ترس از شکست می تواند فشار مضاعفی را در هر تلاشی که می کنیم و یا هر تصمیمی که می گیریم بر ما تحمیل کند. گاهی این ترس می تواند بعنوان محرکی برای موفقیت باشد ولی در بعضی موارد نیز می تواند ما را از پای در آورد و یا از دستیابی به اهدافمان بازدارد.
معمولا ترس از شکست در افراد به چند شکل بروز می کند. بعضی از افراد سبک تسلیم را انتخاب می کنند و برای اینکه شکست نخورند اصلا وارد کار مورد نظر نمی شوند. گروه دوم از ترس شکست انقدر کار و فعالیت می کنند که برچسب شکست را دریافت نکند، جالب است گاهی این گروه با کمال گرا ها اشتباه گرفته می شوند. آنچه که بسیاری از مردم از آن آگاه نیستند این است که این افکار بخشی از یک سیستم یکپارچه از افکار منفی نسبت به خود و دیگران است که ما آن را «طرحواره های ذهنی» می نامیم.
صدای درونی یا طرحواره ها یا تله های زندگی ما را تضعیف می کند و ظرفیت ما را برای پیگیری و انجام کارهایی که در زندگی به آن ها نیاز داریم، محدود و فرسوده می کند. هر گاه با چالشی روبرو شویم یا آرزوی چیزی را بکنیم، این طرحواره درونی است که ما را به عقب می راند و ما را از احتمال شکست می ترساند. این صدا ما را تشویق می کند که از خود محافظت کنیم و خود را از تیررس مشکلات دور نگه داریم. البته همه ما در موقعیت های سخت و چالش برانگیز زندگی این فرآیند تفکر خود تخریبگر را تجربه می کنیم.
چگونه می توانیم از طرحواره ترس از شکست خلاص شویم؟
ابتدا باید طرحواره ترس از شکست را توسط یک طرحواره درمانگر شناسایی کنیم. در گام دوم باید پذیرش این موضوع را داشته باشیم که این طرحواره در ما وجود دارد و مانع حال خوب ما است. این طرحواره ریشه در کودکی دارد و از آنجا شکل گرفته است. در گام آخر باید انگیزه تغییر را داشته باشید و با طرحواره درمانگر خود مسیر را طی کنید و برای درمان طرحواره ترس از شکست، صبور باشید.
اگر دقت کنید مکالمات طرحواره درونی اینگونه است:
- حتما خرابکاری خواهم کرد.
- هیچ راهی برای بدست آوردن ارتقای شغلی وجود ندارد، پس چرا تلاش کنم؟
- حتی در ارتباط عاطفی هم شکست می خورم. مثلا به خودم می گویم که هیچوقت او با من بیرون نخواهد آمد.
- انقدر باید کار کنم که هیچ وقت بر چسب شکست را نخورم.
این طرحواره درونی، ترس از شکست را تغذیه می کند و ما را از دنبال کردن روابط معنی دار منع می کند. این صدا می گوید او هرگز با شما بیرون نخواهد آمد. این صدا قصد دارد شما را گول بزند که نشان دهد در صورتی که به او گوش دهید، ایمن خواهید بود. مشکل این است که نمی توان دیدگاه واقعی خود را از منتقد داخلی متمایز کنیم و اغلب پیغام های این صدا را بدون سوال می پذیریم.
غلبه بر ترس از شکست
اولین قدم برای غلبه بر ترس از شکست، شناسایی لحظه ایست که با ما صحبت می کند. چه موقعیت هایی این صدا را قوی تر می کند؟ آیا به محض اینکه می خواهیم قدمی به جلو بگذاریم، شروع به پیش بینی آینده می کند؟ آیا زمانی که نسبت به کاری که تازه تمام کرده اید و بسیار نگرانید، شما را نقد می کند؟
توجه کنید که این صدای دشمنی است که بر ضد شماست. این منتقد درونی در سنین اولیه رشد، زمان هایی که احساسات ناخوشایند نسبت به ناتوانی هایمان داشته ایم، ایجاد شده است. منتقد درونی از لغاتی ساخته شده است که نشأت گرفته از طرد شدگی ها و شکست های مسیر رشدمان است. اگر زیاد انتقاد شده باشیم و یا دائما اشتباهات ما را تصحیح می کردند، ممکن است احساس ناامنی از توانایی هایمان در ما ایجاد شده باشد. ممکن است کارهایی که انجام داده ایم، هیچوقت به اندازه کافی خوب به نظر نرسیده باشند.
به علاوه اگر از ما تعریفی دروغین در برابر کارهایی که نتوانستیم انجام دهیم شده باشد، ممکن است به خود برای بدست آوردن اهدافمان اعتماد نکنیم یا حتی ممکن است احساس کنیم که اگر نمی توانیم کاری را تمام و کمال انجام دهیم، بهتر است که برای آن تلاش هم نکنیم. این تجربیات اولیه، مانع رشد اعتماد به نفس در کودک می شود. تجربیات دردناک اولیه موجب می شود که احساس ناکارآمدی در فرد ایجاد شود که گویی دشمنی داخلی با وی همزیستی می کند. در طول زندگی نیز ما با خود رفتاری می کنیم که والدین با ما داشته اند. به محض اینکه بتوانیم شناسایی کنیم که این صدا کی و چگونه بر زندگی کنونی ما تاثیر می گذارد، می توانیم آن را از دیدگاه اصلی که خود واقعیمان است، جدا کنیم.
