در این مقاله علمی و پژوهشی به 13 نشانه بسیار خطرناک افسردگی پنهان hidden depression پرداخت شده است. امروزه در آمریکا تقریباً ۱۹ میلیون نفر از افسردگی رنج می برند. برآورد شده است که در هر زمان مشخص، سه تا پنج درصد بزرگسالان در معرض افسردگی اساسی هستند؛ ۲ نفر از هر ۱۰۰ کودک و ۸ نفر از هر ۱۰۰ نوجوان افسرده هستند. برخلاف اینکه افسردگی یک بیماری خلقی قابل درمان است وای افسردگی پنهان بسیار خطرناک تر است در یک تعرف علمی اینگونه می توان بین کرد؛ افسردگی پنهان، یا افسردگی با نقاب، نوعی از انواع افسردگی است که در آن فرد علائم آشکار افسردگی مانند ناراحتی یا کاهش انرژی را نشان نمیدهد، اما ممکن است با مشکلات دیگری مانند اضطراب، مشکلات خواب، دردهای جسمی بدون دلیل مشخص، یا رفتارهای اجتنابی دست و پنجه نرم کند. افراد مبتلا به افسردگی پنهان ممکن است در ظاهر شاد و موفق به نظر برسند، اما در واقع از درون با احساسات عمیق غم و ناراحتی درگیرند. این نوع افسردگی به دلیل عدم تشخیص و درمان مناسب میتواند به مشکلات جدیتر منجر شود.
همانطور که به نظر و تحقیق شده است، افسردگی پنهان یک اختلال خلقی از مجموعه انواع افسردگی است که موجب احساس غم و اندوه، تهی بودن گاهی کم شدن انرژی، کم شدن میل جنسی و از دست دادن علاقه می شود. این حالات وضعیتی خلقی است که نحوه فکر کردن، احساس کردن و عمل کردن افراد را تغییر می دهد این همان شکل مثلثی است که بک آن را ایجاد کرد مثلثی که افکار بر روی هیجان، هیجان بر روی رفتار و رفتار بروی شناخت اثر می گذارد. افسردگی پنهان لزوماً به این راحتی تشخیص داده نمیشود، بلکه افسردگی به صورت مخفی است که حتی برای کسانی که نزدیک به آن فرد هستند، تشخیص داده نمی شود. حتی گاهی افسردگی پنهان با سندرم خستگی گذرا یا خستگی مزمن اشتباه گرفته می شود.
کسانی که افسردگی پنهان دارند، حتی به نظر ناخشنود نمی آیند. در واقع می توان گفت آنها اغلب م توانند افرادی با بزرگترین و زیباترین خنده ها در جمع را نشان بدهند. افرادی که افسردگی پنهان دارند ممکن است دوستان زیادی داشته باشند اما نتوانند با هیچ کدام از آن ها درباره احساساتشان صحبت کنند و تلاش کنند تا با سرکوب احساساتشان به بقیه بفهمانند که حال خوبی دارند. ممکن است به دلیل افسردگی شدید یا بزرگ دانستن مشکلات مشکلات خود نخواهند با دیگران صحبت کنند و یا حتی ممکن است احساس کنند طاقت شنیدن صحبت های دیگران را در رابطه با احساسات و مشکلاتشان ندارد و آنها را عصبانی می کند.
عواملی که باعث تبدیل شکست به افسردگی می شود را در زیر برای شما آوردم شمره 2 و 3 کمی سنگین است ولی در جدول بعد از شماره 3 به راحتی همه چیز را خواهید فهمید.
برخی افراد دارای افکار و عقاید آرمان گرایانه و ایده آلی هستند به این صورت که همه تلاش خود را برای دستیابی به اهدافشان میکنند و افرادی عملگرا و پرکار هستند ولی به دلیل داشتن باوری نادرست «موقعی خوب هستم که همه چیز را درست انجام دهم»، ترس دائمی از خوب نبودن دارند به همین دلیل دچار وسواس هایی چون نظم دادن، بهبود بخشیدن و انتقاد کردن می گردند. به همین دلیل مقدار زیادی از انرژی فکری آن ها صرف تجزیه و تحلیل اعمال خود و نتایج حاصل از آن می شود لذا در رسیدن به اهداف خود ناکام مانده و این ناکامی منجر به ایجاد خلق منفی در آنها میشود.
