چگونه دخترم را تربیت کنم؟ قبل از اینکه در مورد این موضوع صحبت کنیم باید بدانیم تربیت کردن کودکان قطعاً به آن معنی است که ما به عنوان والد از چهارچوب تربیتی و اخلاقی برخوردار باشیم و بخواهیم نه تنها طبق چهارچوب اخلاقی خود بلکه با یک روش صحیح فرزند خود را تربیت کنیم.
تصورات والدین از تربیت
از آنجایی که زمانی صحبت از تربیت به میان می آید هر والدی متصور می شود که اگر تمام اخلاقیاتی که او به آن پایبند است رعایت شود قطعاً کودک او تربیت صحیحی دارد، باید بگوییم زمان هایی است که هر والدی باید راجع به نحوه تربیت صحیح و همچنین قواعد آن مطالعات و آگاهی لازم را داشته باشد، قطعاً هر آنچه که ما به عنوان والد بدانیم لازم و کافی نیست و هر روش صحیح و هر دستاورد جدید، صحیح و کاربردی نیازمند بازبینی و شناخت و آگاهی است.
در نظر بگیرید اصول یک خانواده به آسانگیری مطلق در برابر فرزندان خود است و والدین این تفکر را دارند که اگر آسانگیر نباشند کودک دچار عقده هایی می شود که جبران ناپذیر است، اما باید بدانیم آسانگیری خود به بدترین شکل ممکن کودک را دچار آسیب خواهد کرد.
آسانگیری در تربیت دختران
یکی از عواملی که در تخریب تربیت دختران و یا هر فرزندی بسیار مهم و چشم گیر است آسانگیری بیش از حد و یا سخت گیری بیش از حد والدین است.
لازم به توضیح است که آسانگیری در برخی از موارد به بی تفاوتی در تربیت شباهت خواهد داشت، در واقع والدینی که هیچ قاعده و قانونی برای تربیت فرزند خود ندارند و متناوباً با تمام خواسته های کودک کنار می آیند و با هر سختی که باشد این احساس را به خود القا می کنند تمام خواسته های کودک هر چند غلط و اشتباه باید فراهم شود و دلیل آن را کودکی می نامند، قطعاً در تخریب تربیت کودک خود سعی دارند، زیرا چنین فرزندی در سنین نوجوانی و بزرگسالی تاب و تحمل شنیدن کلمه نه را از دهان هیچ فردی ندارد و از آنجایی که لازمه رشد ورود به اجتماع است قطعاً هیچ اجتماعی خواستار چنین فردی نمی باشد، بنابراین سرخوردگی و پس زدگی بعد از ورود به اجتماع آغاز خواهد شد و فرزند احساس بدی را تجربه خواهد کرد.
سخت گیری در تربیت دختران
همانطور که آسانگیری می تواند در تربیت دختران و یا هر فرزندی اختلال به وجود بیاورد و قطعاً روش صحیحی در تربیت نمی باشد، سخت گیری نیز به همان میزان و یا در مواردی بیشتر از آن می تواند هر کودک و یا فرزندی را از پا در بیاورد باعث می شود کودک دچار آسیب و یا در مواردی اختلال نیز بشود.
سخت گیری قطعاً از تمام نه گفتن های بی دلیل و ایجاد کردن یک چهارچوب بی دلیل و سخت گیرانه برای کودک به وجود می آید.
زمانی که هر فردی به عنوان والد این احساس را داشته باشد که نقش او زورگویی، قدرت نمایی و یا باج گیری عاطفی از کودک است نمی تواند تربیت صحیح و روش درستی در بالغ کردن کودک خود داشته باشد.
نقش نگاه جنسیتی در تربیت دختران
یکی از مهم ترین نکاتی که امروزه در تربیت دختران باید به آن پرداخته شود دور کردن باور فرزند دختر از این امر است که او دختر است و می تواند ضعیف، نازپرورده، ناتوان و یا خودخواه باشد. در واقع هر والدی که فرزند دختر دارد باید در تربیت فرزند خود از مقوله جنسیتی جدا شود و بتواند آنچه صحیح است را اجرا کند. اگر والدین در این تفکر باشند که دختران ضعیف هستند قطعاً در تربیت فرزند دختر خود به صورت ناخودآگاه کوتاهی هایی خواهند کرد و یا این تصور را به او القا می کنند که در آینده نیز خود را ناتوان بداند.
ورود تفکر جنسیتی مانند
دختران زیبا، ظریف و حساس هستند قطعاً باعث می شود فرزند کودک از تفکر بر روی توانایی ها و ایجاد استعداد خود دست بکشد و به زیبایی و حساسیت خود بپردازد و یا در بسیاری از موارد زیبایی و حساسیت خود را در بزرگسالی به عنوان عاملی برای توانا بودن خود بداند. اینگونه است که گاهاً والدین ناخواسته رفتاری را به گروه رفتارهای مخرب فرزند خود وارد می کنند که در بزرگسالی نتیجه های مثبت و کارکردی به دنبال نخواهد داشت.
