هر شهر بزرگ دارای یک مرکز است که شهروندانش می توانند از طریق آن به حمل و نقل عمومی دسترسی داشته باشند تا به مقصد مورد نظر خود برسند. در مورد بدن انسان، سیستم عصبی را میتوان به راه های اصلی جاده (اعصاب) تقسیم کرد که افراد (تکانه ها) را به شهر بزرگ (مغز) می برد و از آن خارج می شود. تالاموس تعداد بی شماری از تکانه های حرکتی و حسی را بین مراکز بالاتر مغز و محیط های اطراف رله و ادغام می کند.
تالاموس در کجای مغز است؟
تالاموس در بالای ساقه مغز در وسط مغز قرار دارد. اگرچه ممکن است شبیه یک ساختار واحد به نظر برسد، اما در واقع دو تالامی در کنار هم قرار گرفته اند، یکی در هر نیمکره (سمت) مغزتان. تالاموس به طور ایده آل در هسته دیانسفال، در عمق قشر مغز قرار دارد و به راحتی به عنوان هاب مرکزی عمل می کند.
اختلالات تالاموس واقع در مرکز، که طیف وسیعی از اطلاعات قشر و زیر قشری را ادغام می کند. اختلالات شامل از دست دادن حس و اختلالات حرکتی است؛ مانند آتاکسیا، سندرم های درد، اختلالات بینایی، انواع شرایط عصبی روانشناختی و کما.
عوارض جانبی آسیب تالاموس می تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. برخی از شایع ترین عوارض جانبی آسیب تالاموس عبارتند از: مسائل حسی مانند گزگز، بی حسی، حساسیت بیش از حد و درد. از دست دادن بینایی یا حساسیت به نور.
تالاموس از دو ساختار متقارن تشکیل شده از دی انسفالون تشکیل شده است. هر نیمه تالاموس در امتداد محور قدامی خلفی کشیده شده و ظاهری بیضی شکل به آن می دهد. در انتهای قدامی باریک ترین و در قسمت خلفی پهن ترین است. تالامی ها از ماده خاکستری تشکیل شده اند که توسط ساختار ماده سفید «Y» به نام لایه مدولاری داخلی تقسیم شده است.
در نتیجه محل لایه داخلی مدولاری، هر تالاموس تقریباً به سه قسمت اصلی تقسیم می شود: تالاموس قدامی، داخلی و جانبی. قسمت قدامی بین اندام های کوتاه لامینای مدولاری داخلی قرار دارد، در حالی که قسمت های داخلی و جانبی در سمت مربوطه ساقه اصلی «Y» قرار دارند. تالاموس چپ از طریق چسبندگی بین تالاموس با تالاموس راست ارتباط برقرار می کند. تالاموس در هسته دی انسفالون قرار دارد. در نتیجه توسط چندین سازه بسیار مهم احاطه شده است.
قطب قدامی آن دیواره خلفی سوراخ بین بطنی مونرو را تشکیل می دهد که امکان ارتباط بین بطن جانبی و بطن سوم را فراهم می کند. علاوه بر این، پنج سیاهرگ وجود دارد که به هم می پیوندند و ورید مغزی داخلی را در انتهای قدامی تالاموس تشکیل می دهند. این رگ ها را میتوان به عنوان STACS (وریدهای مخطط فوقانی، تالاموستریات، پایانه قدامی، مشیمیه و وریدهای سپتال) به یاد آورد. علاوه بر این، دیواره داخلی هر تالاموس دیواره های جانبی بطن سوم فوق الذکر را تشکیل می دهد.
سطح پشتی در ارتباط نزدیک با استریا انتهایی، شبکه مشیمیه بطن سوم و بدن فورنیکس است. ورید مغزی داخلی در امتداد طول پشتی تالاموس قرار دارد، در حالیکه ورید تالاموستریات فوقانی در امتداد سطح پشتی جانبی قرار دارد. هسته دمی روی لایه لایه تالاموس قرار دارد. سر هسته دمی در جلوی فوقانی تالاموس قرار دارد و بدن در سمت بالا حرکت می کند و به سمت بدنه تالاموس حرکت می کند. در کنار لایه مدولاری خارجی، هسته مشبک و سپس اندام خلفی کپسول داخلی قرار دارد. دستگاه های عصبی متعددی از طریق اندام های مختلف کپسول داخلی به سیناپس در تالاموس حرکت می کنند.
علاوه بر این، کپسول داخلی نیز تالاموس را از گلوبوس پالیدوس و پوتامن (که در مجموع به عنوان هسته عدسی شکل شناخته می شوند) جدا می کند. قسمت خلفی تالاموس به نام پولوینار شناخته می شود. هر پولوینار جانبی از غده صنوبری، کمیسسورهای هابنولار و خلفی، خلفی جانبی نسبت به (کلیکولی های فوقانی و تحتانی) و برتر از اجسام ژنیکوله داخلی و جانبی است. علاوه بر این، تالاموس خلفی تا اسپلنیوم جسم پینه ای عمیق است.
دو ساختار اصلی در پایین تر از تالاموس قرار دارند. قدامی تحتانی، هیپوتالاموس، دمی به شیار هیپوتالاموس است. به طور مستقیم پایین تر از تالاموس، دمگل مغزی و قنات مغزی سیلویوس قرار دارد. همچنین توجه داشته باشید که سطح تحتانی تالاموس با تگمنتوم (کف مغز میانی بین پدانکل مغزی و صفحه چهار قلو) پیوسته است.
تالاموس دروازه ورودی قشر مغز است و برای ادغام اطلاعاتی که به قشر مغز می رسد بسیار مهم است. هیپوتالاموس از طریق ارتباط با قشر مغز، ساقه مغز، هیپوفیز و غده صنوبری، در کنترل ریتم شبانه روزی، چرخه خواب و بیداری، هموستاز و تولید مثل نقش بسیار مهمی دارد.
