اصول و یادگیری مهارت های زندگی و ارتقا هوش هیجانی برای هر فردی چه در زندگی و چه در کار بسیار مهم است. امروزه با ظهور فناوری های جدید و صنعتی شدن جامعه، زندگی انسان ها دستخوش تغییر و تحول زیادی شده است و با انبوهی از مسائل و مشکلات رو به رو شده اند. حل کردن این مشکلات مستلزم کسب مهارت های فردی و اجتماعی است. در این میان نقش مهارت های زندگی به عنوان یک روش پیشگیری از آسیب های فردی و کاری اهمیت زیادی دارد.
مهارت های زندگی از منظر بهداشت جهانی
توانایی انجام رفتارهای سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با چالش ها و ضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاید، تعریف مهارت های زندگی است. آموزش مهارت های زندگی برای دانش آموزان اهمیت زیادی دارد، چرا که به آنان روش دوست یابی، مهارت «نه گفتن» به دعوت های غیر منطقی و روش های همسریابی را می آموزد. همین مسئله باعث می شود نه تنها دانش آموزان از مسیر درست و منطقی خارج نشوند، بلکه از آسیب های اجتماعی هم دور بمانند.
طبق جدیدترین پژوهش ها، 20 تا 30 درصد کودکان و نوجوانان بدون توجه به این که کجا و چگونه زندگی می کنند، در دوران کودکی و نوجوانی دچار مشکلات رفتاری متعددی می شوند.
با این حال نحوه بروز آن در کودکان و نوجوانان متفاوت است. برخی ممکن است دچار افت تحصیلی، گوشه گیری و انزوا، ضعف در اعتماد به نفس و یا مشکل در ایجاد دوستی با همسالان و حفظ روابط شوند. سال های سال دانشمندان تصور می کردند IQ(بهره هوشی) تنها عاملی است که می تواند موفقیت افراد را تعیین و آن را تضمین کند. در حالی که امروزه نظر آنها تغییر کرده و می گویند EQ(هوش هیجانی) عاملی بسیار مهم برای موفق بودن یا نبودن افراد مختلف است. حال اگر بخواهیم تعریفی مختصر از هوش هیجانی ارایه دهیم باید اینطور بگوییم که هوش هیجانی(EQ) توانایی تشخیص احساسات و عواطف خود و دیگران است.
هدف هوش هیجانی
- برانگیختن خود و دیگران
- به کارگیری هیجانات و عواطف در برقراری ارتباط موثر با دیگران
البته بر اساس نظریاتی که امروزه مطرح می شود، EQ حتی مهم تر از IQ نیز به حساب می آید. به این معنا که EQ تعریف گسترده تری دارد و IQ تنها بخش کوچکی از آن است. خلاقیت، ارتباط مناسب با دیگران، شناخت و فهم احساسات دیگران، ارتباط موثر و استفاده از حواس پنجگانه و تجربیات مناسب از حواس همگی در محدوده هوش هیجانی، هوش عاطفی یا همان هوش احساسی جای می گیرد.
البته باید بدانید هوش هیجانی قابلیت رشد و پرورش هم دارد و هرچه بهتر و موفق تر بتوانیم آن را مدیریت کنیم و هوش هیجانی را در خودمان و فرزندانمان بیشتر پرورش دهیم، تاثیرات مثبتی هم از آن در زندگیمان مشاهده خواهیم کرد. یافته های علمی حاکی از آن است که خانواده هایی که به دنبال پرورش هوش هیجانی کودکان خود هستند و برای آن از کودکی تلاش می کنند، فرزندانی با موفقیت بیشتر در تحصیل و زندگی تربیت خواهند کرد.
طبق یک تحقیق میدانی فرزندان این خانواده ها نسبت به گروه همسالان خود تمرکز بیشتری دارند، نمرات بهتری دریافت می کنند، مشکلات رفتاری کمتری دارند و با همتایان خود بهتر کنار می آیند. همچنین نتایج آزمایشگاهی نشان می دهد که هورمون مربوط به تنش در خون این کودکان کمتر است و در طول زندگی کمتر دچار بیماری های حاد می شوند.