اگر هر کودک دختری بداند یک انسان است که دارای توانایی، استعداد، هدف و انگیزه است و برای هدف و انگیزه های خود باید پا به پای هر فرد دیگری تلاش کند قطعاً دستاوردهای مهم و ویژه ای خواهد داشت.
تلاش نکنید که دختران مانند شما شود
ممکن است که دخترتان شباهت های بسیار زیادی با شما داشته باشد و ویژگی های اخلاقی شما نیز در او دیده شود؛ اما بدانید در عین حال ممکن است او صفاتی داشته باشد که کاملا با شما در تضاد باشد. باید بدانید که شما نمی توانید دخترتان را کاملا شبیه به خودتان کنید و تلاش برای این کار ممکن است باعث وارد شدن آسیب های زیادی به او شود. بنابراین تلاش کنید تا ویژگی های شخصیتی او را بشناسید. درباره علاقه هایش با او صحبت کنید و از او حمایت کنید تا علاقه هایش را در مسیر درستی پرورش دهد.
چگونه دخترم را تربیت کنم؟
اگر بخواهیم صحیح ترین روش تربیتی در دختران را بدانیم قطعاً ایجاد صلح، دوستی و برقراری یک رابطه محبت آمیز با کودک دختر و یا هر فرزندی می تواند فضای بهترین روش تربیتی را ایجاد کند.
- ترس
- تهدید
- توهین
- تحقیر
- تبعیض
- تنفر
- تنبیه
این مواردی هستند که قطعاً ناکارآمدترین رفتار در تربیت کودک است، از آنجایی که صلح، آرامش و دوستی می تواند هر آنچه را که والد مایل است به کودک بفهماند به بهترین روش به کار ببندد قطعاً این موارد نیز می توانند کودکی با اشکالات و ایرادات فراوان به وجود بیاورد.
دختران و مرحله ادیپ
طبق نظریه فروید هر کودکی در مراحل رشدی خود در مرحله ادیپ قرار می گیرد که برای دختران نیز این مرحله از ۴ تا ۷ سالگی می باشد.
تعریف ساده مرحله ادیپ برای دختران به این ترتیب است: زمانی که فرزند دختر شیفته و عاشق پدر خود میشود و احساس میکند باید به او توجه زیادی شود و لباس ها و کفش های مادر خود را می پوشد و خود را همسر پدر می داند.
شاید والدین با دیدن چنین رفتارهایی یا لبخند بزنند و یا از سر نا آگاهی غمگین شوند، اما لازم است بدانیم قطعاً باید با آرامش با کودک رفتار شود و بدون هیچ ترس، تهدید و رفتار اشتباهی به کودک یادآور شویم که او دختر خانه است و مادر نیز همسر پدر است.
دلباختگی فرزندان دختر به پدر مرحله ای از رشد او محسوب می شود که باید با احتیاط از آن گذشت.
و هر رفتاری که باعث شود کودک نتواند از مرحله ادیپ عبور کند و باعث تثبیت او در آن مرحله شود قطعاً در آینده دردسر ساز خواهد شد.
زنجیر عاطفی فرزندان دختر با پدر
زمانی که صحبت از زنجیر عاطفی والدین با فرزندان می شود، لازم است بدانیم برای دختران این زنجیر عاطفی در دست پدرانشان است. به زبان ساده تر: در رابطه صمیمی و عاطفی بین دختران و پدرانشان هر آنچه که در کودکی می گذرد باعث می شود فرزند دختر در آینده فردی را با همان مشخصات عاطفی و رفتارهای عاطفی انتخاب کند.
مثال
در نظر بگیرید پدری با دختر خود رفتار مهربانانه اییپ ندارد، سخت گیر، بداخلاق و بد خلق است و فرزند دختر برای برقراری ارتباط با پدر خود یا به صورت متناوب می ترسد و یا پس زده می شود و قطعاً رابطه شان باری از صمیمیت و مهربانی را به طور واضح ندارد بنابراین این فرزند دختر در بزرگسالی فردی را برای برقراری رابطه عاطفی خود انتخاب می کند که سخت گیر باشد و مدام او را پس بزند و یا صمیمیت و محبت واضحی نداشته باشد، زیرا الگوی انتخابی او برای مرد آینده اش پدر بوده و این الگو در ذهن او ثبت شده است و دلیل آن صرفاً شناخت فرزند دختر از عاطفه و محبت به نحوی بوده که والد پدر به او محبت کرده است.
نکته آخر
اصطلاحی وجود دارد که بیان میکند کودکان مانند شاهزاده هایی زیبا هستند که با تربیت اشتباه والدین به قورباغه هایی زشت تبدیل می شوند.
این اصطلاح بیانگر این نکته است که ذات هر کودک و ژن او نیز در برابر تربیت صحیح و محیط تربیتی صحیح والدین نیز مقاومتی نخواهد داشت و همچنین هر فردی می تواند با رفتار صحیح به همان میزان که فردی شایسته و بدون عقده و با سلامت روان بالا باشد، می تواند با تربیت غلط فردی دچار ایرادات و اختلالات شود.
