فرافکنی در لغت به معنای پرتاب کردن به بیرون و یا دور از خود و رو به جلو است. در واقع نسبت دادن هر فعل و صفتی به غیر از خودمان فرافکنی خوانده می شود. فرافکنی یک مکانیسم دفاعی است که در رویکرد روانکاوی توسط فروید مطرح شده است. در انتهای این مقاله 7 راه برای شناخت فرافکنی را به شما خواهیم گفت.
فرافکنی اصطلاحی در علم روانکاوی است. هر آنچه که در وجود خودمان به دیگران نسبت می دهیم فرافکنی خوانده می شود.
فرافکنی به نوعی روش دفاعی ما نسبت به خودمان است که به واسطه آن هر آنچه را که مایل به دیدن آن در خود نیستیم، در افرادی که با آن ها مواجه می شویم، می بینیم.
در واقع در توضیح ساده تر می توانیم اینگونه مثال بزنیم؛ زمانی که با دیدن فردی بدون دلیل احساس ناخوشایندی به ما دست می دهد و یا فردی را می بینیم و احساس می کنیم او بسیار دروغگو، حسود، لجباز و غیر دوست داشتنی است در حال فرافکنی هستیم.
نکته مهم در شناخت ما از فردی که صفاتی را در او می بینیم در این است که چرا این صفات از آن فرد به ذهن ما منتقل می شود. چرا احساسات دیگری را نمی بینیم و یا چرا در هر فردی احساس خاصی به ما منتقل می شود، اگر در شناخت از خودمان و محیط اطرافمان دقیق تر باشیم، میتوانیم به این شناخت از خودمان پی ببریم.
هر صفتی که در اطرافیان ما است که ما را خوشحال و یا ناراحت می کند، در واقع بازتاب کاملی از وجود خود ما است که در دیگران مشاهده می کنیم. این رفتار، این واکنش و دیدن صفات اطرافیان، فرافکنی کامل وجود ما در اطرافیان است.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
فرافکنی یا به بیان دیگر پروجکش(projection)، احساسات ما در وجود اطرافیان ما و یا انتقال تصویر واضحی از درونمان به روی دیگران است. پروجکشن به این معنی است که وجود ما به مثابه نوری است که در دیگران انداخته می شود و ما می توانیم خودمان را در اطرافیانمان ببینیم.
از این رو به هر میزان با خودمان شفاف تر و واضح تر مواجه شویم، می توانیم بازتاب وجود خودمان را در دیگران به صورت واضح تر و شفاف تری نیز ببینیم.
مقوله شناخت فرافکنی های ما باعث می شود در شناخت از خود هم بهتر عمل کنیم، افرادی که دغدغه شناخت خودشان را دارند، باید در نگاهشان نسبت به اطرافیان دقیق تر عمل کنند.
در واقع باید بدانیم چه رفتارهایی در دیگران ما را ناراحت می کند و یا چه رفتارهایی باعث خوشحالی ما می شود، ما به چه میزان با مواجه شدن از چه افرادی دچار خشم و یا شادی می شویم و نکته بینانه و دقیق دلیل این خشم و یا شادی را پیدا کنیم.
فرافکنی یک واکنش دفاعی است، هر صفتی که در خود داریم و نمی خواهیم واضحاً با آن مواجه شویم را به دیگران نسبت می دهیم.
علم روانشناسی به ما می آموزد که با شناخت از خود، اطراف خود را بهتر بشناسیم. وقتی بتوانیم زمان بیشتری را برای شناخت از خود صرف کنیم به همان میزان احساس آرامش بیشتری خواهیم داشت.
دیگر از ناراحتی های بی دلیل نسبت به دیگران رنج نخواهیم برد و حتماً دلایل هر رفتار و واکنشی را در درون خود جستجو خواهیم کرد و به همان میزان با هر رفتار و واکنشی آرام تر و عقلانی تر مواجه خواهیم شد.
اگر بتوانیم هر روز و هر ساعت در این آگاهی باقی بمانیم که چرا و چگونه صفاتی از افرادی موجب آزار ما می شود و ما چگونه آن صفات را در خود داریم و چگونه آنها را سرکوب و مهار کرده ایم و صرفاً با دیدن آن صفات در خود بتوانیم نسبت به دیگران و نیز احساسات خود مواجه شویم قطعاً بینش بهتر و بیشتری پیدا خواهیم کرد.