مؤلفه ها و عناصر هوش هیجانی
به گفته دانیل گلمن، هوش هیجانی پنج مؤلفه یا عنصر دارد:
- خودآگاهی
- خودتنظیمی
- انگیزه
- همدلی
- مهارت های اجتماعی
خودآگاهی را میتوان به عنوان «توانایی شناخت و درک احساسات خود» تعریف کرد. خودآگاهی ساخت اساسی و بنیادین هوش هیجانی است. چون به وسیله آن خودمان را تنظیم می کنیم و با دیگران همدلی می کنیم که همه به شناسایی و درک احساسات در خودمان منجر می شود. خودتنظیمی یک قدم فراتر است. برای داشتن ضریب هوشی بالا، ما نه تنها باید بتوانیم احساسات خود را بشناسیم بلکه باید بتوانیم به درستی آن را بیان کنیم، تنظیم کنیم و آنها را مدیریت کنیم.
افرادی که دارای EQ بالا هستند معمولاً انگیزه ذاتی بیشتری دارند. به عبارت دیگر افراد با EQ بالا به جای پاداش های خارجی مانند کسب ثروت، احترام و شهرت به دلایل داخلی انگیزه می گیرند. کسانی که دارای EQ های بالا هستند به دلایل شخصی خود انگیزه می گیرند و در جهت اهداف خود تلاش می کنند.
همدلی را می توان به عنوان توانایی درک چگونگی احساس و شناخت سایر افراد تعریف کرد که اگر در جایگاه آن ها باشید، چه احساسی خواهید داشت. این بدان معنا نیست که شما با رفتار آن ها همدردی می کنید، به آن اعتبار می دهید یا آن را می پذیرید، فقط اینکه می توانید چیزهایی را از دیدگاه آن ها ببینید و آنچه را که احساس می کنند احساس کنید.
سرانجام، مهارت های اجتماعی آخرین قطعه از معمای EQ است. این مهارت ها همان چیزی است که به افراد امکان می دهد تا از نظر اجتماعی با یکدیگر تعامل داشته و در موقعیت های اجتماعی با موفقیت حرکت کنند. افرادی که دارای EQ های بالا هستند، به طور متوسط از مهارت های اجتماعی متوسط بالاتری برخوردار هستند و قادرند هنگام تعامل با دیگران، اهداف خود را به طور مؤثر دنبال کنند و نتایج مورد نظر خود را به دست آورند.
هوش هیجانی چگونه بر تصمیم گیری ما تأثیر می گذارد؟
ما روزانه 35000 تصمیم می گیریم و به گفته محققان در کرنل، 226 مورد از آنها فقط در مورد غذا است. برخی از تصمیمات تأثیرات بیشتری نسبت به دیگران دارند و تصمیم گیری آنها همیشه آسان نیست. تصمیم گیری مجموعه ای از مهارت ها است که باید مانند سایر موارد توسعه یابد. با این حال، برای تصمیم گیری بهتر، ابتدا باید بفهمیم چه چیزی بر تصمیمات فعلی ما تأثیر می گذارد.
احساسات مثبت و منفی هر دو می توانند منجر به تصمیم گیری بد شوند، اما به نظر میرسد که وقتی صحبت از احساسات منفی می شود، ما کمتر آنها را می پذیریم. رویکرد بدون سر و صدا توسط دیگران ترجیح داده می شود و ما به خاطر اینکه خود را جمع بندی کرده و در شرایط منفی آرامش خود را حفظ کرده ایم مورد ستایش قرار می گیریم. با این حال، احساسات ما علائم هشداردهنده طبیعی بدن ما هستند و در برخی شرایط احساسات موجه هستند و واکنش های ما در تناسب کامل است. بنابراین، چرا ما به خود و دیگران اجازه می دهیم آنها را تحقیر کنیم؟
در دهه گذشته مطالعات بیشماری توسط دانشمندان رفتارشناسی نشان داده است که احساسات به عنوان موجودات قدرتمندی هستند که هم می توانند به تصمیمات ما آسیب برساند و هم به نفع آنها باشد. با این وجود، اعتقاد عمومی این است که احساسات قضاوت را تیره می کند و به طور کلی باید از آن اجتناب کرد، به ویژه در شرایط حرفه ای.