افراد perfectionism با توجه به دید همه یا هیچ یا 0 و 1 میتوانند در مقابل حوادث ناخواسته بسیار شکننده باشند و نتوانند مشکلات خود را پیش ببرند و در صورتی که بر روی نمودار باخت قرار بگیرند بر همان نمودار خواهند ماند. ولی اگر روی برد باشند بسیار پر تلاش و پر انگیزه میشوند، در زندگی همه چیز برای آنها عالی پیش می رود. حالا پس از باخت یا شکست این اتفاق می افتند خود تاتوان سازی.
خود ناتوان سازی در فرد یعنی او در مواجهه با مشکلات زندگی با استفاده از رفتارهایی چون آماده نشدن برای مقابله با مسئله چالش انگیز، کم کاری و اهمال کاری شانس موفقیت خود را برای حل مشکل کاهش می دهد و با این عمل می خواهد بهانه ای برای شکست خود داشته باشد. این افراد به توانایی خود برای موفقیت اعتماد کمتری دارند و احساس می کنند وضعیت همین است که هست و نمی توانند بیشتر از این توانایی های خود را بهبود بخشند. جالب است بدانید که این خود ناتوان سازی با تعدادی از طرحواره های ناسزگار اولیه در ارتباط است.
اسناد ها علت هایی است که فرد برای رویدادها یا نتایج اعمالش، کسب موفقیت یا مواجهه با شکست برمی گزیند. اسنادها دارای 2 جنبه مهم هستند:
باور کلی افراد به قابل کنترل بودن یا نبودن نتایج و پیامدهای زندگی، تعیین کننده منبع کنترل رفتار محسوب میشود. دو نوع منبع کنترل وجود دارد: درونی و بیرونی. افرادی که مسئولیت وقایعی را که برایشان اتفاق می افتد می پذیرند، دارای منبع کنترل درونی و آن ها که معتقدند بیشتر مسائلی که برای خودشان اتفاق می افتد خارج از کنترلشان است، دارای منبع کنترل بیرونی هستند.
منبع کنترل در افراد بر اساس یادگیری و تجارب در جریان رشد شکل میگیرد و چون شکل گیری منبع کنترل مبتنی بر درک فرد از زندگی است، لذا می توان آن را مجدد ارزیابی نموده و تغییر داد. افرادی که منبع کنترل درونی دارند، در برابر شکست خود واکنش منفی کمتری از خود نشان می دهند. آنها در زمان رویارویی با مشکل، از روش حل مسئله استفاده کرده و به این ترتیب از رضایت درونی بیشتری برخوردارند ولی افرادی که منبع کنترل بیرونی دارند، غالباً در برابر مشکلات ضعیف عمل کرده و امید کمتری دارند که بتوانند کاری انجام دهند زیرا از مهارت حل مسئله به میزان کافی برخوردار نیستند.
بنابراین کسانی که دارای اسناد بیرونی، بی ثبات، کلی و منبع کنترل بیرونی هستند، به احتمال بیشتری دچار درماندگی آموخته شده می شوند زیرا این افراد اغلب براین اعتقادند که رویدادها در کنترل آنها نبوده و آن ها نقش و سهم خود را در نتایج و پیامدهای زندگی نپذیرفته و برای رسیدن به اهداف خود و موفقیت، تلاش نمیکنند.
