عشق در واقع احساس محبت عمیقی است که فردی میتواند به فرد دیگری داشته باشد. در این احساس محبت تلفیقی از صمیمیت، همدلی، رازداری و صداقت وجود دارد که در کنار هم احساس عشق خالص و بالغانه را میشود جستجو کرد. روابط عاطفی هم فوق العاده خوب و هم وحشتناک هستند. آنها میتوانند ما را به بالاترین و پایین ترین نقطه ممکن سوق دهند. ما را به سوی فلک کشیده تا در میان ابرها به روی بال عشق ببرند و یا اینکه به پایین پرتاب کنند. اما چطور میشود؟ خب حقیقتی ساده است چون گاهی احساسات درست مثل آب و هوا تغییر میکنند. پیش از توضیحاتی در مورد انواع عشق لازم است بدانید که اگر موارد زیر را میخواهید تغییر دهید، باید با یک مشاور روانشناس صحبت کنید:
در واقع عشق به معنای بالغانه خود، عشق سالم و قابل رشد نامیده میشود. عشقی که تلفیقی از احساس محبت و شهوت باشد، در رده احساسات بالغانه و قابل رشد شناخته نمیشود و هر لحظه با کمبود یکی از این دو احساس، مرزی از خشم و تنفر در آن به وجود می آید. فرض کنید همسرانی که احساس عشقشان در زمره محبت و شهوت قرار دارد. اگر نیاز جنسی آنها به دلیلی دچار اختلال شود، محبت بینشان نیز دچار مشکل خواهد شد. زیرا همدلی، صمیمیت، رازداری و یا صداقت و شهوت در این بین نقش پررنگ و واضحی ندارد.
باید دقت داشت که برای تجربه یک عشق بالغانه قطعا باید رفتاری بالغانه داشت. ما نمیتوانیم با بی صداقتی و غیرشفاف بودن به دنبال تجربه عمیقی از عشق با صداقت و شفافیت و همدلی باشیم. همدلی در رابطه عاشقانه بالغانه یکی از اصول پایه ای است. به این دلیل که با همدلی و محبت عمیق آنچه که ممکن است در هر رابطه ایی دچار تزلزل شود، با صبر و شکیبایی و تحمل شرایط نابسامان و گذر از آن میتواند به تجربه ای برای رشد تبدیل شود.
پیشنهاد میکنیم انجام دهید: تست آنلاین و رایگان پیش از ازدواج
البته ناگفته نماند که اختلال وابستگی، دوست داشتن های عصبی و چسبندگیهای فراوان به هیچ عنوان احساسی از عشق را نشان نمیدهند. ترس از تنهایی یا رهاشدگی، تجربه عمیق عاطفی را به دنبال نخواهند داشت. در وابستگیهایی که نشان از اختلال و رفتار بیمارگونه دارند، یکی از طرفین رابطه بطور بیمارگون به تفکری از رابطه میچسبد و احساس میکند این چسبندگی بیمارگون نوعی از عشق است. اما باید توجه داشت آنچه که در هر رابطه ای باعث آزار یکی از طرفین رابطه شود، نشان دهنده آن است که جایی از این رابطه دچار اشکال است. این اشکال آسیب جدی به بدنه رابطه وارد میکند و پس از یک سال هر دو طرف متوجه میشوند دیگر میلی به دوست داشتن، محبت کردن و رفتار صادقانه به یکدیگر ندارند و هر یک به شخصه، دیگری را مقصر اشتباه در رابطه می داند.
چسبندگی بیش از حد و به نوعی تجربه اختلال وابستگی این تفکر را برای زوجین به دنبال دارد که «من هیچ چیز برای او کم نگذاشتم و یا من مانند مادر با او مهربان بودم و یا من هیچگاه او را تنها نگذاشتم». از آنجایی که این میزان از وابستگی هم به خود و هم به دیگری آسیب میرساند، هشدارهایی برای از بین بردن یک رابطه که قدرت رشد دارد را به ما میدهد. از خودگذشتی، محبت، صمیمیت و همدلی با احساس چسبندگی بسیار متفاوت است.
پیشنهاد میکنیم انجام دهید: تست آنلاین شخصیت جنسی
اگر مردی نیاز به یک مادر دوم در زندگی خود داشته باشد، قطعا به دنبال تجربه عشق نمیگردد. بلکه به دنبال مادری است که در کودکی نیازهای او را ترفیع نکرده و در بزرگسالی میخواهد در غالب یک مرد او را بدست آورد. بنابراین بازی کردن نقش مادری یا خواهری در عشق تجربه اشتباهی است که پس از رشد نیاز مرد از محبت مادری او را به دنبال نیاز دیگری میکشاند. به اینصورت است که تفاوت یک احساس بالغانه با یک احساسی که از سر خالی بودن، کمبود و عقده است را نشان میدهد. عشق نیز مانند هر احساس دیگری همچون محبت، دوستی، صمیمیت و تعلق باید اندوخته ای در فرد سالم داشته باشد. به این بیان که هر آنچه را که دریافت کرده باشیم میتوانیم با دیگری تقسیم کنیم و در میان گذاریم.
هیچ عشقی و علاقه بالغانه و رشد یافته ایی از کمبود شکل نمیگیرد. زیرا عقده ها، حقارتها و سرکوبها در هیچ شرایطی نمیتوانند تبدیل به محبت، صمیمیت و عشق شوند. مگر اینکه با احساس این کمبودها مواجه شویم و به درمان خود و تجربه خوشایند احساس بهبود و سلامت برسیم. پس در انواع عشق به جای عشق شهوانی سعی کنیم عشق بالغانه را انتخاب کنیم.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.