22006198 021

درمان سوگ و افسردگی ناشی از مرگ عزیزان (20 نکته)

خیلی بد بد متوسط خوب عالی
(50 رای)
درمان سوگ و افسردگی ناشی از مرگ عزیزان (20 نکته)

درمان سوگ، درمان سوگواری مرگ فرزند یا درمان افسردگی مرگ عزیزان در اصل یک ریشه واحد دارند. شما که در حال حاضر این مطلب را میخوانید به احتمال زیاد شرایط خوبی ندارید. متأسفانه پس از شیوع کرونا در سال 2020 به علت برگزار نشدن مراسم سوگواری فوت شدگان، بسیاری از مردم دچار مشکلی به اسم سوگ ناتمام شده اند. همچنین بدلیل افزایش مرگ عزیزان، بسیاری دچار ترس از مرگ شدند که کارکرد روزانه و خلق آنها را دچار چالش کرده است. پس به همین خاطر از عوارض سوگ ناتمام میتوان به افسردگی ناشی از مرگ عزیزان و اضطرابهای ناشی از مرگ خود و دیگر اعضای خانواده اشاره کرد. در حال حاضر احتمالاً یا خود شما نیاز به درمان سوگ یا درمان سوگواری مزمن دارید یا از آشنایان شما مدت زیادی است که در غم عمیقی بدلیل سوگ عزیزش فرو رفته است و نیاز به کمک و درمان روانشناختی دارد.

حال اینجا باید پرسید که با درمان افسردگی مرگ عزیزان یا درمان سوگ چه کنیم؟

  • شناسایی مراحل سوگ
  • عبور کردن از مراحل سوگ
  • کمک گرفتن از روانشناس
  • برون ریزی هیجانی و گریه کردن
  • شناسایی احساسات و برون ریزی
  • کمک گرفتن از روانشناس متخصص در زمینه افسردگی
نکته: در صورتی که فرد دچار سوگ حاد یا مزمن باشد بهتر است درمان سوگ زیر نظر روانشناس و با استفاده از رویکردهای زیر انجام شود.
  • درمان سوگ به روش IPT
  • درمان سوگ کامپلیکه CGT
  • درمان با رویکرد طرحواره درمانی
  • درمان CBT در صورت تروما PTSD

اینفوگرافیک درمان سوگ

تا چه زمان سوگواری باید به طول انجامد؟

طبق بررسی های جدید بین المللی و همچنین مدت زمان سوگ از منظر کتاب سادوک ویرجینیا، اگر حالات سوگواری بیشتر از 6 ماه طول بکشد یا حالات دیگری رخ دهد، سوگ را می توان به شش نوع تقسیم کرد.

  1. سوگ تروماتیک
  2. سوگ تشدید یافته
  3. سوگ مزمن
  4. افسردگی پس از سوگ
  5. سوگ PTSD
  6. سوگ پاندمی

اگر وضعیت خودتان یا یکی از آشناهای شما مزمن شده است، حتماً به یک متخصص روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید.

سوگ چه زمانی اتفاق می افتد؟

هر فردی به عنوان انسان قطعاً در این شرایط سخت قرار گرفته است و یا قرار خواهد گرفت که سوگ عزیزانش را ببیند و افرادی که تعلقات عاطفی با او داشته اند را از دست بدهد. بنابراین فرد در موقعیت سوگ قرار خواهد گرفت. این فرد بعد از 6 ماه حتماً نیاز به درمان سوگ دارد. اما در کل، روند مواجهه با سوگ و نحوه کنار آمدن هر فرد با چنین مرحله سختی در زندگی متفاوت است. مهمترین وظیفه هر انسانی، کنار آمدن با دیگران و برقراری هماهنگی و رشد در شرایط سخت و ایجاد سازگاری با دیگران و محیط است.