به مثال زیر توجه کنید:
علی و زهرا مدتی است بر سر خانواده های خود اختلاف جدی دارند و مرتباً با یکدیگر بحث و گفتگو میکنند نحوه رفتار هر یک از آنها با توجه به منبع کنترل آنها به شکل زیر می باشد این مدل سبک فکری در مجادله باورهای غلط و درست الیس با نام رویکرد REBT می باشد:
بسیاری از علائم افسردگی مخفی شده، ظریف و تشخیص آنها دشوار است. با توجه به برچسب هایی که به افسردگی و بیماری های روانی می زنند، اگر افراد در معرض این مشکل باشند، حتی اگر اطرافیانشان اهمیت دهند به راحتی نمیتوانند از کسی درخواست کمک کنند. اگر در هر یک از دوستان یا اعضای خانواده خود هر یک از این عادت ها را مشاهده کردید، نگران نباشید و با آن ها درباره آن صحبت کنید. با دانستن اینکه حمایت شما را دارند، پرده از افسردگی خود برخواهند داشت.
هنگامی که کسی افسرده است، رغبت خود را در زندگی از دست می دهد. بدین معنا که نسبت به چیزهایی که قبلاً به آن ها علاقه مند بودند و اشتیاق به خرج میداد را از دست می دهد. ممکن است افراد افسرده سال ها عادت داشته اند که پیانو بزنند ولی ماه هاست که سراغ پیانوی خود نرفته اند، یا حتی ممکن است بازی فوتبالی که همیشه برایشان مهم بود و به بازی کردنش عادت داشتند را کنار بگذارند.
تغییر در عادات غذایی اغلب می تواند نشانه ای از افسردگی باشد و با توجه به شخصیت افراد متفاوت است. بعضی از مردم وقتی در معرض افسردگی قرار می گیرند، به غذا بی علاقه می شوند و یا حتی بخشی از غذا را مزه مزه می کنند، بعضی دیگر نیز برای احساس راحتی دائم در حال غذا خوردن هستند. علاوه بر کاهش یا افزایش وزن که میتواند اتفاق بیفتد، تغییرات دیگری نیز می تواند در زندگی وی اتفاق بیفتد به طور مثال با دوستان یا خانواده خود به کافه نمی رود و معمولاً تنهایی غذا خواهد خورد.
بی خوابی اغلب می تواند نشانه ای از افسردگی باشد، اما همچنین می تواند خواب بیش از حد نیز نشانه آن باشد. برای افرادی که از افسردگی شدید رنج میبرند، خواب یک فرار موقت از این احساسات است. همچنین، وقتی فردی به طور مداوم افسرده است و دائم در تلاش برای پنهان کردن افسردگی از دیگران است، از نظر جسمی، عاطفی و خلقی تخلیه میشود. آن ها ممکن است تمام روز خسته باشند و یا اغلب در حال چرت زدن باشند.
آن ها می دانند که الکل عامل پریشانی است ولی چون نمی توانند احساس خلق پایین را تحمل کنند، ممکن است دائم سراغ الکل روند. آنها میدانند که کافئین و شکر، محرک هستند و می توانند خلق و خوی آنها را افزایش دهند. آن ها همه این ها را می دانند، زیرا نسبت به دیگران تغییر حالت مثبت یا منفی، می تواند بر روی آن ها تأثیر بسیار بیشتری داشته باشد.
ما معمولاً افرادی را با افسردگی می شناسیم که آرام هستند اما، افرادی با افسردگی پنهان اغلب میتوانند با صدای بلند و با توانایی منحصر به فرد خود از طریق موسیقی، هنر، کمدی، نوشتن و شعر خود استعداد خود را ابراز کنند. این به این علت است که افرادی که افسردگی پنهان دارند میتوانند با هر دو قسمت خوب و بدی که مخلوط می کنند، زندگی را بسازند.
از آن جایی که افرادی افسردگی پنهان دارند در خصوص ویژگی های مثبت خود و کمبود های خود به شدت آگاه هستند، تلاش میکنند همیشه کامل باشند و می ترسند که دیگران آن روی ناکامل و یا ناکامی هایشان را ببینند، مبادا دیگر آن ها را دوست نداشته باشند و قبولشان نکنند. آنها میخواهند همانطور که از دیگران در برابر شیطان درونشان محافظت می کنند، از خود، هویت و قلب خود نیز محافظت کنند.