چرا احساسات ما مهم هستند؟
احساسات به ما ابزار لازم برای تعامل و ایجاد روابط معنی دار با دیگران را می دهند. توانایی ما در درک و مدیریت آنها یعنی هوش هیجانی (EQ) نقش مهمی در تصمیم گیری دارد.
متفکران تحلیلی سعی دارند مزایا و معایب یک تصمیم را بسنجند و از اجزای احساسی فاصله بگیرند. با این حال، عوامل موثر بر تصمیم گیری فراتر از یک لیست ساده است. تجربیات گذشته احساساتی را در آن زمان ایجاد می کند بنابراین بر تصمیم گیری ما تأثیر غیرمستقیم دارد. بنابراین، چه بخواهیم و چه نخواهیم، احساسات ما بر تصمیمات ما تأثیر می گذارد.
افرادی که از نظر احساسی باهوش هستند، تمام احساسات را از تصمیم گیری خود حذف نمی کنند؛ آنها احساساتی را که هیچ ربطی به تصمیم گیری ندارند حذف می کنند. (پروفسور کوته، دانشگاه تورنتو)
مهارت های زندگی شامل چه مواردی است؟
- خودآگاهی
- همدلی
- ارتباط موثر
- روابط بین فردی موثر
- کنترل خشم
- مقابله با هیجان های منفی
- آموزش حل مساله
- تصمیم گیری
- تفکر خلاق
- تفکر نقاد
مهارت های زندگی در زندگی ما چقدر مهم هستند؟
در زندگی روزمره، پیشرفت مهارت های زندگی به دانش آموزان کمک می کند تا روش های جدید تفکر و حل مسئله را پیدا کنند، تأثیر اقدامات خود را بفهمند و همچنین باید بیاموزند که مسئولیت کارهایی را که انجام می دهند بپذیرند و فرافکنی نکنند. همچنین اعتماد به نفس صحبت کردن در جمع، که می توان از کودکی آموزش داد باعث پیشرفت کلی هوش هیجانی می شود.
منظور از مهارت چیست؟
مهارت ها، توانایی لازم برای انجام کار یا فعالیت های مختلف هستند. مهارت های شغلی به شما امکان می دهد یک کار خاص را انجام دهید و مهارت های زندگی در انجام کارهای روزمره به شما کمک می کند. مهارت همان چیزی است که شما را در زندگی مطمئن و مستقل می کند و برای موفقیت ضروری است.
5 مهارت مهم رهبری در مدیران
- ارتباطات: یکی از مهمترین مهارت های یک رهبر، توانایی برقراری ارتباط موثر است.
- داشتن اطلاعات لازم در مورد تخصص
- صداقت داشتن در کار
- نو آوری و یادگیری فضای کوچینگ و منتورینگ
- توسعه مهارت های مناسب با فعالیت کاری
یادگیری هر کدام از این آیتم ها به صورت کارگاهی یا مشاوره فردی میتواند نقش بسیار مهمی در ارتقا شخص داشته باشد.
هوش عاطفی (هیجانی)
خودآگاهی خود را افزایش دهید
خودآگاهی عبارتی است ساده، برای مجموعه پیچیده ای از اطلاعات که مربوط به آگاهی نسبت به خویشتن در سطوحی مختلف است. هرچه خودآگاهی ما بیشتر باشد آسان تر می توانیم رفتار خود را با دیگران تطبیق دهیم و روابط و داد و ستدهای ما برای هر دو طرف رضایت بخش تر خواهد بود.
- احساسات خود را بشناسید.
- به ترجیحات کاری و زندگی خود بیشتر توجه کنید.
- کنجکاوی خود را بهبود ببخشید.