هر فردی باید خود را در شرایط سخت همگام با زندگی و محیط خود کند تا بتواند ادامه زندگی را برای خود آسان تر کند. بنابراین کنار آمدن با مرگ عزیزان و مواجهه با شرایط سوگ و سوگواری خود دستاوردهایی را به دنبال دارد. هر فردی در این شرایط قرار بگیرد، می تواند طی مراحلی خود را به آرامش برساند و مهارت های مواجهه با مشکلات و سازگاری با شرایط سخت را نیز به دست بیاورد. زیرا این مسئله در جهان هستی نه تنها برای او بلکه برای بسیاری از مردم اتفاق میافتد و تنها نحوه برخوردهای متفاوت با مسئله سوگ است که آن را برای هر فردی متفاوت می کند.

سوگ مرگ عزیزان

ارتباط سوگ و اضطراب

اضطراب از مرگ یک بخش رایج در سوگواری است اما اگر علائم اضطراب شما پس از شش ماه از بین نرود، ممکن است دچار یک سوگ پیچیده یا یک اختلال اضطرابی شوید. اضطراب یکی از پنج مرحله سوگ نیست اما بسیاری از متخصصان سلامت روان پیشنهادهای مختلفی برای کاهش آن دارند. افراد داغدار غالباً احساس میکنند که احساس امنیت و کنترل خود را در زندگی از دست داده اند و دچار وحشت (پانیک) میشوند. یا بیش از حد نگران این هستند که در آینده چه چیز یا چه کسانی را از دست خواهند داد. آنها همچنین ممکن است در خوابیدن یا مراقبت از خود مشکل داشته باشند، که میتواند آنها را در معرض خطر بیشتری برای سلامت جسمانی و روانی قرار دهد.

انواع مختلفی از غم و اندوه علاوه بر از دست دادن یک عزیز وجود دارد که میتواند باعث ایجاد اضطراب شود. مانند استرس های ناشی از بیکاری، از دست دادن شغل، مهاجرت، طلاق و وابستگی مالی که فرد وابسته به سوگ با خود به همراه دارد. بعد از سوگواری، ازدواج و ترس از دست دادن همسر، میتواند منجر به نگرانی بیش از حد شود. سلامت بدنی ضعیف یا مواجهه با مرگ و میر نیز میتواند موارد چالش برانگیز دیگری را ایجاد کند. علاوه بر میزان افسردگی ناشی از مرگ عزیزان باید به ابعادی مانند حمایت مالی یا حمایت عاطفی فرد از دست رفته نیز توجه کرد.

اضطراب و افسردگی یک بخش رایج و حتی مورد انتظار در فرآیند سوگواری است. اما افراد مبتلا به سندروم معروف به سوگ پیچیده در معرض خطر بیشتری برای ایجاد اختلال اضطرابی هستند. افرادی که علائم غم و اندوه شدید را تجربه می کنند که در زندگی روزمره اختلال ایجاد می کند و بیش از شش ماه پس از فقدان رخ میدهد، ممکن است سوگ پیچیده ای داشته باشند که اغلب با یک اختلال اضطرابی همراه است. این رابطه دو طرفه است زیرا افراد مبتلا به اختلال اضطرابی از قبل در صورت از دست دادن یکی از عزیزان خود در معرض خطر بیشتری برای غم و اندوه پیچیده قرار دارند.

علائم اختلال اضطراب

اگر علائم اضطراب اولیه پس از فقدان از بین نرود، ممکن است دچار یک اختلال اضطرابی باشید. علائم اختلال اضطراب عبارتند از:

  • نگرانی بیش از حد
  • بی قراری
  • به راحتی خسته شدن
  • مشکل در تمرکز
  • تحریک پذیری
  • اختلال خواب
  • تنش عضلانی
  • فوبیای خاص
  • اضطراب اجتماعی

افرادی که پس از فقدان دچار اضطراب می شوند، ممکن است دچار حملات پانیک نیز شوند. اگر دچار تنگی نفس، درد قفسه سینه، احساس خفگی، تهوع، سرگیجه، احساس سرما یا گرما و ترس از مرگ شدید، به پزشک خود اطلاع دهید.