آنها دائماً می ترسند که باری برای اطرافیان باشند. به همین خاطر است که آنها اغلب می خندند، جوک می گویند و یا برای پنهان کردن احساس واقعی خود مسخره بازی در می آورند. آنها می ترسند که اگر حالت های احساسی خود و خود واقعیشان را به شما نشان دهند، شما آن ها را ترک خواهید کرد. یعنی ممکن است دچار تله رهاشدگی باشند که در چند وقت اخیر بروز کرده است.
افراد مبتلا به افسردگی پنهان، تخصص عجیبی در بهانه های باور پذیر دارند اینکه چرا هرگز تماس شما را پاسخ نمی دهند، چرا شام را فراموش کرده اند، چرا احساس خستگی می کنند و حتی چرایی اینکه دستشان را بریده اند. با وجود اینکه تشخیص رفتارهایشان بسیار دشوار است اگر شما به الگوهای رفتاری آنها دقت کنید، مثلاً برای صرف شام خانوادگی اغلب حضور نمی یابند و یا حتی به نظر می رسد مخفیانه تر از قبل زندگی می کنند، این ها سرنخ هایی است که نشان می دهد آن ها در حال کلنجار رفتن با خود هستند.
هر کسی راههای خود را در مواجهه با ناراحتی و احساسات منفی دارد، اما برای افرادی که دارای افسردگی پنهان هستند، این عادات اهمیت حیاتی دارد که موجب می شود هرگز این عادت ها را از بین نبرند. اینها میتوانند عادت های به ظاهر سالم باشند، مانند دویدن یا ورزش کردن، گوش دادن به موسیقی، پیاده روی و یا رانندگی. با این وجود، این موارد میتوانند مشکلات فرد را هنگامی که بیش از حد به صورت مخفی انجام میشود، نشان دهند، یا اگر به دلیلی مجبور به تغییر برنامه باشند و یا نتوانند برای آن به سالن ورزش بروند برای آن ها این مشکل عمده ای به نظر می رسد.
این می تواند به صورت دائمی به گونه ای باشد که آنها در شبکه های اجتماعی به طور پیوسته در مورد چگونگی زندگیشان که چقدر شگفت انگیز است و یا چقدر سرگرم کننده است پست هایی بگذارند. یا هیچوقت تصدیق نکنند که چقدر وضعیت سخت و دشوار است و یا چیزی وجود دارد که باعث ناراحتی آن ها می شود. خیلی خوب است که در شرایط سخت مثبت باقی بمانید، اما افرادی که افسردگی پنهان دارند زمانهای سخت را به کلی انکار می کنند.
کسانی که افسردگی پنهان (hidden depression) دارند اغلب زمان زیادی را صرف فکر کردن درباره زندگی، مرگ و اینکه چه چیزی برای آن ها و برای جامعه مهم است، صرف می کنند. آن ها اغلب دیدگاه پیچیده و منحصر به فردی در این موارد دارند که تنها می تواند از مرگ و میر خود، هدف و یا تأثیر زندگی خود نشأت گرفته باشد.
همه ما به طور معمول سعی می کنیم راه خود را در جهان پیدا کنیم، با این حال افرادی که افسردگی پنهان دارند، اغلب این کار را انجام می دهند تا ترس خود را از ناکافی بودن پوشش دهند. اغلب اوقات مسیر خود را (مشاغل، رشته ها، شرایط زندگی) تغییر میدهند و تلاش می کنند تا جبران کمبودهای خود را بکنند و به شدت به دنبال چیزی بیرون خود می روند تا به زندگی خود معنی دهند.
در حالی که آنها به طور معمول قصد دارند تا احساسات و افکار خود را پنهان کنند، افرادی که دارای افسردگی پنهان هستند ممکن است لحظاتی کوتاه زمانی که با کسی احساس امنیت کنند در دل خود را باز کنند. با توجه به ترس آنها در مورد قضاوت دیگران، و برچسب «بیمار روانی» و نگرانی از اینکه باری بر دوش کسانی که دوستشان دارند باشند، مهم است که کسانی که در اطراف آن ها هستند به آنها کمک کنند که احساس کنند در فضای امنی هستند و می توانند به راحتی در مورد ناراحتی های درونی خود صحبت کنند.
به طور معمول افرادی که افسردگی دارند بسیار احساس تنهایی می کنند. اما آیا این احساس تنهای از جنس اضطراب تنهایی اگزیستانسیال با انزوای مرتبط به مواد است؟
افسردگی پنهان بسیار چالش برانگیز است زیرا افتراق آن با کمال گرایی بسیار سخت و پیچیده است. اغلب این افراد اولین کسانی هستند که شوخی می کنند، لبخند می زنند و بسیار موفق و با استعداد هستند. به عنوان یک جامعه باید بدانیم که ما اینقدر پیچیده نیستیم که گاهی گریه ای خفیف را برای طلب کمک از دست دهیم.
باید بیان کنیم افسردگی پنهان خود به طور کامل تمام نشانه های افسردگی را به همراه دارد با این تفاوت که علائم آشکار افسردگی را به همراه ندارد، اما در نوع رفتار فرد افسرده و خصوصیات افسردگی تفاوت آشکاری بینشان وجود ندارد. افرادی با افسردگی پنهان قطعاً می توانند دچار این معضل باشند که دیرتر از دیگر افراد از علائم و بروز افسردگی در خود آگاه بشوند و بنابراین دیرتر اقدام به درمان در خود کنند. از آنجایی که افسردگی یک بیماری کاملاً روحی است می تواند جسم را نیز از پا درآورد و فرد به هیچ یک از فعالیت های روزانه خود میل و رغبتی نداشته باشد.
بنابراین به مرور از اجتماع، مردم و فعالیت های اجتماعی دور خواهد شد و بیشتر و بیشتر در خود فرو خواهد رفت. بنابراین افسردگی پنهان در هر مرحله ای که باشد اگر درمان نشود قابلیت تبدیل به افسردگی آشکار را برای فرد خواهد داشت.
افسردگی پنهان و افسردگی اساسی هر دو از اختلالات روانی جدی هستند، اما تفاوتهای مهمی در نحوه بروز و تشخیص آنها وجود دارد:
بروز علائم: در افسردگی اساسی (یا افسردگی عمده)، علائم کلاسیک افسردگی مانند غمگینی شدید، از دست دادن علاقه به فعالیتهای روزمره، خستگی، تغییرات خواب و اشتها، و افکار خودکشی به وضوح قابل مشاهده هستند. این علائم معمولاً بهطور مستمر و به مدت حداقل دو هفته ادامه دارند.
در افسردگی پنهان، علائم افسردگی بهصورت مستقیم و آشکار بروز نمیکنند. افراد ممکن است بهجای غمگینی و ناامیدی، علائم فیزیکی (مانند سردرد، دردهای عضلانی)، مشکلات رفتاری (مانند اعتیاد، پرخاشگری)، یا اضطراب را نشان دهند. این نوع افسردگی ممکن است در پس زمینهی یک زندگی ظاهراً عادی و حتی موفق مخفی شود.
تشخیص: افسردگی اساسی معمولاً به دلیل شدت و وضوح علائم راحتتر تشخیص داده میشود. این اختلال اغلب نیازمند مداخله روانپزشکی فوری است.
افسردگی پنهان به دلیل عدم نمایش علائم آشکار افسردگی، ممکن است بهسختی تشخیص داده شود و فرد یا اطرافیانش متوجه وجود این مشکل نشوند. افراد مبتلا به افسردگی پنهان معمولاً به دنبال کمک حرفهای نمیروند، زیرا علائم خود را به عنوان مشکلات دیگر درک میکنند.
هر دو نوع افسردگی نیاز به درمان دارند، اما رویکردهای درمانی ممکن است متفاوت باشد. در افسردگی اساسی، درمان دارویی و رواندرمانی به طور مستقیم روی علائم افسردگی متمرکز است، در حالی که در افسردگی پنهان، تشخیص و شناسایی علل اصلی که ممکن است پشت علائم پنهان باشد، نیازمند توجه ویژهای است.
به طور خلاصه، افسردگی اساسی با علائم آشکار و واضح همراه است، در حالی که افسردگی پنهان به دلیل پنهان بودن علائم، ممکن است بهسختی تشخیص داده شود و درمان مناسبی دریافت نکند.
افسردگی پنهان در مردان به دلیل کلیشههای اجتماعی و فرهنگی، معمولاً به شکلی متفاوت از زنان بروز میکند. مردان به جای نشان دادن علائم معمول افسردگی مانند غم و ناامیدی، ممکن است به رفتارهای پرخطر مانند مصرف زیاد الکل یا مواد مخدر، خشونت، پرخاشگری، یا کار زیاد پناه ببرند. همچنین ممکن است این افراد علائمی چون تحریکپذیری، خشم، بیحوصلگی و اضطراب را تجربه کنند. از آنجا که این علائم اغلب به افسردگی ارتباط داده نمیشوند، مردان ممکن است کمتر به دنبال کمک حرفهای بروند، که این امر میتواند روند تشخیص و درمان را به تأخیر بیندازد و پیامدهای جدیتری به همراه داشته باشد.
افسردگی پنهان در زنان معمولاً به دلیل انتظارات اجتماعی و فرهنگی، به گونهای بروز میکند که تشخیص آن دشوار است. زنان ممکن است به جای نشان دادن علائم معمول افسردگی، همچون غمگینی یا کنارهگیری، به کمالگرایی، مشغولیت بیش از حد به کار، یا توجه افراطی به نیازهای دیگران بپردازند. این نوع افسردگی ممکن است با علائمی مانند خستگی مزمن، دردهای جسمی بدون دلیل پزشکی، مشکلات خواب، و تغییرات وزنی همراه باشد. همچنین، زنان ممکن است احساساتی مانند احساس گناه یا بیارزشی را به طور عمیقتری تجربه کنند، اما به دلیل حفظ ظاهر قوی و متعهد، این احساسات را بروز ندهند. این نوع افسردگی در زنان میتواند به تأخیر در تشخیص و درمان منجر شود و به مرور زمان شدت یابد.
افسردگی کاتاتونیک یک نوع فرعی از افسردگی است که در آن فرد صحبت نمی کند یا به نظر می رسد برای مدت طولانی در گیجی است. فرد مبتلا به افسردگی کاتاتونیک که طیف اسکیزوفرنی نیز در ارتباط است به آنچه در اطرافش اتفاق می افتد واکنش نشان نمی دهد و ممکن است ساکت و بی حرکت باشد.
بسیاری از کسانی که رنج می برند نمی خواهند اعتراف کنند که مشکلی دارند و نمی خواهند دیگران در مورد آن بدانند. اگر متوجه شدید که یکی از عزیزان شروع به از دست دادن زندگی کرده است، پس این نشانه افسردگی خاموش است.
این نوع گریه ممکن است ناشی از یک بیماری روانی مانند فرسودگی شغلی، اضطراب یا افسردگی باشد. در عوض ممکن است ناشی از عدم تعادل هورمونی یا شرایط عصبی باشد. اگر گریه مکرر بدون هیچ دلیل واضحی باعث نگرانی می شود، برای تشخیص یا ارجاع به یک متخصص روانشناس به یا روانپزشک مراجعه کنید.
افسردگی بالینی شکل شدیدتر افسردگی است که به عنوان افسردگی اساسی یا اختلال افسردگی اساسی نیز شناخته میشود. این مانند افسردگی ناشی از فقدان، مانند مرگ یکی از عزیزان، یا یک بیماری پزشکی مانند اختلال تیروئید نیست.
به گفته برخی، در سال 2023، اکنون (افسردگی خاموش) را داریم. در حالی که ایالات متحده با سطح بیکاری 25 درصدی که در دهه 1930 مشاهده شد در سال 2023 نمی جنگد، بسیاری از آمریکایی ها احساس فشار مالی می کنند، سخت تر و ساعات بیشتری کار می کنند تا فقط به صورتحساب های ماهانه خود ادامه دهند و به همین دلیل افسردگی پنهان در بسیاری از افراد به دلیل از دست ندادن کار در حال رشد می باشد.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.