تالاموس از طریق اتصالات خود با عقده های قاعده ای، مخچه و لوب فرونتال در تعدیل حرکت نقش دارد. همچنین می تواند از طریق ارتباط با هیپوتالاموس و لوب فرونتال بر رفتارهای با انگیزه (به عنوان مثال، رفتارهایی در تعقیب یک هدف، مانند جستجوی غذا در هنگام گرسنگی) تأثیر بگذارد.
تالاموس اغلب به عنوان یک ایستگاه رله توصیف می شود. به این دلیل است که تقریباً تمام اطلاعات حسی (به استثنای بویایی) که به قشر مغز می رسد، قبل از ارسال به مقصد ابتدا در تالاموس متوقف می شود. تالاموس به تعدادی هسته تقسیم می شود که دارای تخصص های کاربردی برای برخورد با انواع خاصی از اطلاعات هستند. بنابراین اطلاعات حسی به تالاموس میرود و به سمت هسته ای هدایت می شود که با آن نوع داده های حسی سروکار دارد. سپس، اطلاعات از آن هسته به ناحیه مناسب در قشر مغز فرستاده می شود که در آنجا بیشتر پردازش می شود.
به عنوان مثال، اطلاعات بصری از شبکیه شما قبل از ارسال به قشر بینایی اولیه (منطقه اصلی پردازش بینایی در مغز) به هسته ژنیکوله جانبی تالاموس که برای پردازش اطلاعات بصری تخصصی است، می رود. یک مسیر مشابه از طریق تالاموس را میتوان برای تمام اطلاعات حسی به جز بویایی ترسیم کرد. در واقع، اکثریت همه سیگنال ها (نه فقط حسی) که به قشر مغز می رسند، ابتدا از تالاموس عبور می کنند.
تالاموس از هسته های مختلفی تشکیل شده است که هر کدام نقش منحصر به فردی را ایفا میکنند، از انتقال سیگنال های حسی و حرکتی و همچنین تنظیم هوشیاری و گوش به زنگی.
تالاموس در چه کارهایی دیگری به مغز کمک می کند؟
تالاموس به عنوان گره این سیستم گسترده، نقشی محوری در پردازش ورودی های حسی ایفا می کند و یک مرکز اساسی برای؛
از بین بردن تالاموس یعنی مردن. یک فرد نمی تواند بدون تالاموس زندگی کند، اگرچه سایر حیوانات می توانند بدون تکه های عمده قشر مغز به کار خود را تاحدودی پیش ببرند. اما تلاموس که دروازه ورود همه چیز به عالی ترین قسمت مغز یعنی کورتکس پیش پیشانی است نمی تواند. در واقع، موش های دکورتیکه از بسیاری جهات بسیار شبیه به موش های معمولی رفتار می کنند، در حالی که موش های د-تالامات یا موشهای آزمایگاهی که مغزی شبیه به انسان دارند می میرند.
تالاموس، با اتصالات قشری، زیر قشری و مخچه ای، یک گره حیاتی در شبکه های پشتیبانی از عملکردهای شناختی است که در پیری طبیعی کاهش می یابد، از جمله فرآیندهای اجزای حافظه و عملکردهای اجرایی توجه و پردازش اطلاعات نیز تالاموس به قسمت های ثبت و پردازش حافظه تا حدودی کمک می کند.
یافته های تصویربرداری عصبی بر درگیری تالاموس در ناهنجاری های ساختاری ماکروسکوپی در افسردگی اساسی MDD همگرا شده اند. به طور خاص، کاهش حجم تالاموس در پاتوفیزیولوژی نقش دارد و با شدت علائم افسردگی همراه است.
بدون تالاموس چه اتفاقی می افتد؟
تیل، محقق فوق دکترا، گفت: واقعیت نهایی این است که بدون تالاموس، قشر مغز بی فایده است، در وهله اول هیچ اطلاعاتی دریافت نمی کند.
فعال سازی هسته های تالاموس هم به طور طبیعی و هم از طریق توانبخشی عصبی در مغز آسیب دیده می تواند بهبود علائم پس از سانحه را افزایش داده و تسهیل کند. این بررسی شواهدی از ادبیات ارائه می دهد که تالاموس نقش کلیدی در مکانیسم بهبودی پس از آسیب بازی می کند.
گزارش شد که شکنجه روانی باعث ایجاد درد می شود و خود درد باید به عنوان یکی از محتویات استرس در نظر گرفته شود. رد کردن اینکه تالاموس امکان تغییر حجمی ناشی از استرس را دارد دشوار است و محققان در واقع آتروفی مغزی ناشی از استرس را در تالاموس مشاهده کردند.
گزینه های درمانی تهاجمی تر شامل تحریک عمیق مغز، جراحی و تعدیل عصبی است. با توجه به ماهیت پیچیده سندرم درد تالاموس، ارزیابی و درمان اغلب نیاز به یک تیم بین رشته ای دارد که ممکن است متشکل از متخصص مغز و اعصاب، متخصص طب درد یا جراح مغز و اعصاب باشد.
تالاموس تأثیر غیرفوتیک قوی بر خواب، ریتمیک شبانه روزی، تولید ملاتونین پینه آل و ترشح دارد. باز شدن دروازه خواب برای خواب با حرکات غیرسریع چشم یک عملکرد تالاموس است، اما ملاتونین به آن کمک می کند که با تقویت تشکیل امواج دوکی خواب را تسهیل کند.
بر اساس این آزمایشات، این فرضیه مطرح شد که تالاموس مسئول بیان احساسات در پاسخ به یک محرک است و قشر مغز از بیان احساسات جلوگیری می کند.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.