علت لوس شدن کودکان سه ساله چیست؟ لوس شدن کودک می تواند عوامل زیادی داشته باشد. معمولا سبک زندگی و نحوه تربیت بچه یا مهد کودک بیشترین نقش را در مورد لوس شدن کودکان دارد. طبق پژوهشها این عقیده به وجود آمده است، که لوس کردن کودکان میتواند به خودشیفتگی بیش از اندازه منجر شود. فقدان مسؤلیت یا همدلی در قبال دیگران، احساس خود بزرگ بینی اغراق آمیز و گرایش به بهره کشی از دیگران را شامل می شود. در ادامه علت لوس شدن و خودشیفتگی کودکان را به صورت موردی می گوییم.
آسان گیری بیش از حد
ارضای مداوم نیازها و امیال کودک توسط والدین را آسان گیری بیش از حد کودکان می نامند. که معمولا به احساس سزاواری و همینطور رفتار مستبدانه و فریبکارانه منجر میشود. در واقع والدینی که هر چه کودکشان می خواهد، بی چون و چرا در اختیارشان قرار میدهند، این پیغام را به فرزندشان میدهند که میتوانند به همین منوال از همه اطرافیان هر چیزی را که می خواهند بگیرند و حق خودشان بدانند.
این پیغام باعث رفتار مستبدانه و نوعی زورگویی در کودک میشود که هم با همسالان خود و همچنین بعد از آن در محیط اجتماعی همان رفتار را با دیگران دارد و احساس میکند تمام مردم باید گوش به فرمان دستورات او باشند. آنچه این کودکان را در بزرگسالی متضرر میکند و حتما به سمت افسردگی و دلزدگی و ناراحتی مدام میکشاند. این احساس است که دیگران او را درک نمیکنند و نمیدانند از نظر او نیازهایش چقدر مهم است و باید اجرا شود. به همین منوال جامعه و افراد جامعه از پذیرش چنین افرادی در خود سرباز میزند و احساس طرد شدگی و پذیرفته نشدن و افسردگی مدام این افراد را در بر میگیرد.
بی بند و باری بیش از حد
اجازه دادن به کودکان برای رفتار کردن به هر صورتی که دوست دارند بدون در نظر گرفتن تاثیر رفتارشان بر دیگران سبک تربینی بی بند باری بیش از حد نام دارد. معمولاً این روش در آینده باعث نادیده گرفتن مقررات اجتماعی و حقوق دیگران می شود. کودک بی بند و بار تحت هیچ چهار چوب و قاعده و قانونی قرار نمیگیردهر آنطور که میخواهد رفتار و عمل میکند.
این کودکان بر اساس امیال غریزی و هیجانیشان رشد میکنند و رفتارهایی تکانه ایی در لحظه و بی قید و شرط و قانون دارند. در بزرگسالی وقتی در محیط اجتماعی قرار میگیرند هیچ قانونی به جز قانون خودشان را قبول ندارند و طبق حال و هوای خودشان عمل میکنند. معمولا هیجانی هستند،قوانین را رعایت نمی کنند، در ارتباط با دیگران ضعیف هستند و در کل هوش هیجانی پایینی دارند.
بنابراین به همین منوال روزی با قانون درگیر می شوند و جریمه های سنگینی چه از لحاظ روحی و روانی و چه از لحاظ اجتماعی پرداخت میکنند. زیرا این افراد در خانواده کوچکشان یاد نگرفته اند که به قانونی احترام بگذارند و به آن عمل کنند، بنابراین در اجتماع بزرگتر نیز متضرر میشوند.
سلطه جویی بیش از حد
تصمیم گیری متکبرانه سلطه جویی بیش از حد والدین را شامل میشود و به فقدان اعتماد به نفس کودک و گرایش به وابسته شدن به دیگران در بزرگسالی رقم میزند. کودکانی که در خانواده هایی با والدین سلطه جو و تصمیم گیرنده در هر شرایط قرار میگیرند، به صورت ناخودآگاه از قبول مسؤلیت و تصمیم گیری دور میمانند. این کودکان همیشه کسی را برای گرفتن تصمیم قطعی و نهایی لازم دارند. همیشه احساس سردرگمی و دستپاچگی و گیجی میکنند و هیچ راهی را به دستور کسی دیگر نمیتوانند بدهند.
این کودکان وقتی بعد از خانواده در محیط اجتماعی بزرگتر قرار میگیرند، با بلاتکلیفی و ماندن در بی تصمیمی، به دیگران وابسته میشوند و دنباله رو کسانی میشوند که با تحکم برایشان تصمیم میگیرند و برای مسائل مهم زندگیشان مثل درس خواندن، کار کردن و ازدواج کردن، همیشه در گیجی و بلاتکلیفی قرار دارند.
محافظت بیش از حد کودکان لوس
احتیاط والدین، هشدار بیش از حد والدین به کودکان در مورد خطرات بالقوه در محیطشان را شامل میشود و به اضطراب فراگیر و گرایش به دوری کردن یا پنهان کردن خود از موقعیت های اجتماعی می انجامد. کودکانی که مادران و پدرانشان در مورد خطرات هر اتفاق نیفتاده ای با آنها صحبت میکنند و کودک را در اضطراب عملی که انجام نداده است، میگذارند؛ قدرت عمل، خلاقیت، ابتکار عمل و در لحظه بودن را از دست میدهند.
این کودکان همیشه فرمانی را از ناخودآگاه خود می شنودند که این کار خطاست و این کار درست است؛ بنابراین نمیتوانند هیچ چیزی را تجربه کنند بدون آنکه در فریب کاری و پنهان کاری نباشند و پس از آن تجربه، احساس اضطراب شدید و عذاب وجدان میگیرند و خود را مدام به خاطر عملی که شاید انجام آن برای هم سن و سال هایشان بسیار آسان و پیش پا افتاده است، مدام سرزنش میکنند.
محافظان بیش از حد، فرزندانی لوس، غیر مبتکر و هراس آلوده تربیت میکنند که در اجتماع از کار کردن، معاشرت های صمیمانه و رفاقت های محبت آمیز و ازدواج همدلانه محروم می مانند.
تحقیقات بر روی دانشجویان نشان داده که کودکان مادران بیش از حد سلطه جو، در حالی که به دانشگاه میروند، به احتمال بیشتری جویای روان درمانی هستند؛ دانشجویانی که والدین خود را به صورت بیش از حد آسانگیر و بیش از حد محافظت کننده ارزیابی کردند، عزت نفسشان پایین بوده و دانشجویانی که والدین سلطه جو و آسانگیر داشتند، در خودشیفتگی نمره بالایی گرفته اند.
در نتیجه لوس کردن کودکان می تواند مشکلات زیادی را به همراه داشته باشد که با خواندن این مقاله پژوهشی توسط دکتر روانشناس مرکز مشاوره اینجا مکث یا گرفتن مشاوره می توانید از به وجود آمدن شرایط بد جلوگیری نمایید.