افسردگی مالیخولیایی نوعی از افسردگی است که گاهی اوقات به عنوان مالیخولیا شناخته می شود. این نوع از افسردگی در نهایت منجر به از دست دادن کامل احساس لذت میشود. در ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، افسردگی مالیخولیایی به عنوان نوعی اختلال افسردگی اساسی (Major Depression Disorder/ MMD) تعریف شده است. علائم این نوع افسردگی می تواند شدیدتر از سایر انواع افسردگی باشد و این می تواند یکی از فاکتورهایی باشد که درمان را دشوار می کند.
افسردگی مالیخولیایی چه علائم و نشانه هایی دارد؟
می توان گفت اغلب علائم افسردگی مالیخولیایی، شدیدتر از سایر انواع افسردگی است. یک مطالعه نشان داد که افراد مبتلا به افسردگی مالیخولیایی، به احتمال زیاد دوره های افسردگی بیشتری نسبت به افراد مبتلا به افسردگی غیرمالیخولیایی دارند. البته خوشبختانه دوره های افسردگی ممکن است کوتاه تر باشد. علائم و نشانه ها ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- اپیزودهای افسردگی عمده
- از بین رفتن احساس شادی و لذت
- اضطراب
- احساس پوچی یا عدم پاسخ عاطفی به رویدادهای زندگی
- نداشتن لذت یا علاقه به چیزهایی که قبلا لذت بخش بودند، مانند: سرگرمی ها یا دیدن دوستان
- مشکل در خوابیدن، زود بیدار شدن، بی خوابی یا خستگی
- از دست دادن اشتها و وزن
- مشکل در تمرکز یا تصمیم گیری
- احساس گناه
- احساس ناامیدی یا بی ارزشی
- افکار خودآزاری یا خودکشی
- زود بیدار شدن و بهتر شدن با پیش رفتن روز
پیشنهاد میکنیم انجام دهید: تست شخصیت NEO
افسردگی مالیخولیا شامل علائم فیزیکی و احساسی است که ممکن است رفتار را تغییر دهد. علائم فیزیکی عبارتند از:
- تغییراتی در گفتار، مانند گفتار آهسته، مکث زیاد، یا تغییر در صدا
- عدم برقراری تماس چشمی
- حالت خمیده
- درد یا تیر کشیدن در بدن
- لمس مکرر بدن یا صورت خود
- کندی حرکتی
افسردگی مالیخولیایی چقدر شایع است؟
مطالعات انجام شده نشان میدهد افسردگی مالیخولیایی اختلالی شایع است. اما بستگی دارد که چه معیارهایی برای تشخیص این اختلال در نظر گرفته شده و در چه زمانی انجام شده است. وقتی به افراد مبتلا به انواع افسردگی نگاه میکنیم، 7 تا 44 درصد ممکن است افسردگی مالیخولیایی داشته باشند. مطالعه ای در سال 2022 داده های جمع آوری شده در طول 50 سال را بررسی کرد تا سن احتمال وقوع مالیخولیا و اینکه آیا مردان یا زنان بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرند را بررسی کند. محققان دریافتند که افسردگی مالیخولیک بیشتر در سنین 40 تا 49 سالگی رخ می دهد و زنان بیشتر از مردان در معرض ابتلا هستند.
دلایل ابتلا به افسردگی مالیخولیایی
شخصیت مالیخوالیایی برای قرن ها مورد بررسی بوده است. افرادی که مالیخولیا درنظر گرفته می شوند، نه تنها برای توصیف یک حالت افسردگی به کار گرفته میشود، بلکه برای شخصیت آرام و تحلیل گر نیز مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین شواهدی وجود دارد که نشان می دهد افسردگی مالیخولیک میتواند در خانواده ها ایجاد شود. به عنوان مثال اگر قبلا فردی افسردگی پس از زایمان داشته است، احتمال بیشتری برای تجربه افسردگی مالیخولیا وجود دارد. مانند سایر اشکال افسردگی، مالیخولیا با تغییرات در مسیرهای عصبی مغز و عدم تعادل در انتقال دهنده های عصبی و هورمون های استرس مرتبط است.
