وقتی به هوش فکر می کنید، ممکن است به تست های هوش فکر کنید. ممکن است به نابغه هایی فکر کنید که می توانند سطرهای کامل ریاضیات را بخوانند یا افرادی که جوایز نوبل را می پذیرند. بسیاری از ما هوش را یک توانایی ذاتی برای یادگیری و به خاطر سپردن اطلاعات و ایده ها می دانیم. با این حال، در دهه های اخیر، درک ما از هوش تغییر کرده است. پیش از شناخت انواع هوش و ضریب هوشی باید تعریفی از هوش داشته باشیم. هوش توانایی ذهن است و قابلیت های متنوعی همچون استدلال، برنامه ریزی حل مسئله، تفکر انتزاعی، استفاده از زبان و یادگیری را در بر میگیرد که میتواند در کاهش یا افزایش توجه و تمرکز اثرگزار باشد.
هوش انسان تابع وراثت، یادگیری و محیط زندگی او است. لازم به ذکر است سرعت عمل در انجام کارها یکی دیگر از عوامل سنجش هوش است. اینکه هوش چگونه اندازه گیری میشود سوال بسیاری از افراد است که جواب آنرا در انتهای مقاله به شما داده ایم. همچنین اگر به ضریب هوشی والدین و فرزندتان توجه کنید، مشاهده میکنید که رابطه مستقیمی با هم دارند. به علاوه خصوصیات ارثی ما بسته به محیط اطراف و شرایط زندگیمان شدت و ضعف پیدا میکند.
ضریب هوشی یا هوشیاری، معیار سنجش توانایی شما در استدلال و حل مشکلات است. این اساساً نشان دهنده این است که شما در مقایسه با سایر افراد گروه سنی خود، در یک آزمون خاص، از پس انجام چه کارهایی برآمده اید. برای درک اینکه نمره ضریب هوشی متوسط چیست و به چه معنی است، ابتدا لازم است بدانیم که چگونه ضریب هوشی اندازه گیری میشود. در حالی که ناشران آزمون های مختلف از سیستم های امتیازدهی مختلف استفاده می کنند؛ برای بسیاری از تست های ضریب هوشی مدرن؛ میانگین نمره 100 با یک انحراف استاندارد از 15 در نظر گرفته می شود تا امتیازها مطابق با یک منحنی توزیع عادی باشند. یعنی 68 درصد نمرات در جایی بین 85 تا 115 قرار دارند.
با اینکه ضریب هوشی میتواند پیش بینی کننده مواردی مانند موفقیت تحصیلی باشد، متخصصان هشدار میدهند که ضریب هوشی لزوماً تضمین کننده موفقیت در زندگی نیست. بعضی اوقات افرادی که ضریب هوشی بسیار بالایی دارند، در زندگی خیلی خوب پیش نمی روند. در حالی که ممکن است افراد با ضریب هوشی متوسط، رشد بهتری کنند.
تست های هوشمند برای اندازه گیری هوش متبلور و سیال طراحی شده اند. هوش متبلور شامل دانش و مهارتهای شما در طول زندگی خود است. در حالی که هوش سیال توانایی شما برای استدلال، حل مسئله و ایجاد مفهوم اطلاعات انتزاعی است. هوش سیال مستقل از یادگیری در نظر گرفته میشود و در بزرگسالی کاهش می یابد. از طرف دیگر، هوش متبلور ارتباط مستقیمی با یادگیری و تجربه دارد و با بزرگتر شدن افراد تمایل به افزایش پیدا میکند. تست های ضریب هوشی توسط روانشناسان دارای مجوز انجام میشود. انواع مختلفی از تست های هوش وجود دارد، اما بسیاری از آنها شامل یک سری آزمایشات است که برای اندازه گیری توانایی های مختلف از جمله ریاضی، مهارت های زبان، حافظه، مهارت های استدلال و سرعت پردازش اطلاعات طراحی شده اند.
از دیدگاه پروفسور گاردنر انواع هوش و ضریب هوشی به دسته های ذیل تقیسیم بندی میشود:
در انواع هوش این نوع هوش توانایی درک پدیده های بصری است. یادگیرنده های این هوش گرایش دارند که با تصاویر فکر کنند و برای به دست آوردن اطلاعات نیاز دارند یک تصویر ذهنی واضح ایجاد کنند.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
در انواع هوش این نوع هوش یعنی توانایی استفاده از کلمات و زبان این یادگیرنده ها مهارت های شنیداری تکامل یافته ای دارند و معمولاًسخنوران برجسته ای هستندآنها به جای تصاویر با کلمات فکر می کنند.
در انواع هوش این نوع هوش یعنی توانایی استفاده از استدلال، منطق و اعداد این یادگیرنده ها به صورت مفهومی با استفاده از الگوهای عددی و منطقی فکر می کنند و از این طریق بین اطلاعات مختلف رابطه برقرار می کنند. آنها همواره در مورد دنیای اطرافشان کنجکاوند، سوال های زیادی می پرسند و دوست دارند آزمایش کنند طبق پژوهشهای مرکز مشاوره اینجا مکث هوش منطقی و ریاضی می تواند با افزایش توجه و تمرکز در ارتباط باشد.