- در زمان تنش یا کمبود انرژی حالت خود را سریعاً تغییر دهید.
- مشکلات و چالش های عادی را بپذیرید.
اعتماد به نفس خود را تقویت کنید
اعتماد به نفس یکی از خصلت های مهم در هوش هیجانی است. اعتماد به نفس شامل این باور اساسی است که ما میتوانیم هر کاری که نیاز باشد برای بدست آوردن نتیجه دلخواه خود انجام دهیم.
- متنی مثبت درباره خود بنویسید.
- اهدافی الهام بخش را برای خود تعریف کنید.
- به ظاهر خود رسیدگی کنید.
- وانمود کنید که اعتماد به نفس بالایی دارید.
- در شرایط چالشی با افراد صاحب نظر مشورت کنید.
همدلی کنید
همدلی یعنی توانایی درک احساسات دیگران با یادآوری تجربیات مشابه از زندگی خود. ما سعی می کنیم درک کنیم چگونه و چرا افراد چنین احساسی دارند و مسائل را از دیدگاه آنها ببینیم.
- احساسات دیگران را درک کنید.
- زود قضاوت نکنید.
- شنونده خوبی باشید.
- نشانه های غیرکلامی را بشناسید.
- نظر افراد مورد اعتماد را در مورد رفتار همدلانه خود جویا شوید.
تعادل احساسی داشته باشید
خودکنترلی یا تعادل احساسی بر پایه رفتار مثبت ما با خودمان و اطلاعات کافی از خود برای اتخاذ تصمیمات درست در مورد اینکه چطور با احساسات کنار بیاییم بنا شده است.
- بر خشم خود غلبه کنید.
- انتقاد پذیر باشید.
- نگران آینده نباشید و باور کنید نمی توانید همه چیز را کنترل کنید.
- در زمان غم و اندوه تمرینات آرام بخش انجام دهید.
- با استرس خود کنار بیایید.
برای ارتقای شایستگی های اجتماعی خود تلاش کنید
رفتار مناسب در ابعاد اجتماعی منجر به شایستگی اجتماعی می شود. برای بهبود چنین مهارت هایی، باید به جای تمرکز بر آن چیزی که احساس می کنیم یا می خواهیم بگوییم، بر دیگران متمرکز شویم.
- به احساسات دیگران بی اعتنا نباشید.
- به قول هایتان وفا کنید.
- به دیگران کمک کنید.
- بازخورد مداوم و مؤثر دهید.
- افکار منفی را متوقف کنید.
استرس خود را مدیریت کنید
ممکن است موقعیت هایی را تجربه کنید که استرس زا هستند، مثل سخنرانی کردن در جمع یا رفتن به محیط کاری جدید؛ اما باید بتوانید استرس خود را مدیرت کنید.
- ارتباطات فردی سالم داشته باشید. با کسانی در ارتباط باشید که به شما احساس کافی بودن می دهند نه کسانی که دائما از شما ایراد می گیرند.
- برنامه ریزی و مدیریت زمان را فراموش نکنید. سعی کنید وقتی قرار است در موقعیت جدیدی بروید، کمی زودتر برسید تا با فضای جدید ارتباط برقرار کنید. همچنین سعی کنید با برنامه ریزی درست، از قبل بدانید که قرار است چه کار کنید.
- تمرین های ریلکسیشن و مدیتیشن انجام دهید. یکی از موارد کمک کننده برای حفظ آرامش در طول روز انجام مدیتیشن قبل از خواب و پس از بیداری است.
- در باورهای خود تجدید نظر کنید. برخی باور ها مثل، باید بهترین باشم یا هیچ اشتباهی جایز نیست، می تواند باعث استرس شود.
- از روانشناس کمک بگیرید. در برخی موارد انجام تمرین ها توسط خود شخص کارایی ندارد و شخص می تواند با مراجعه به روانشناس، استرس خود را مدیریت کند.
مرکز مشاوره اینجا مکث همواره آمادگی لازم را برای آموزش این مهارت ها داشته است.
منبع: positivepsychology.com، medium.com