اختلال شخصیت وابسته از منظر DSM ناتوانی در رسیدن به خود اتکایی (استقلال شخصی) است. وابستگی دائم به خانواده جهت تأمین حمایت مالی، تهیه مسکن و انجام مراقبت های گوناگون از گونه رفتارهای مربوط به وابستگی است. در بیشتر مواقع در روابط بین دو نفر، بعد از خانواده، اختلال وابستگی خودش را نشان میدهد. اختلال شخصیت وابسته به سختی ولی با هماکاری اعضای خانواده قایبل درمان است.
اختلال شخصیت وابستگی از منظر DSM
این افراد به هر فردی که احساس امنیت بدهد می چسبند. به این شکل که تاریخچه ایی از روابط بسیار خصوصی و صمیمانه با تعداد زیادی از افراد دارند که معمولا هم طرد می شوند. اگر فاصله ایی بین خاتمه یک رابطه و شروع رابطه جدید بسیار کوتاه بوده باشد. همچنین، در انتهای رابطه صمیمانه با خطر تنهایی مواجه شوند، احساس شدید وحشتزدگی، ترس و درماندگی به این افراد دست میدهد. این افراد در مقابل انتقاد فوراً احساس ضربه و آسیب میکنند و اشتغال ذهنیشان این میشود که چگونه دیگران را خشنود سازند.
که البته ناتوانی در تصمیم گیری یا شروع کاری بدون اطمینان آفرینی مفرط دیگران در آنها رخ نمیدهد. این افراد تمام احساسات خوشایندشان مانند: خود ارزشمندی، شادی و موفقیت از روابط با دیگران سرچشمه میگیرد. در واقع خودشان در خودشان و به تنهایی نمیتوانند این احساس را تجربه کنند و در تنهایی احساس عمیقی از طرد شدن، به دردنخور بودن، پس زدگی درشان شکل میگیرد.
این افراد معمولا حداقل در یک رابطه قرار داشته اند که در آن مورد سوء استفاده جسمی و روحی قرار گرفته اند. اما قادر به ترک رابطه نبوده اند، به این دلیل که از مخالفت اجتناب میکنند و با دیگران بخاطر ترس از ترد شدن، می مانند که باعث اختلال وابستگی می شود.
اختلال وابسته از نظر دانش روانشناسی
اختلال اضطراب جدایی از کودکی در بعضی بچه ها شکل میگیرد و به قدری دست و پاگیر است که فرد در هر رابطه ایی با هر انسانی احساس ترس و از دادن دارد. هر گاه این افراد بتوانند درک کنند که خود به تنهایی قادر به تأمین ارضای نیازهای خود هستند و میتوانند تنهایی را تحمل کنند، اولین قدم را در بهبود خود بر میدارند. در صورتی که کودک در همان سالهای درمان نشود و رویه او وابستگی عاطفیو وابستگی عملکردی به دیگران تبدیل شود احتمالا در آینده و لعد از 18 سالگی به اختلال شخصیت وابسته تبدیل شود.

ایجاد برقراری توازن بین استقلال سالم و وابستگی سالم و همچنین کاهش وابستگی در ارتباطات و در عین حال شروع به تأمین ارضای نیازهای خویش، کسب اعتماد به نفس و تمرین جرأت ورزی از اقدامات اولیه و مهم است. این تمرینات در فرد باعث شروع احساس خود ارزشمندی میشود. این احساس به مرور دلیلی برای ایجاد مرزهای مستحکم شخصی می شود. بنابراین روابطی که در آن مورد بهره کشی و سوء استفاده قرار میگرفت قطع میشود.
آگاهی فرد وابسته از شرایط خویش
فرد وابسته باید به شرایط خود آگاه شود، اگر شرایط اختلال وابستگی او را برایش توصیف کنیم قطعاً از این شکل رفتار متعجب خواهد شد. زیرا خود او این رفتار را از سر محبت به دیگران، دوست داشتنشان و در جمع بودنشان میداند. توصیف سبک و الگوی وابستگی هیجانی بیمار در ارتباط هایش با دیگران در این شناخت مهم است. که در این توصیف فرد نسبت به رفتار وابسته خود آگاهی پیدا میکند و متوجه میشود که پیش از این به طور اتوماتیک وار به برآوردن نیاز دیگران تلاش میکرده است. بنابراین فرد کم کم میتواند به ارضای نیازهای خود فکر کند و به آنها بپردازد و وقتی احساس خویشتن دوستی و یا همان عزت نفس در او شکل گرفت انتقاد دیگران هم آنقدر ها برایش مهم جلوه نمیکند.
رابطه وابستگی و کودکی
از آنجایی که اختلال شخصیت وابسته به کودکی و خانواده هر فردی برمیگردد و به نیازهای ارضا نشده اش در خانواده مربوط است. همچنین بسیار مهم است که با روانشناس در مورد کودکی فرد وابسته صحبت کند. یا در کنار مشاوره و درمان اختلال خود فرد، میتواند با بالا بردن حس مسئولیت پذیری در قبال خود و کم رنگ کردن حس مسئولیت پذیری در قبال دیگران، ایجاد یک فهرست مثبت در مورد خود و افزایش مرزهای شخصی بین خود و دیگران در درمان خود کمک کننده باشد.
چند راهکار برای اختلال شخصیت وابسته
- در ابتدا بهتر است بدتنید تمام اختلالات محور اول تا سوم، از جمله اختلال شخصیت وابسته که در محور سوم قرارد دارد بایستی زیر نظر متخصص روانشناسی به درمان خود بپردازد.
- در بعضی از اختلالات شخصیت مانند محور اول و دوم همچنان درمان خاصی برای آن وجود ندارد و تنها روانپزشکان با دارو درمانی سعی در کنترل مشکلات فرد را دارند.
- تمام نشانه های جرأت ورزی و استقلال را در خودمان پیدا کنیم. این که در چه شرایطی و کجا مستقل عمل کرده ایم و از خودمان جرأت نشان داده ایم.
- از نظر روانشناسی باید انتقاداتی که به آنها حساس هستیم را بنویسیم و دلیل حساسیتمان را در آنها جستجو کنیم و به مرور ببینیم چقدر از این حساسیت ها به ترس از طرد شدن ربط دارد.
- روانشناسان پیشنهاد می دهند از دیگران بخواهیم کاری برایمان انجام دهند، بدون اینکه از قبل کاری برایشان انجام دهیم. (گرفتن بدون دادن) و احساسمان را در این موارد بررسی کنیم.
- برای افزایش استقلالمان راه هایی را بررسی کنیم و به آنها عمل کنیم.
- حدود و مرزمان را با دیگران در روابطمان مشخص کنیم و متوجه باشیم در چه زمانی این حد و مرزها شکسته میشود.
- شروع به تصمیم گیری های جدید کنیم، هر چند کوچک اما خودمان تصمیم بگیریم و خودمان مشغول به انجام تصمیم شویم.
- از لحاظ روانشناسی روانشناسان معتقدند ترسهایمان از تنهایی و مستقل نشدن را بشناسیم و آنها را مرور کنیم و در راه به استقلال رسیدن، از نظر مالی، شغلی، عاطفی سعی تلاش کنیم.
این تکنیکها بر روی فردی که دراری وابستگی خفیف است، اثر بخش می باشد.