مرکز مشاوره اینجامکث
تست آنلاین
آدرس
رزرو وقت
واتس اپ

خانواده درمانی بوئن و نظریه او برای رشد خانواده

مژگان رضائیان 8194 بازدید 19 دی 1400

خانواده درمانی رویکردی برای مشاوره است که به مشکلی که مراجع دارد به عنوان نشانه ای از اختلال عملکرد در کل خانواده نگاه می کند. خانواده درمانی معتقد است که فرد در چارچوب روابط خانوادگی خود به بهترین وجه درک می شود. این امر نه فرد و نه خانواده را مقصر نمی داند، بلکه تلاش می کند الگوی معیوب تعامل اعضای خانواده را تغییر دهد. تئوری بوئن بر کمک به مراجعان برای دریافت بینش در مورد مشکلاتشان تمرکز دارد تا اینکه بر خلاف سایر نظریه های خانواده اقدامی برای حل این مشکلات انجام دهد.

بوئن تأکید می کند که خانواده اصلی ما (خانواده ای که در آن متولد شده ایم) تأثیر زیادی بر توانایی ما برای تمایز دارد. بوئن از طریق کار خود با بیماران اسکیزوفرنی کشف کرد که یک پیوند عاطفی حساس بین مادر و کودک وجود دارد که باعث می شود آنها نسبت به یکدیگر واکنش عاطفی نشان دهند. این پیوند اغلب بر کل خانواده تأثیر می گذارد. چنین خانواده هایی چنان محکم به همه اعضای خود چسبیده اند که بسیاری از آنها هیچ آزادی شخصی ندارند. این واکنش پذیری همچنین منجر به الگوی تکراری چرخه های نزدیکی و دوری شد که به تغییرات تنش عاطفی بین مادر و کودک بستگی دارد.

نظریه بوئن برای رشد و عملکرد خانواده

بوئن پنج مفهوم درهم تنیده را برای توضیح رشد و عملکرد خانواده معرفی کرد که هر کدام در زیر توضیح داده شده است.

1. تمایز خود

اولین مفهوم، تمایز خود یا توانایی تفکیک احساسات و افکار است. افراد تمایز نیافته نمی توانند احساسات و افکار را از هم جدا کنند و اغلب در تفکیک احساسات خود از دیگران مشکل دارند. آنها به خانواده خود نگاه می کنند تا تعریف کنند که چگونه در مورد مسائل فکر می کنند، در مورد مردم احساس می کنند و تجربیات خود را تفسیر می کنند.

تمایز فرآیند رهایی خود از فرآیندهای عاطفی خانواده برای تعریف خود است. این بدان معناست که بتوانید نظرات و ارزش های متفاوتی نسبت به اعضای خانواده خود داشته باشید، اما بتوانید از نظر عاطفی با آنها ارتباط برقرار کنید، بتوانید با آرامش در مورد یک تعامل متضاد پس از آن فکر کنید، نقش خود را در آن درک کنید و سپس پاسخ متفاوتی را برای آن انتخاب کنید. به عنوان مثال، سواپنا ممکن است بارها و بارها با مادرش، کانچانا، دعوا کند و بگوید مادرش بیش از حد از او انتقاد می کند، در حالیکه کانچانا می گوید دخترش خیلی حساس است. سواپنا ناراحت می شود و چرخه تکرار می شود. او به تمایز دست نیافته است.

2. مثلث

دو نفر در یک رابطه ممکن است بین نزدیکی و فاصله در نوسان باشند. هنگامی که مضطرب هستند یا احساسات شدیدی دارند، به دنبال شخص سومی می گردند تا تنش بین آنها را مثلث کند یا کاهش دهد. به عنوان مثال: شیلپا و آرون زن و شوهری هستند که مدام در حال دعوا هستند. آرون با مادر یا بهترین دوستش تماس می گیرد تا در مورد دعوا صحبت کند. مادرش ممکن است یا به آنها کمک کند تا اضطراب خود را کاهش دهد و دست به اقدام بزند، یا احساسات قوی آنها را آرام کند و تأمل کند، یا گاهی اوقات با تبدیل شدن به چرخ سوم در رابطه آنها، درگیری را دائمی کند. افرادی که تمایز نیافته تر هستند، احتمالاً دیگران را مثلث می کنند و مثلث می شوند.

3. فرآیندهای عاطفی خانواده هسته ای

اینها الگوهای عاطفی در خانواده هستند که در طول نسل ها ادامه می یابند. در خانواده ها، والدین می توانند دیدگاه عاطفی از جهان (فرایند عاطفی) را که در هر نسل از والدین به فرزند آموزش داده می شود، منتقل کنند. واکنش ها به این فرآیند می تواند از درگیری آشکار، مشکلات جسمی یا عاطفی در یکی از اعضای خانواده تا فاصله گذاری واکنشی متغیر باشد. مشکلات با اعضای خانواده ممکن است شامل مواردی مانند سوء مصرف مواد، بی مسئولیتی، افسردگی و غیره باشد. به عنوان مثال: والدین جیمز محیط خود را خصمانه می بینند و همیشه سعی می کنند فرزندان را در رنج ببرند و جیمز به دنیا به همین شکل نگاه می کند.

4. فرآیند فرافکنی خانواده

این یک بسط فرآیند عاطفی خانواده هسته ای از بسیاری جهات است. عضوی از خانواده که «مشکل» دارد، مثلثی است و به تثبیت رابطه ناپایدار بین دو نفر در خانواده کمک می کند. به عنوان مثال: بهارات دیدگاه های بدبینانه مادرش را رد میکند و متوجه می شود که مادر و خواهرش به هم نزدیکتر شده اند، زیرا موافق هستند که او نابالغ و غیرمسئول است.

هرچه بیشتر این دیدگاه را با او در میان بگذارند، بیشتر باعث می شود که او احساس طرد شدن کند و نحوه دید او اینگونه شکل می گیرد. او ممکن است مطابق با این دیدگاه عمل کند و بیش از پیش غیرمسئولانه رفتار کند. او ممکن است آن را رد کند، دائماً تلاش می کند تا خود را بالغ و مسئولیت پذیر نشان دهد، اما در جلب رضایت خانواده خود شکست می خورد زیرا آنها موفقیت های او را به توانایی های خود نسبت نمی دهند.

5. فرآیند انتقال چند نسلی

این فرآیند مستلزم روشی است که فرآیندهای عاطفی خانواده در طول نسل ها منتقل و حفظ می شوند. این نشان می دهد که چگونه کل خانواده به فرآیند فرافکنی خانواده می پیوندند، با تقویت باورهای خانواده. از آنجایی که خانواده این الگو را در طول نسل ها ادامه می دهد، به نسل های قبلی نیز اشاره می کند: «او دقیقاً مانند عمویش است، او نیز همیشه غیرمسئول بود.»

منبع: talkitover.in

لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید: