فیلمهای کمدی شما را میخنداند. فیلمهای ترسناک بی دلیل ترسناک هستند. گاهی اوقات رفتن به سینما مانند رفتن به یک شهربازی است. در واقع یک تجربه محرک اما زودگذر است. برخی فیلمها مانند داستان رستگاری در شاوشنگ نیز میتوانند به لحاظ معنایی برای شما اهمیت بیشتری داشته باشند. لذا یکی از داستان های تحسین برانگیز میتواند فیلم کلاسیک رستگاری در شاوشنک نوشته استیون کینگ باشد. این فیلم میتواند جزو دسته فیلمهایی باشد که برای شما مهم بوده و تأثیری ماندگار بر ذهن شما بگذارد. قهرمان فیلم اندی دوفرین به ناحق به قتل همسرش محکوم شده و برای ابد به زندان شاوشنک فرستاده شده است. اینکه چگونه این فیلم مورد علاقه تان واقع میشود و به شما کمک میکند تا متوجه شوید که چه چیزی در زندگی معنادار است بدلیل احساسات عمیق و ظریف و تفکری که به دنبال تماشای این فیلم رخ میدهد است.
(جلوگیری از اسپویل در نظر گرفته شده است)
10 زندان بسیار خطرناک در طول تاریخ
در تاریخ زندانها، نگهداری از زندانیان بسیار خطرناک و برجسته میتواند بسیار پرهزینه و چالشبرانگیز باشد. در اینجا لیستی از 10 زندانی بسیار خطرناک که نگهداری از آنها به دلیل ویژگیهای خاصشان پرهزینه بوده است:
آلکاپون (Al Capone): یکی از معروفترین مجرمان آمریکایی که به دلیل فعالیتهای مجرمانه گسترده و تحت نظارت شدید امنیتی قرار داشت، نگهداری از او بسیار هزینهبر بود.
چارلز منسن (Charles Manson):رهبر فرقه «مانسون» و مجرم خطرناک که به دلیل نقشش در قتلهای وحشتناک و تأثیرش بر پیروانش، تحت امنیت شدید و نظارت قرار داشت.
تد باندی (Ted Bundy): یکی از معروفترین قاتلان سریالی که به دلیل خشونتهایش و تلاشهای پی در پی برای فرار، نگهداری او هزینهبر بود.
جیمز «جیمی» هافا (James Jimmy Hoffa): رهبر اتحادیه کارگری که به جرم فساد و نقض قوانین محکوم شد و به دلیل ارتباطات پیچیدهاش با جرم و جنایت، نگهداری از او چالشبرانگیز بود.
پابلو اسکوبار (Pablo Escobar): یکی از بزرگترین قاچاقچیان مواد مخدر که به دلیل ثروت و قدرتش، برای دولتها در سراسر جهان تهدید بزرگی بود و نگهداری از او هزینهبر بود.
جواو دا سیلوا (João da Silva): رهبر گروههای تبهکاری و قاچاقچی مواد مخدر که تحت نظارت ویژه و امنیتی در زندانهای برزیل قرار داشت.
آرون هرناندز (Aaron Hernandez): بازیکن فوتبال که به دلیل قتلهایش و شایعات پیرامون او، تحت نظارت ویژه و با هزینههای بالایی نگهداری میشد.
رادیکالهای نظامی در رژیمهای دیکتاتوری: مانند زندانیان نیکاراگوئه در دوران دیکتاتوری ساموزا که نگهداری از آنها به دلیل خطرات امنیتی و وضعیتهای سیاسی، بسیار پرهزینه بود.
فرانک لوکاس (Frank Lucas): یکی از بزرگترین قاچاقچیان مواد مخدر در ایالات متحده که نگهداری از او به دلیل خطرات ناشی از عملیاتهای تبهکاریاش پرهزینه بود.
سزار شیور (César Chávez): فعال سیاسی و سرکرده گروههای شورشی که نگهداری از او به دلیل فشارهای سیاسی و امنیتی بسیار پرهزینه و پیچیده بود.
این زندانیان به دلیل فعالیتهای مجرمانه خود، تلاشهای برای فرار، و نیاز به امنیت بالا، به طور کلی برای نگهداریشان هزینههای زیادی به دولتها و نهادهای امنیتی تحمیل کردند.
اگر از این مقاله خوشتان آمده پیشنهاد می کنم این 2 مقاله را نیز حتما بخوانید: سکوت بره ها و و برای اطلاعات بیشتر روانشناسی جنایی.