درمان سوگ با رویکرد روانکاوی

در رویکرد روانکاوی درمان سوگ و مواجهه با مرگ عزیزان بسیار متفاوت از دیگر رویکردها است. اختصاصاً در مسائلی مانند سوگ، تجاوز و یا خودکشی که فرد مراجع در شوک های پس از سانحه قرار دارد و نیاز به حمایت های روحی و روانی بالایی دارد، گرایش های روانکاوی مثل همیشه کاربردی عمل نمیکند. درمان سوگ نیاز به یک درمان حمایتی دارد که فرد سوگوار بتواند در ابتدا خود را با شرایط سخت مواجه کند و پس از آن به مرور و گذشت زمان با آنچه اتفاق افتاده است کنار بیاید و به بینش و نگرشی اساسی درباره از دست دادن و مرگ برسد.

درمان سوگ عزیزان

درمان افسرگی مرگ عزیزان با گرایش رفتار درمانی

درمان سوگ یا درمان افسردگی پس از مرگ عزیزان به واسطه گرایش رفتار درمانی بسیار کاربردی است. فرد سوگوار در شرایط بسیار حساس و پر از آسیبی قرار دارد که نیاز به حمایت فراوانی دارد؛ از این رو فرد سوگوار می تواند با حمایت های یک رفتار درمانگر که او را به سمت بهبود می کشاند قدم های مهمی در درمان خود بردارد. در گرایش رفتار درمانگری فرد سوگوار نیازمند توجه است و اساس این توجه بر پایه حمایت است. تغییر شرایط فرد سوگوار، مرحله به مرحله انجام می شود و این اقدام مهمی است که یک رفتار درمانگر به آن می پردازد.

برخی اقدامات رفتاری

  • ایجاد فضایی جدید
  • انجام فعالیت هایی متفاوت
  • شناخت و شناسایی غم
  • شناخت شرایط جدید برای فرد سوگوار بسیار کاربردی است.

بررسی میزان غم و افسردگی در سوگ توسط رفتار درمانگر و مراحل آن

  1. درمانگر می تواند با بررسی میزان غم و یا افسردگی حاصل از سوگ از مراجع بخواهد با برنامه ای مشخص فعالیت های جدیدی را آغاز کند.
  2. در هر هفته و مراجعات بعدی خود گزارش کاملی از انجام فعالیت های خود بدهد.
  3. همچنین گزارش حالات رفتاری خود را به روانشناس بدهد و مقایسه ای بر اساس تغییر در حالات روحی خود نیز داشته باشد.
  4. از این رو فرد سوگوار می داند کسی را در کنار خود دارد که به صورت تمام و کمال به او توجه میکند و احساس زنده بودن و تنها نبودن را مجدداً تجربه می کند.
  5. این حمایت های روانی می تواند باعث شود فرد سوگوار به مرحله ای برسد که خود بتواند برای از بین بردن غم و احساس نا امیدی، کمک کننده ایی با پشتکار و حامی توانا برای افرادی محروم شود.
  6. فرد به این بینش دست پیدا می کند که جهان در حال زندگی است و او با زنده بودن خود می تواند کمک کننده باشد که و به دیگران اهمیت دهد.

درمان سوگ به روش گروهی و مراحل آن

  1. افرادی که هر کدام سوگی را دیده اند به تعداد حداکثر 10 نفر دور هم جمع می شوند.
  2. گروه درمانی به دلیل حمایتی بودن بسیار مؤثر است.
  3. افراد سوگواری که هر کدام عزیزی را از دست داده اند، طی جلساتی در ماه یا هفته گرد هم جمع می شوند.
  4. از خاطرات و همچنین روحیه خود و یا دستاوردهایشان صحبت می کنند و این اطمینان را به یکدیگر می دهند که در جهان تنها آن ها سوگوار نیستند.
  5. به رهبری درمانگر راهکارهای تحمل رنج و کنار آمدن با شرایط سخت را نیز می آموزند.