یاد بگیرید که مثبت فکر کنید
در بسیاری از موارد، آنچه را که به خود می گویید باور می کنید. گفتگوی درونی شما بر نحوه واکنش و رفتار شما تاثیر می گذارد. جامعه ما شیفته موفقیت است، اما مهم است بدانیم حتی موفق ترین افراد نیز با شکست مواجه می شوند. والت دیزنی یک بار از روزنامه اخراج شد زیرا فکر می کردند او فاقد خلاقیت است. او در ادامه یک استودیوی انیمیشن راه اندازی کرد و شکست خورد. اما او هرگز تسلیم نشد. استیو جابز نیز یک بار از اپل اخراج شد و سال ها بعد به عنوان یک چهره به این شرکت بازگشت.
چند مثال برای غلبه بر ترس از شکست
به طور مثال اگر شما می خواهید در یک مصاحبه شغلی شرکت کنید، ممکن است صدایی به شما بگوید که:
- آن ها هیچوقت شما را استخدام نخواهند کرد؟
- چه تجربه ای در این زمینه داری؟
- تو چه کسی هستی که فکر می کنی ممکن است موفق شوی؟
این جملات ممکن است شما را عصبی و بی دست و پا نشان دهد و باعث شود که نحوه برخوردتان در جلسه مصاحبه، شانس بدست آوردن شغل مورد نظر را از شما برباید. مفیدترین تمرین برای شما نوشتن افکار منفی درباره خود و خواندن آن برای شخص سوم است. بنابراین می توانید شروع کنید و سره از ناسره را جدا نمایید و نگاهی واقع بینانه تر نسبت به خود بیابید و بتوانید طرف خود را بگیرید.
پس از این که این کار را انجام دادید، به هر یک از نکاتی که درباره خود ذکر کردید، پاسخی واقع بینانه، بر اساس خود واقعیتان بدهید. مطمئن شوید که جملاتتان را با من شروع کرده اید، طوریکه از خود حمایت می کنید. برای مثال ممکن است که نوشته باشید: من قادرم که شغل خوبی داشته باشم. دلایل واقعی وجود دارد که این کمپانی مرا استخدام کند. من برای آن ها نیرویی ارزشمند خواهم بود. سخت کار خواهم کرد و سریع یاد خواهم گرفت. چیزی مانع اشتیاقم در این کار نخواهد بود.
وقتی که به منتقد درونی خود پاسخ می دهید، سعی کنید که از کلمات غلو شده و یا بزرگنمایی استفاده ننمایید (به طور مثال من بهترین انتخاب برای این شغل هستم. چه کسی ممکن است که مرا استخدام نکند؟ من زیادی برای این کار مناسبم). بالا بردن بیش از حد خود موجب غرور کاذب می شود که در حقیقت تلاشی است که در مقابله با احساس ناکارآمدی بکار می برید تا احساس خوبی را تجربه کنید.
نکته اصلی تمرین غلبه بر ترس درون
نکته اصلی این نیست که بصورت غیرواقعی شما را فریب دهد، بلکه این تمرین در حقیقت دیدگاهی صادقانه تر و متعادل تر برای شما به ارمغان می آورد. پاسخ به منتقد درونی ممکن است سخت باشد، در صورتی که پذیرش جملات او بسیار آسان تر است. با این حال، با شناسایی و شروع پاسخ دهی به دشمن درونی، می توانیم تاب آورتر شویم و بر روی علائق شخصی خود بیشتر کار کنیم.
ما می توانیم در مقابل اعمالی که بر ضد اهداف ما هستند، مقاومت نماییم. فراخوان بیماری در زمان مصاحبه و یا رد کردن درخواست بیرون رفتن با کسی به خاطر ترس از طرد شدن، این راهنمای درونی را قوی تر می کند. هر چه بیشتر ما به این هیولا خوراک دهیم، بزرگ تر و قوی تر خواهد شد.
هرچه ما در مقابل این منتقد درونی بیشتر قد علم کنیم، آن را ضعیف تر می کنیم. در ابتدای امر این کار ممکن است اضطراب شدیدی در ما ایجاد نماید. به چالش کشیدن صدای منتقد درونی ممکن است احساس آسیب پذیر بودن در ما ایجاد کند و یا حتی ممکن است در ابتدای امر بیشتر از قبل بترسیم. در نهایت اگر مقاومت کنیم، صدا کم کم ناپدید می شود.
تاب آوری و سخت رویی
تحقیق دکتر سالوادور مدی از موسسه سخت رویی نشان می دهد آنچه که موفقیت افراد را در زندگی پیش بینی می کند، میزان تاب آوری و سخت رویی آن هاست. سخت رویی به عنوان راهی برای مردم توصیف می شود که بتوانند با چالش های زندگی کنار آیند. تصور موانع زندگی به عنوان فرصت های رشد، احساس اینکه گویی قدرتی درونی دارید که می توانید زندگیتان را کنترل کنید و پیگیر کارها شدن زمانی که آن ها سخت تر می شوند، از رفتارهای سخت رویی است.
ترس از شکست می تواند ما را محدود کند و ما را از آن نوع زندگی که آرزوی آن را داریم محروم نماید. زمانیکه ما پیوسته طرد می شویم و یا با موانعی روبرو می شویم، باید در مسیر خود در مقابله با درگیری موجود، سخت روی باشیم. غلبه بر صدای منتقد درونی می تواند اساسی ترین قدم برای اینکه از نظر احساسی تاب آورتر شویم، باشد. ما می توانیم مهارت هایی را بیاموزیم که سخت روی تر شویم و بتوانیم با نگرانی کمتری با چالش های زندگی روبرو شویم.