شرح مختصر فیلم شاوشنک
فیلم رستگاری در شاوشنگ شخصیت رابینز را به تصویر میکشد که از سرگرمی خود هنگام مجسمه سازی با سنگ با یک چکش کوچک لذت میبرد. سرگرمی ای که به او اجازه میدهد تا مدت زمانی را که در زندان است با سهولت بیشتری بگذراند. مقامات زندان به او اجازه میدهند تا ابزاری برای مجسمه سازی مهره های شطرنج و چیزهای دیگر داشته باشد. در طول سالهای حبس او، هیچ زندانی یا نگهبانی نتوانست تصور کند که چنین چکش کوچکی میتواند چه آسیبی به بار آورد.
در سکانسی از فیلم، مسئولان زندان به او اجازه میدهند تا پوستری با اندازه قدی از یک زن زیبا رو روی دیوار سلولش داشته باشد. او سالهاست که هر شب از چکش کوچکش استفاده میکند تا دیوار سنگی پشت پوستر را بی سر و صدا کنده و سوراخی ایجاد کند. در طول این مدت، هیچکس، نه نگهبانان و نه زندانیان هرگز متوجه هیچ چیزی نمیشوند. او با حوصله و مخفیانه روی یک تونل از طریق خط فاضلاب کار میکند و با چکش سنگی کوچکش اینچ به اینچ آنرا میکند. نیمه شب، بی صدا دیوار سنگی و خاک را میخراشید و سنگهای فرو ریخته را در جیب شلوار جین اش جمع میکرد. روز بعد او بدون هیچ سر و صدایی شنها را از جیب هایش در محوطه ورزش بیرون میریخت بدون اینکه کسی او را ببیند.
رفته رفته اندی درد و ناامیدی زیادی متحمل میشود اما پس از آزادی از سلول انفرادی، به دوستش رد میگوید که هرگز امیدش را از دست نخواهد داد. امید چیز خوبی است، شاید بهترین چیز باشد و خوبی هرگز نمیمیرد. او به رویای خود متکی است که روزی از زندان بیرون خواهد رفت تا بتواند در مکزیک زندگی آزادی داشته باشد. در نهایت، امید او هرگز نمرد و ثابت شد که رستگاری از آن اوست. هر فردی از امید، صبر و تلاش او در مواجهه با شرایط وحشتناک الهام میگیرد اما بخشی که عمیق تر همه را تحت تأثیر قرار میدهد این است که داستان مانند یک تلنگر است. به راحتی میتوان با اندی، قهرمان داستان، هم ذات پنداری کرد.
چرا زندانیان به زندان ماندن وابسته می شوند
اما یک نکته در فیلموجود داشت پیر مرد کتاب فروش و حرف هایی در مرود آزادی هر کسی که میخواهد از زنده برود گویی حس خوبی برای او متصور می زدند.
- وابستگی زندانیان به ماندن در زندان، که گاهی از آن به عنوان سندروم وابستگی به زندان یا سندروم انستیتوسیون الیزاسیون یاد میشود، پدیدهای است که در آن افراد پس از گذراندن زمان طولانی در محیط زندان، به آن محیط عادت میکنند و ممکن است پس از آزادی دچار اضطراب، سردرگمی، و احساس ناتوانی در مواجهه با زندگی خارج از زندان شوند. دلایل اصلی این وابستگی عبارتاند از:
عادت به ساختار و نظم محیط زندان: در زندان، زندگی زندانیان به شدت سازماندهی شده و تحت قوانین سختگیرانه پیش میرود. برنامههای روزانه، وعدههای غذایی، و فعالیتها همگی با نظارت دقیق انجام میشوند، و این امر به فرد احساس پایداری و ثبات میدهد. در بیرون از زندان، این ساختار ناپدید میشود و افراد با آزادی و عدم نظم قبلی ممکن است دچار سردرگمی و اضطراب شوند.
ترس از مسئولیتهای جدید: بسیاری از زندانیان، به ویژه آنهایی که مدت طولانی در زندان بودهاند، ممکن است از مسئولیتهای زندگی آزاد ترس داشته باشند. در زندان، آنها به نحوی از تصمیمگیریهای مهم در زندگی روزمره معاف هستند و پس از آزادی ممکن است احساس کنند که قادر به مقابله با چالشهای زندگی واقعی نیستند.
