در انتهای مقاله می توانید انواع نظریه های رفتار درمانی اسکینر و پاولف را مطالعه کنید. پیش از آن در تعریف رفتار بهنجار سازگارانه و رفتار نابهنجار ناسازگارانه باید گفت که هر دو در جوامع مختلف نیز می تواند متفاوت دسته بندی شود. رفتار سازگارانه رفتاری است که از نظر جامعه بهنجار و قانونمند است و برای فرد مشکلی ایجاد نمی کند. در مقابل، رفتار ناسازگارانه رفتاری است که از نظر جامعه بهنجار نیست، برای افراد مشکل ایجاد می کند و عملکرد زندگیشان مختل می شود. فرض بنیادی تغییر رفتار و رفتار درمانی این است که رفتار نا بهنجار به رفتار بهنجار تبدیل شود. این کار از طریق تکنیک های متفاوتی انجام می شود و پیش می رود.
فردی که دارای رفتار نابهنجار است، مانند فردی که دارای رفتار بهنجار است، رفتارهای خود را از کودکی فرا گرفته است.
مسائل و مشکلات مورد بررسی در تغییر رفتار و رفتار درمانی بر دو دسته اند:
یک دسته کمبود رفتار و دسته دیگر فزونی رفتار هستند که نیاز به رفتار درمانی دارند. شخص نیازمند به خدمات تغییر رفتار یا رفتار درمانی ممکن است مشکل کمبود رفتار یا مشکل فزونی رفتار و یا ترکیبی از این دو نوع مشکل را داشته باشند. که اسکینر و پاولف آن را از منظر رفتار درمانی بررسی کرده اند.
انواع فوبی ها (هراس ها)، اختلال های مربوط به وسواس فکری – عملی، ناتوانی در رویارویی با استرس، افسردگی، الکلیسم (می بارگی)، فربهی، استرس ازدواج، مشکلات جنسی و اختلالات شخصیتی.
میلتن برگر(2012) در کتاب تغییر رفتار اصول و روش ها زمینه های کاربردی تغییر رفتار را در سیزده مورد برشمرده است:
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
هر چند که تغییر رفتار و رفتاردرمانی به صورت مجموعه ای دانش منظم و به عنوان یک شاخه کاربردی از علم روانشناسی در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 میلادی موجودیت یافت. اما در تمام طول تاریخ بشر مواردی از اقدامات اصلاحی و درمانی وجود داشته اند که به روش های امروزی تغییر رفتار و رفتار درمانی بسیار شبیه بوده اند. برای نمونه، در روم باستان برای ترک اعتیاد به الکل نوشیدن الکل را با محرک های نامطلوب همراه می کردند.
جان لاک فیلسوف انگلیسی در سده هفدهم میلادی یک روش عملی برای برطرف کردن ترس کودکان از قورباغه پیشنهاد کرد. ژان مارک گاسپرد ایتارد کوشید تا به یک پسر بچه وحشی رشد یافته با غیر انسان ها زبان و دیگر رفتارهای اجتماعی را بیاموزد.
نیمه اول قرن بیستم میلادی نیز شاهد موارد موفقی از کاربرد اصول روانشناسی رفتاری برای تغییر و اصلاح رفتارهای نامطلوب و ناسازگار بوده است. از جمله اینها می توان به کوشش های جونز (1924) دربرطرف کردن ترس کودکان، اقدامات دُنلاپ (1932) درترک عادت ناخن جویدن، کنترل شب ادراری توسط ماورروماورر (1938) و ترک اعتیاد الکل به وسیله لِمیر ووُگتلین (1950) اشاره کرد.
تاریخ واقعی پیدایش رفتار درمانی را باید اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 دانست، زیرا در این زمان بود که رفتار درمانی و تغییر رفتار بعنوان مجموعه ای از دانش نظام دار پا به عرصه هستی گذاشت و بصورت یک مدل سبب شناسی و درمان، در مقابل مدل روان پویایی فرویدی که درآن زمان مدل غالب روان درمانی بود، شناخته و پذیرفته شد. دو روند کلی عمده ترین عوامل به وجود آورنده رفتار درمانی و تغییر درمانی و تغییر رفتار بوده اند که در ادامه شرح داده می شوند.
رفتارگرایی را نخست، جان بی واتسون (1913) به طور رسمی پایه گذاری کرد و اعلام داشت که موضوع علم روانشناسی رفتار و هدف آن پیش بینی و کنترل رفتار باید باشد.
واتسون ذهن و فرآیندهای ذهن را از مطالعات خود کنار گذاشت؛ زیرا این رویدادها با روش های عینی که رفتار آشکار از طریق آن ها مطالعه میشد قابل پژوهش نبود. به همین سبب، رفتار گرایی واتسون رفتار گرایی روش شناختی نام دارد.
بی اف اسکینر، مشهورترین رفتار گرای معاصر، همانند واتسون معتقد بود که تنها موضوع مناسب روانشناسی رفتار است و تنها عامل ایجاد کننده و نگه دارنده رفتار محیط است. رفتار گرایی اسکینر رفتارگرایی رادیکال نیز نام دارد.
دومین عامل مهمی که در پیدایش تغییر رفتار و رفتاردرمانی نقش بسزایی ایفا کرده نظریه شرطی سازی کلاسیک پاولف است. وقتی که جان واتسون در آمریکا با یافته های شرطی سازی دانشمند روسی پاولف آشنا شد، از این نظریه برای تبیین رفتارهای آدمیان سود جست؛ وی بازتاب شرطی را واحد عادت می دانست و مدعی بود که اکثر فعالیت های پیچیده از راه شرطی شدن (کلاسیک) ایجاد می شوند.
درطول نیمه اول قرن بیستم میلادی تعداد دیگری نظریه یادگیری به وجود آمدند که یکی از معروفترین آن ها نظریه کلارک لئونارد هال (1943) است. نظریه هال شرطی سازی پاولفی و شرطی سازی اسکینری را در هم ادغام کرد و بدون تمایز قائل شدن بین آن ها تعدادی قانون رفتاری تدوین نمود. به نظر هال، تقویت برای شرطی سازی پاولفی و اسکینری هر دو ضرورت دارد و مهم ترین عامل تقویتی در نظریه هال کاهش سائق یعنی ارضای یک نیاز زیست شناختی است.
گاتری در نظریه خود تنها عامل مهم یادگیری را مجاورت بین محرک و پاسخ دانسته است. طبق این قانون، هر عملی که در حضور محرکی رخ دهد، وقتی که آن محرک دوباره ظاهر گردد، همان عمل را به دنبال خواهد داشت.
ولپی در آفریقای جنوبی با تاثیرگذاری از شرطی سازی پاولفی، نظریه هال، اندیشه های واتسون و عقاید فیزیولوژیست انگلیسی چارلز شرینگتون به پژوهش و نظریه پردازی پرداخت و اولین کتاب معروف خود به نام روان درمانی از طریق بازداری تقابلی (1958) را نوشت. دومین روند تحولی در زمینه رفتاردرمانی نیز در دهه 1950 پای گرفت و رهبری آن را هانس آیزنک در انگلستان برعهده داشت.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.