درمان سوگ در رویکرد شناختی

درمان شناختی - تحلیلی (CAT) یا درمان شناختی - رفتاری (CBT) در درمان سوگواری میتواند بر اساس شخصیت و ارزیابی بینش فرد سوگوار درمان را با سرعت بیشتری پیش ببرد. پیدا کردن یک بینش جدید و پس از آن راهکارهایی که بتواند فرد سوگوار را به این آگاهی برساند چگونه غم خود را بشناسند و همچنین دستیابی به پیش نویس های فرد سوگوار در کودکی و ثبت خاطرات او در جلسات تراپی بسیار مفید ارزیابی می گردد.

پیش نویس مواجه با سوگ و فکر از دست دادن در این درمان بسیار مهم است.

بطور مثال اگر فردی در پیش نویس و یا طرحواره خود اینگونه ثبت کرده باشد که از دست دادن به معنای درمانده شدن، دوست نداشتنی بودن، تنها بودن و یا بی ارزش بودن است در هر زمان با از دست دادن عزیزی و یا مواجه با سوگ بسیار رنجیده و درمانده می شود.

روانشناس شناختی چه می کند؟

  1. ابتدا به پیش نویس ها و طرحواره های فرد سوگوار دست پیدا کند.
  2. پس از آن به ایجاد تفکراتی جدید و بینش هایی جدید در فرد سوگوار می پردازد.
  3. به مرور مراجع نسبت به پیش نویس مخرب خود آگاهی پیدا می کند.
  4. در گام آخر پیش نویس های جدیدی را نیز جایگزین می کند.

افسردگی ناشی از سوگ

درمان سوگ با دارو درمانی، نوروفیدبک و جلسات مشاوره

بین تمام گزینه هایی که به شما گفتیم این مدل اثر بخش تر می باشد.

مزایای درمان ترکیبی

  • اثر بخشی سریع
  • ماندگاری درمان در اکثر افراد پس از چند سال
  • قوی تر بودن این روش نسبت به روش های درمانی دیگر طبق آمار

درمان ترکیبی چه گونه است؟

با توجه به این موضوع که این روش نیاز به درمان به صورت تیمی را دارد پس هر مرکز مشاوره ای قادر به انجام این کار نیست. ما، مرکز مشاوره اینجا مکث را به شما پیشنهاد می دهیم.

مراحل درمان سوگ یا درمان افسردگی مرگ عزیزان

ابتدا فرد با مراجعه به روان پزشک از نسل سوم دارو های ضد افسردگی استفاده می کند.

با توجه به عوارض جانبی بسیار کم این دارو نسبت به داروهای گذشته مراجعه کننده وضعیت بهتری دارد. پس از استفاده از دارو و استیبل شدن برای ادامه درمان سوگ مراجعه کننده پیش روان درمانگر می رود. مراجعه شناخت صحیح را پیدا می کند و به نوعی بازسازی شناختی در فرد اتفاق می افتد. درمان نوروفیدبک همزمان با تغییر امواج به صورت شرطی سازی بر تحکیم و بالا بردن خلق فرد اثر می گذارد.

در اینجا به صورت همزمان 3 تغییر رخ می دهد:

  1. شناخت و مولفه های فرد با درمانگر شناختی تغییر می کند.
  2. با دارو درمانی ناقل های عصبی تاثیر گذار بر افسرگی مانند سروتونین تغییر می کند.
  3. امواج مغزی مانند آلفا، بتا، تتا و دلتا به وسیله نوروفیدبک تغییر می کند.

مرکز مشاوره اینجا مکث با داشتن تیم قوی در زمینه درمان سوگ، درمان افسردگی سوگواری و درمان افسرگی مرگ عزیزان، شکست عشقی، مشاوره پیش از طلاق، مشاوره افسردگی مزمن می تواند به شما کمک کند.