احساس عدم تعلق به جامعه: زندانیانی که مدت زیادی در زندان سپری کردهاند، ممکن است احساس جدایی و بیگانگی از جامعه داشته باشند. زندگی در محیط زندان باعث میشود که فرد مهارتهای اجتماعی و روابطش با افراد خارج از زندان را از دست بدهد. این امر میتواند موجب شود که پس از آزادی، فرد احساس کند دیگر در جامعه جایگاهی ندارد یا نمیتواند به راحتی به آن بازگردد.
امنیت روانی: زندان با وجود محدودیتهای فراوان، ممکن است برای برخی از زندانیان احساس امنیت روانی فراهم کند. در محیط زندان، فرد نیازی به نگرانی درباره مسائل مالی، مسکن یا تغذیه ندارد. بنابراین، ترک زندان میتواند برای برخی افراد استرسزا باشد و آنها احساس کنند که در دنیای بیرون قادر به تأمین نیازهای خود نخواهند بود.
در نهایت، این وابستگی به زندان نتیجه سازگاری ذهنی و روانی با محیط محدود و کنترل شدهای است که برای مدت طولانی در آن قرار داشتهاند و بازگشت به دنیای آزاد برای آنها با چالشهای پیچیدهای همراه است.

لذت یا درک عمیق فیلم بهتر است؟
یکی از جملاتی که اغلب از فیلم رستگاری در شاوشنک نقل میشود عبارت از: «ترس میتواند شما را زندانی کند. امید میتواند شما را آزاد کند». شاید به همین دلیل است که بین لذت بردن از یک فیلم و حس کردن آن تفاوت وجود دارد. شما ممکن است از یک فیلم کمدی که صرفا جنبه خنده دارد بدون نیاز به خط داستانی معنادار لذت ببرید. اما در درک فیلم رستگاری در شاوشنک، طبق تعریف پیچیده، معنایی را در آن می یابید و آنرا قابل تامل دریافت میکنید. انسانها به عنوان موجودات اجتماعی، طبیعتاً به سمت کشف آنچه واقعاً در زندگی اهمیت دارد و اینکه معنای خوب زندگی کردن چیست، کشیده میشوند. مزیت تماشای این فیلم اینست که میتوانید از چنین فیلمهای داستانی بهتر درس بگیرید تا اینکه صرفا توصیه های اخلاقی را بشنوید.
به دنبال درک فیلم، داستان مورد علاقه ای را در می یابید و این احساس را برانگیخته میکند که «این مهم است». رستگاری در شاوشنگ شما را فرا میخواند تا بهترین خود باشید و به یاد بیاورید که اساساً چه کسی هستید یا چه کسی میخواهید باشید!
پیشنهاد میکنیم انجام دهید: تست آنلاین و رایگان خودشکوفایی و میزان توانمندی
نام 10 زندانی معروع که واقعا از زندان فرار کردند
در تاریخ زندانها، بسیاری از زندانیان معرّف توانستهاند با موفقیت از زندانها فرار کنند. در اینجا به برخی از مشهورترین این فراریان اشاره میکنم:
آلکاپون (Al Capone): یکی از معروفترین مجرمان آمریکایی، که اگرچه نتوانست به طور کامل از زندان فرار کند، اما به دلیل شرایط ویژه بیماریاش به زودی از زندان «آلکاتراز» آزاد شد.
دنیس هوپر (Dennis Hopper): فیلمساز و بازیگر آمریکایی که در جوانی به جرم سرقت دستگیر شد، اما در حال فرار از زندان دستگیر شد و به عنوان فراری معروف شد.
فرانک ابگنهیل (Frank Abagnale): یکی از مشهورترین مجرمان و فراریان تاریخ که به خاطر تقلب و جعل شناخته میشود و در فیلم «Catch Me If You Can» به تصویر کشیده شده است.
جورج کلمبوس (George "Machine Gun" Kelly):جنایتکار معروف که از زندانهای مختلف فرار کرد.
جورج کلمبوس (George Machine Gun Kelly): یک جنایتکار معروف که از زندانهای مختلف فرار کرد و به جرمهای مختلفی از جمله قتل و سرقت مسلحانه مشهور است.
جکی کراز (Jackie Coogan):که به خاطر جعل و تقلب در زندان بود و به دلیل تلاشهای زیاد برای فرار از زندان به شهرت رسید.
پاتریک موریس (Patrick Morris): که از زندان «آلکاتراز» در دهه ۱۹۶۰ میلادی فرار کرد و یکی از معروفترین فراریان تاریخ شد.