در هر فرصت مناسبی آن صفات را بررسی کنیم و به آن بپردازیم که آن صفات را در چه زمانی بیشتر از قبل در خود واضحاً می بینیم و چه کسی پیش از آن با ما به آن شکل رفتار کرده است که موجب آزارمان می شود.
از این رو به هر میزان که زمان برای شناخت از صفات خود صرف کنیم، خود را بهتر می شناسیم و به همان میزان احساسات ناخوشایندمان به اطرافیانمان نیز کمتر می شود. زیرا اطرافیان ما، واضحاً آینه تمام قد وجود ما هستند که می توانیم وجودمان را در آن ها ببینیم.
بنابراین هر صفت خوشایندی را که در دیگران می بینم باید بدانیم در وجود خود به صورت غیر فعال خواهیم داشت که باید تلاش کنیم آن صفت را در خود فعال کنیم و رشد دهیم.
مثلاً اگر همیشه فردی خنده رو و خوش زبانی را می بینیم که از وجود او لذت می بریم، باید بدانیم قطعاً همان خنده رویی و خوش زبانی در وجود ما می باشد، شاید نتوانسته ایم آن را زندگی کنیم و به صورت مهارتی مشخص در وجودمان رشد دهیم.
از این رو هر فردی در جریان زندگی ما چه به صورت سطحی و چه به صورت عمقی وجود داشته باشد، فقط و فقط دلیلی برای رشد ما و ایجاد انگیزه هایی برای بهتر شدن و متعالی بودن رفتارهای ما است.
هر گاه به میزان قابل توجهی نسبت به دیگران احساس خشم داشتیم و به هیچ وجه نتوانستیم دلیل آن خشم را پیدا کنیم باید به این بیندیشیم که چه رفتار و صفتی در او باعث خشم ما می شود و یا صرفاً فقط نفس کشیدن آن فرد باعث عصبانیت ما می شود، که در این صورت باز هم می توانیم به نقاط تاریک وجودمان پی ببریم و نسبت به خود و آن فرد آگاهانه عمل کنیم.
هر زمانی انگشت اتهام را به سمت دیگری نشانه گرفتیم بدانیم در حال سرکوب خود و پنهان کردن درونمان هستیم. بنابراین باید احساساتمان را واضح نگاه کنیم.
فرافکنی می تواند به شناخت منجر شود اما بیان احساسات ناخوشایند ما به اطرافیان باعث آزار آن ها می شود؛ از این رو، هر احساسی که در وجودمان زنده شد را فقط ببینیم و احساسی را به کسی نسبت ندهیم و در ذهنمان آن را آگاهانه مرور کنیم.
اینگونه است که با شناخت، فرافکنی ها به مرور کمتر می شود و رفتاری متعالی تر و معاشرتی بهتر با اطرافیانمان خواهیم داشت.
احساسات ما، زمینه شناخت ما از وجودمان است که می توانیم با شناخت هر احساسی از آن به عمیق ترین وجه وجودیمان دست پیدا کنیم.
عموما انسان ها فرافکنی می کنند زیرا اقرار کردن به ویژگی های منفی خودشان سخت است و به جای رو به رو شدن با این ویژگی ها، سعی می کنند آن ها را به افراد دیگر نسبت دهند. این عمل که برای حفظ کردن اعتماد به نفس انجام می گیرد، باعث می شود تا تحمل کردن احساسات راحت تر شود، چرا که نسبت دادن صفات منفی به دیگران بسیار راحت تر از رو به رو شدن با صفات منفی خود شخص است.
فرافکنی واکنشی ناخودآگاه است که از ایگو در برابر افکار پذیرفته نشده حفاظت می کند. اما می توان با کمک یک درمانگر این واکنش را به سطح خودآگاه آورد و با ویژگی هایی که فرافکنی می شوند، رو به رو شد.
فرافکنی، انتقال دادن و نسبت دادن هر آنچه که در ما است به دیگران، رفتاری است که در روانکاوی به آن بیش از هر گرایش دیگری پرداخته می شود.
از این رو اگر دغدغه شناخت و پس از آن بهبود در روابط و آسایش بیشتر نسبت به خودتان را داشته باشید، شناخت مکانیسم های دفاعی که فرافکنی یکی از آن ها است، بسیار مهم و کلیدی می باشد.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.