این هوش یعنی توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشیاء این یادگیرنده ها خودشان را از طریق حرکت بیان می کنند. آن ها درک خوبی از حس تعادل و هماهنگی دست و چشم دارند.
در انواع هوش این نوع هوش یعنی توانایی تولید و درک موسیقی؛ این یادگیرنده ها متمایل به موسیقی با استفاده از صداها و ریتم ها میباشند. معمولاً این یادگیرنده ها به صدا های طبیعی (صدای زنگ، صدای جیرجیرک.،چکه کردن آب) حساس هستند.
یعنی توانایی ارتباط برقرار کردن و فهم دیگران. این یادگیری ها سعی می کنند چیز ها را از نقطه نظر آدم های دیگر ببیند تا تا بفهمند آن ها چگونه می اندیشند و احساس می کنند آنها معمولاً توانایی خارق العاده ای در درک احساسات مقاصد و انگیزه ها دارند.
در انواع هوش این هوش یعنی توانایی درک خود آگاه بودن از حالت درون خود، این یادگیرنده ها سعی میکنند احساسات درونی، رویاها، روابط با دیگران و نقاط ضعف و قوت خود را درک کنند.
این نوع هوش آخرین نوعی بود که گاردنر بیان کرد و به کشف و بررسی در محیط های طبیعی و یافتن الگوها و روابطی که در طبیعت وجود دارد اشاره می کند.
به طور کلی می توان اینچنین نتیجه گیری کرد که هوش، برخلاف دیدگاه سنتی، یک توانایی ذهنی محدود نیست. بلکه عبارت است از توانایی حل مسئله و مشکلات یا ایجاد راه حل ها و نتایجی جدید که در یک یا چند فرهنگ ارزشمند است. انسان دارای هوش های مختلفی میباشد؛ لذا مربیان و متخصصان تعلیم و تربیت باید دیدگاه و چهارچوب ذهنی خود را تغییر داده و به تفاوت های ذهنی افراد و علایق و نیاز های آنها توجه خاص داشته باشند و فرآیند های آموزشی را متناسب با نیازهای دانش آموزان خود تدارک ببیند.
با توجه به دیدگاه های جدید نظریه پردازان در خصوص هوش می توان گفت، هوش سازه ای بسیار پیچیده است که نمی توان آن را تنها از راه یک آزمون وابسته به فرهنگ سنجید و برحسب آن افراد را طبقه بندی کرد. در تفسیر آزمون های هوش باید ارزش ها و مهارت های فردی و فرهنگی را در نظر داشت. مطالعات در زمینه سیر تحول هوش، این بینش را بوجود آورد که هوش قابلیت تغییرپذیری دارد، وابسته به ارزش های فرهنگی است و تعریف آن ممکن است از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت باشد که والدین، متخصصان و دست اندرکاران آموزش باید به این نکات توجه داشته باشند.
در سنجش های سنتی تر هوش، افرادی که میزان بهره هوشی (هوش بهر – IQ) آن ها از حد مشخصی بیشتر باشد، تیزهوش نامیده می شوند. این حد مشخص در نمونه گیری های مختلف، با توجه به نوع آزمون و جامعه آماری که بهره هوشی به صورت نسبی نسبت به آن سنجیده می شود، متفاوت است. اما باز هم به صورت معمول می توان ۱۳۰ را عددی دانست، که در بیشتر آزمون ها مرز تیزهوشی فرض می شود، و به افرادی که بهره هوشی بیش از این مقدار را داشته باشند تیزهوش گفته می شود. آزمون های هوش بر مبنای جامعه آماری و شرایط خاص آن جامعه آماری تنظیم می شود، و لزوماً نمی تواند برای تمامی جوامع یک هوش بهر را اختصاص دهیم.
در میان نظریه های جدید درباره هوش، نظریه هوش های وکسلر، استنفورد بینه، چندگانه گاردنر و هوش موفق استرنبرگ، آن را چندوجهی دانستن و تلاش کرده اند با انطباق پذیری بین آموزش و مهارت های ذهنی آن را در زندگی روزمره و آموزش افراد به صورت چندوجهی مدنظر قرار دهند.
در همین راستا باید گفت بسیاری از توصیفات هوش بر توانایی های ذهنی مانند واژگان، درک مطلب، حافظه و حل مسئله متمرکز است که از طریق تست های هوش قابل اندازه گیری است. اما استرنبرگ معتقد است که تمرکز بر روی انواع خاصی از توانایی های ذهنیِ قابل اندازه گیری، بسیار محدود است. او معتقد است که مطالعه هوش از این طریق منجر به درک تنها یک قسمت از هوش می شود. به عنوان مثال، بسیاری از افراد هستند که در آزمون های هوش نمره ضعیف می گیرند، اما خلاق هستند. بنابراین توانایی بسیار خوبی در سازگاری و شکل دادن به محیط خود دارند. به گفته استرنبرگ (2003)، استعداد درخشان باید به روشی وسیع تر و با تمرکز بر سایر قسمت های هوش بررسی شود.
منبع: verywellmind.com
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.