درمان سوگ و مرگ عزیزان

چند راهکار برای کنار آمدن با سوگ

  • با احساساتتان نجنگید. شما ممکن است بعد از مرگ عزیزتان احساسات مختلفی مثل خشم،غم یا احساس گناه را تجربه کنید؛ نباید از احساسات خود فرار کنید.
  • با یک دوست که به او اعتماد دارید درباره همه احساساتتان صحبت کنید.
  • اگر عزیزی که فوت کرده است، کار نیمه تمامی دارد سعی کنید آن را به اتمام رسانید.
  • احساسات خود را یادداشت کنید. نوشتن راه آرامش بخشی برای بسیاری از افراد است.

منبع: psycom.net

نظرات کاربران:
مهدی
پاسخ به این نظر
1402/10/17

من همسرم 5 ماه پیش بعد از زایمان بدلیل امبولی فوت شودو یه پسر 6 ساله و یه پس 5 ماهه دارم الان /علاوه بر اینکه خودم نمیتونم کنار بیام بچه ها هم همینطورن و مشاوره واقعا کمک خاصی به پسرم نکرده از من بدش میاد و من نمیدونم چیکار باید کنم نورو فیدبک چیه ایا میتونه کمک کننده باشه

0 0
سارا
پاسخ به این نظر
1402/9/6

من یک خانم ۴۰ ساله فرزند دختر نوجوان ۱۹ ساله که تولدش بود بعلت تصادف از پیشم رفت از بچگی پیش خودم چون طلاق گرفته بودم زندگی میکرد بدلیل ازدواج سن ۱۶ سالگی زود فرزند اوردم و با هم غیر مادر و دختر مثل خواهر و دوست بودیم ..همش شوک و استرس تو وجودمه و همش خبر فوتش یادم میاد یا پزشکی قانونی چهرش یادم میاد خیلی داغونم قدرت تصمیم گیری هیچی ندارم احساس میکنم باید بمیرم برم پیشش …

1 0
ساناز
پاسخ به این نظر
1401/6/8

سلام.من سه ساله جدا شدم و بعد از یک سال تازه وارد مرحله ی سوگ شدم. حس جدا شدن از پسرم و به هم خوردن زندگی برام قابل قبول نیست .بار دومه که افسرده شدم و می خوام به زندگی برگردم.

0 0
شبنم
پاسخ به این نظر
1401/6/3

پدرم كه فوت كرد خيلي ميترسيدم مادرم رو هم از دست بدم نهايتا سالگرد پدرم نشده بود كه مادرم هم فوت كرد الان نزديك سالگرد مادرمه سوگواري من تمام نشده ديگه چيزي واسه از دست دادن ندارم داغم هر روز بيشتر ميشه

0 3
سیامک
1402/3/27

سلام،درکتون میکنم،اما یادمون باشه؛ دنیا همینه ! و اینکه شما خودتون فرد شماره یک زندگیتون هستید و مقتدرانه باید قوانین حاکم بر جهان هستی رو بپذیرید و هر روز خودتون رو احیاء کنید،این نوع تفکر،بهتون حس قدرت میده و حالتون رو بهتر میکنه،یادمون باشه پدر و مادر نمی‌خوان از بچشون بشنون که ؛ دیگه چیزی واسه از دست دادن ندارم!!

0 0
رضا
پاسخ به این نظر
1401/2/23

سال در اواسط شهریور بر اثر سیروز کبدی ناشی از تشخیص دیرهنگام پزشک متخصص داخلی و سپس تزریق خون منجمد که باعث سکته و عوارض بعدی شد توسط پرستاران و پزشکان ناتوان بیمارستان امام حسین ملایر مادرم که مسلما میتوانست تا صدسالگی زندگی کنی در 88سالگی بعد از طی شش ماه عذاب اور نهایتا فوت شد و هرگز نمیتوانم خودم را ببخشم ،زندگیم تمام شده ایده و دلیل برای زندگی نمی یابم . در سکوت و تنهایی منتظرم مرگ در خانه را بکوبد و تنها زندگی میکنم .خواهر و برادر بدنبال تفریح خودشوننهمسر و فرزند.رخایی از این شرتیط ممکن نیست