افسردگی مالیخولیک چگونه تشخیص داده می شود؟
هیچ آزمایش فیزیکی وجود ندارد که بتواند افسردگی مالیخولیک را تایید کند. متخصص سلامت روان تنها می تواند با پرسشهایی تشخیص گذاری کند. چندین سوال وجود دارد که درمانگر ممکن است بپرسد:
- به نظرتان یک روز عادی چگونه است؟
- آیا احساس می کنید هرروز برایتان دشوار است از تخت بیرون بیایید؟
- صبح ها برایتان از عصرها سخت تر است؟
- این اواخر خوابتان چطور بوده است؟
- سطح انرژی تان چگونه است؟
- می توانید به سرکار بروید؟
- چگونه مراقبت از کودک را مدیریت می کنید؟
- آیا می توانید در سرگرمی ها یا دیدن دوستان یا خانواده احساس شادی کنید؟
- آیا می توانید تمرکز کنید؟
- چه چیزی به بهبود خلق و خوی شما کمک می کند؟
- آیا فکر خودکشی یا آسیب رساندن به خود را داشته اید؟
- آیا فرد دیگری متوجه تفاوتی در رفتار شما شده است؟ مانند حرکات آهسته یا تغییر گفتار
توجه داشته باشید که تنها یک درمانگر دارای مجوز می تواند تشخیص دقیق بدهد. بنابراین بهترین راه حل این است که در مورد نتایج آزمایش با یک درمانگر صحبت کنید که میتواند به شما در رسیدگی به احساسات و ایجاد یک برنامه درمانی جامع کمک کند.
چگونه بر افسردگی مالیخولیایی غلبه کنیم؟
دانستن اینکه این شکل از اختلال افسردگی اساسی می تواند بدتر از سایر انواع افسردگی باشد، می تواند بسیار نگران کننده باشد. با این حال درمانهای در دسترس میتواند در مقابله با افسردگی مالیخولیایی کمک کند.
دارو درمانی
درمان های دارویی مختلف می تواند به مدیریت مالیخولیا کمک کند. درمان با داروهای ضد افسردگی می تواند مفید باشد و انواع مختلفی از داروهای ضد افسردگی در دسترس هستند. این داروها به افزایش سطح هورمون های مربوط به شادی در مغز کمک می کنند و موجب بهبود خلق و خوی می شود. البته داروها به تنهایی برای درمان کافی نیستند. اما می توانند کمک کنند تا احساس بهتری داشته و روند بهبود سلامت روان را آسان تر می کند.
درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری (CBT) به مراجع می آموزد که افکار و رفتار خود را تغییر دهد. زمانی که همه چیز سخت به نظر می آید، درمان شناختی رفتاری میتواند با تقسیم مشکلات به بخش های کوچک تر و قابل کنترل تر، به مراجع کمک کند.فکر کردن به مشکلات از این طریق می تواند به فرد کمک کند از الگوهای افکار منفی خارج شده و احساس کند که کنترل بیشتری بر زندگی خود دارد. اگر شما نیز در حال استفاده از تمرین های درمان شناختی رفتاری هستید، می توانید احساسات خود را در مواجهه با مشکلات رایج بهبود ببخشید.
سایر گزینه های درمانی
تحریک مغزی با شوک الکتریکی (ECT) در مواردی که درمان های پزشکی بی تاثیر هستند، قابل استفاده است. در این درمان، جریان الکتریکی 70 الی 130 ولت از سر بیمار عبور داده می شود. این درمان بهبودی سریعی دارد اما یکی از عوارض جدی آن، می تواند از دست دادن حافظه باشد. به همین علتتنها زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که تمام گزینه های درمانی دیگر امتحان شده باشند.
پیشگیری از خودکشی در افسردگی مالیخولیا
در همه انواع افسردگی اساسی، خطر خودکشی ممکن است بیشتر باشد. اگر افکار خودکشی یا آسیب رساندن به خود دارید، باید با اورژانس تماس بگیرید یا برای درمان سلامت روان به اورژانس بروید. اگر فکر می کنید شخص دیگری در معرض خطر خودکشی یا آسیب رساندن به خود است، میتوانید موارد زیر را انجام دهید:
- برای کمک تماس بگیرید یا آنها را به اورژانس ببرید.
- تا زمان دریافت کمک تخصصی با آنها بمانید.
- هر چیزی را که می توانند برای آسیب رساندن به خود استفاده کنند را بردارید.
- سعی کنید بدون قضاوت افکار و احساسات، به آنها گوش دهید.