندگی ربط می دهند و احساس ارزشمندی خودشان را زیر سوال می برند؛ سعی در بهبود خود ندارند و نیروی تلاش کردن خود را از دست می دهند. آگاهی به این نحوه رفتار و جلوگیری از رشد بدبینی در خودمان و رشد ندادن آن در کودکان و نوجوانان در مدرسه، جامعه ایی شکوفاتر، انسانی هدفمندتر و خلاق تر می سازد که سلامت هیجانی را تجربه میکند و احساس رشد و بالندگی می کند.

نظرات کاربران:
مه گل
پاسخ به این نظر
1402/12/13

سلام من فرزند پسر دارم خیلی وقت ها بی دلیل رفتار پرخاشگرانه داره و واقعا نمیدونیم چجوری باید باهاش رفتار کنیم

0 0
افزودن نظر:
captcha


تست های آنلاینتست آنلاین
آدرس مکثآدرس
تلفن مکث
رزرو آنلاین وقترزرو وقت
تماس با واتس اپواتس اپ