2 0
Fari
1402/6/3

آقای عزیز مرگ عزیزان سخت هست ولی مادرتون هم جوان نبودند وکهنسال بالاخره بایستی با یه علتی فوت میشدند شما سعی کن قبول کنید و برا خودتون مستقل بشوید الان همه جوانهای ما درروی تختهای شیمی درمانی اند واین فاجعه هست

0 0
پریسا
پاسخ به این نظر
1400/10/4

سلام خسته نباشید من نزدیک ی هفتس پدر شوهرمو از دست دادم و چون تو دوران عقدیم زیاد نمیتونم پیشش باشم ولی هروزو سعی میکنم ببینمش ی ساعت راستش خیلی بیتابی میکنه و ناارومه من تو این ی هفته خیلی اذیت شدم شبا اصلا نمیتونم بخابم همش غصه میخورم واس شوهرم احساس میکنم رفتارشم عوض شده باهام ی ادم شاد و مهربون تبدیل شده ب ی ادم کم حرف و گوشه گیر و عصبی میخاستم بدونم شوهرم خوب میشه ؟چن سال باید صبر کنم تا دوباره خوشحالیشو ببینم و ی سوال دیگه من چیکار میتونم براش بکنم حرف بزنم یا ازش فاصله بگیرم ؟

0 0
ن.د
1400/10/8

خیلی سخته ولی خودش هم باید همکاری کنه بگو فقط خودت میتونی به خودت کمک کنی شبها زود بخوابه و تا صبح خواب باشه تو طول روز بیدار باشه و صبح تقریباً زود بیدار بشه پیاده روی کن ورزش کن کمتر توی خونه بمونه و بیشتر بیرون در حال گشت نباشه با دوست آیا کسایی که دوسشون داره بیشتر رفت و آمد کنه لباس های رنگ روشن بپوشه ایشالا که بهتر بشه

0 1
نازنین
پاسخ به این نظر
1400/8/25

سلام من حدود یک سال هست که دوست صمیمیم رو بخاطر بیماری از دست دادم ما باهم ده سال دوست بودیم و شبانه روز باهم بودیم باهم حررف میزدیم من خیلی داغ سنگینی رو دیدم ولی مشکل اینه تو خانواده این داغ فقط برای منه و بقیه اصلا منو درک نمیکنن و انتظار دارن که بعد از یک سال من کاملا عادی شده باشم و این داره خیلی خیلی منو اذیت میکنه

1 1
نسترن
پاسخ به این نظر
1400/8/20

سلام من حدود پنج سال هست که مادرم رو از دست دادم اما هنوز نمیتونم مرگ ایشون رو بپذیرم و کاملا به زندگی عادی خودم برگردم حتی هنوز این احساس رو دارم که مادرم زنده ست و قراره از جایی برگرده و نمیتونم اینو قبول کنم که قرار نیست هیچوقت دوباره مادرمو ببینم و همش دلم میخواد که یک بار هم شده دوباره ببینمش دلم براش تنگ شده بی نهایت و نمیخوام اینو قبول کنم که دیگه هیچوقت قرار نیست بیاد افسردگی گرفتم پنج ساله که نهایتا تونستم لبخند بزنم اما نتونستم بخندم دارم عذاب زیادی رو تحمل میکنم