رابرت فورد (Robert Ford): معروف به قتل جسی جیمز و فرار از زندانهای مختلف.
فرانک رافت اوکر (Frank Raft O’Connor): یکی از بزرگترین فراریان تاریخ که از چندین زندان در ایالتهای مختلف فرار کرد.
دیوید مککال (David McCall): یکی از معروفترین فراریان که از چندین زندان فرار کرده و به خاطر تکنیکهای ویژهاش مشهور است.
این فهرست شامل زندانیان مشهور و افسانهای است که فرار آنها به دلایل مختلف از جمله تکنیکهای هوشمندانه، همکاری با دیگران یا سهلانگاریهای سیستم امنیتی زندان به شهرت رسیدهاند.
تحلیل روانشناختی رستگاری در شاوشنگ
بعد از تماشای فیلم، قوه ادراک به شما میگوید که بسیاری از مردم خواهان موفقیت بزرگ اما فوری هستند. زیرا فیلم درباره امید و غلبه بر بی عدالتی است که میتواند موضوع زندگی در زندان باشد. در واقع پیشرفتهای چشمگیر زمانی اتفاق میافتد که احتمالاً ماه ها یا سالها پیش زمینه ای وجود داشته که منجر به تغییر بزرگ شده است. گاهی ممکن است امری ناگهانی به نظر برسد اما به ندرت چنین است. آنچه که بسیار محتملتر است این است که حرکت آرام آرام و پیوسته، برنده مسابقه خواهد بود. مانند هنگامی که اندی دوفرن به اشتباه به جرم قتل همسرش به حبس ابد محکوم میشود و راه صبورانه ای را در پیش میگیرد.
وقتی همه چیز اشتباه پیش میرود، شغل ما، خانواده ما، سلامتی ما، به راحتی همه اینها پیچیده و دچار تعارض شود. مانند مگسی که به پنجره برخورد میکند، نزدیکترین خروجی را شکار میکند و در این راه به خود آسیب میزند. راه حلهای تدریجی، مانند یک تونل 20 ساله، غیر قابل تحمل است. اما در نهایت صبر کردن نتیجه میدهد. صبر چالش را لذت بخش میکند. در مقابل، افراد بی حوصله تحت فشارها غرق شده و دچار عملکرد ناکارآمد میشوند.

از منظر دیگر میتوان گفت که مشکلات اغلب از ما محافظت نیز میکنند. در فیلم رستگاری در شاوشنک، زندانیان آنقدر به زندگی محدودی که در پشت میله های زندان زندگی میکنند عادت میکنند که نمیدانند پس از آزادی چه کنند. آنها تجربه کمی حتی در انتخابهای معمولی دارند مانند اینکه چگونه از یک خیابان شلوغ عبور کنند یا دوستان جدید پیدا کنند یا چطور روزانه برنامه ریزی کنند. وقتی آزاد میشوند احساس کاملا سردرگمی میکنند. به عنوان زندانی آنها هرگز قادر نبودند با تصمیمات جدید روبرو شوند یا ترسی که اغلب در آنها وجود دارد نیز مانع رسیدن به اهداف آنها میشود.
در پایان، لحظه ای به برخی از لحظات موجود در فیلم فکر کنید. بطور خاص به لحظاتی فکر کنید که در آن احساس متعالی شدن داشتید یا این احساس را داشتید فیلمی که تماشا میکنید چقدر مهم است یا حتی چطور میتواند دیدگاه شما را به زندگی تغییر دهد. به نظرم برای همه، یکی از آن لحظات، صحنه حساس فیلم رستگاری در شاوشنک با بازی تیم رابینز و مورگان فریمن است که احساس آزادی تیم رابینز را به تصویر میکشد.
فرقی نمیکند که ثروتی را میخواهید جمع آوری کنید یا تسلط بر یک ساز موسیقی پیدا کنید. موفقیت حرفه ای بدست آورید، پدر و مادری عالی بودن را تمرین کنید یا ایجاد یک ازدواج عاشقانه و رضایت بخش و پایدار را در نظر بگیرید. به هر حال یک درس الهام بخش در این داستان برای همه شما وجود دارد. پس به هر چیزی که مطابق میل قلبی شماست ادامه دهید حتی اگر در شرایط وحشتناک باقی بمانید، ممکن است مانند اندی در نهایت پیروز شوید. مانند اندی به زندگی ای ادامه دهید که در آن آزاد باشید و در انتظار امنیت و شادی همان چیزی باشید که هستید.