2 2
keyvan
پاسخ به این نظر
1400/7/19

سلام من برادرم رو که ازم فقط دو سال بزرگتر بود رو بخاطر کرونا از دست دادم و زمان یکه فوت کرد امار مرگ و میر خیلی زیاد بود و ما نتونستیم هیچ مراسمی بگیریم و با بقیه همدردی کنیم حتی خودمونم چون مبتلا بودیم نمیتونستیم زیاد بیرون بریم و مراسمی سر خاکش برگزار کنیم فکر کنم همه ی اینا باعث شد که ما خیلی سخت بتونیم با مرگش کنار بیایم و باور نکنیم الان چند ماه میگذره و من هنوز نمیتونم باور کنم هنوز فکر میکنم که رفته مسافرت و قراره برگرده هنور وقتی گوشیم زنگ میخوره فکر میکنم که اون داره زنگ میزنه و فکر میکنم واقعا افسرده شدم اصلا نمیدونم باید چکاری بکنم و پدر و مادرمم همین وضعیتو دارن...

2 0
faezeh
1400/8/11

سلام واقعا متاسفم خیلی تجربه تلخی داشتید و متاسفانه تو این زمان هم خیلیا تجربه ای مثل شما داشتن خیلی خیلی سخته واقعا ادم بعضی وقتا به جز قوی بودن انتخاب دیگه ای نداره بنظرم حتما هم خودتون هم پدر و مادرتون به یک مشاور خوب مراجعه کنید تا بتونید به زندگی عادی خودتون برگردید خیلیا این تجربیات رو دارن و خب با مراجعه به روانشناس و روانکاو بهتر میشن امیدوارم که حال شما و خانوادتون هم زودتر بهبود پیدا بکنه مرگ متاسفانه برای همه اتفاق میفته و نمیشه منکرش شد...

0 1
fati
پاسخ به این نظر
1400/6/24

من بعد از ده سال هنوز نمیتونم با مرگ همسرم کنار بیام خیلی عذاب کشیدم

0 1
مبینا
1400/7/4

سلام میفهمم چی میگید واقعا سخت و مشکله اینکه ادم کسی رو از دست بده که کل زندگیشو باهاش تقسیم کرده و قرار بوده تا همیشه کنارش باشه اما واقعا چه میشه کرد؟ زندگی برای کسانی هست که هنوز زنده ان و متاسفانه با غم و غصه خوردن برای کسایی که رفتن فقط فرصت خودمونو از دست میدیم به هر حال مرگ هم قسمتی از زندگیه و هممون قراره بمیریم پس بهتره که تا یه جایی عزاداری کنیم و بعد به زندگی خودمون برسیم

0 0
k.p
1400/6/31

سلام دوست عزیز واقعا از دست دادن همسر مسئله ی راحتی نیست و آدم احساس میکنه که زندگیش رو باخته و همش یاد اون همه ارزو و برنامه و خیال پردازی میفته اما چاره ای نیست به جز عادت کردن به این موضوع چون زندگی برای اونایی هست که هنوز زنده ان . خودمونم یه روز میمیریم به هر حال به خاطر همین باید تلاش کنیم هر چی زودتر به زندگی قبلی برگردیم و عادت کنیم . من پدرم رو از دست دادم و بابتش خیلی اذیت شدم اما چاره ای به جز عادت کردن نداریم.

0 0
ساناز
پاسخ به این نظر
1400/4/2

سلام من بچمو از دست دادم و بعد از 2 سال همچنان و هر شب دارم خوابشو مبینم فکر می کنم که داره منو صدا می کنه

3 8
علی رضا
پاسخ به این نظر
1399/1/12

سلام دوست من به خاطر کرونا پدرشو از دست داد به اون خیلی وابسته بود و الانم نگران فوت همه نزدیکانش شده به صورتی که وسواس بسیار شدیدی گرفته. خواشتم اگه بشه بیارمش پیش شما ببینم چی کار میشه براش کرد چون الان روزی ۶ ساعت داره تمیز کاری میکنه معلومه اصلا تو حاله خودش نیست

3 12
افزودن نظر:
captcha


تست های آنلاینتست آنلاین
آدرس مکثآدرس
تلفن مکث
رزرو آنلاین وقترزرو وقت
تماس با واتس اپواتس اپ