پیش از آنکه بخواهیم به درمان احساس حسادت نشانه و راهکار بپردازیم باید بدانیم حسادت چیست؟ و این احساس از چه چیزی در وجود افراد نشأت می گیرد و به چه دلیلی در برخی از افراد این احساس بیش از دیگران است.
حسادت مانند تمام احساسات دیگر، یک حس است که از تفکرات منفی در پس آن نشأت می گیرد. وقتی فردی در درون خود نسبت به فرد دیگر، موقعیتی دیگر و زمانی و مکانی که در آن هستند احساس حسادت می کند، در واقع بیش از آنکه آن فرد، موقعیت، زمان و مکان را دریابد، درگیر احساسات و افکار خود شده است.
هر آنچه که در ذهن فرد هجوم می آورد و به عنوان افکار منفی و در جهت تضعیف خود به کار می بندد احساسی از حسادت است.
در واقع باید بدانیم رشک بردن با حسادت کردن متفاوت است. زمان هایی پیش می آید که ما با تمام توانایی های خود در موقعیتی قرار نداریم که بتوانیم به درستی در جهت رشد خود، نشان دادن تمام توانایی ها و قدرتمان قرار بگیریم و یا به نحوی در موقعیت هایی مورد بی مهری قرار گرفته ایم که شایسته آن نبوده ایم، از این می توانیم نسبت به افرادی با امکاناتی شبیه ما، در موقعیتی متفاوت با دستاوردهای بیشتر احساس رشک کنیم و با خودمان مواجه شویم و بخواهیم که سعی و تلاش خودمان را بیشتر کنیم.
در واقع رشک بردن، غبطه خوردن احساساتی هستند که ریشه و زمینه مثبت دارند و می توانیم با درک بهتر آنکه در چه زمانی و چگونه این احساس به ما منتقل می شود، زمینه ای برای رشد و فعالیت جدید در خودمان آغاز کنیم و از این احساس و نگاه کردن به خود دچار هراس نشویم.
اما حسادت احساسی است که به هیچ عنوان زمینه ای برای رشد ندارد و می تواند انرژی روانی منفی بیشتری را در فرد ایجاد کند.
معمولا افراد دارای حسادت دچار طرحواره نقص و شرم و در ادامه آن کمال گرایی بیمار گونه هستند. فرد حسود به هر آنچه که می بیند و احساس می کند که فرد دیگری نسبت به او برتری دارد حس حال دی را تجربه می کند.معمولا افردی که مدام درگیر احساس حسادت هستند، هر تفکر و هر تلاشی را ضد خود می داند و مدام درگیر آوردن دلایلی برای رشد و هدف های دیگران به صورت تخریب گری هستند.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
فردی که دچار احساس حسادت است، نمی تواند با خود فکر کند که چگونه و در شرایطی فردی می تواند بیش از او و در موقعیتی برتر از او باشد. همچنین صرفاً هر زمانی که احساس کند، هر فردی به او برتری دارد او را دشمن خود می بیند و در پی دلایلی برای تخریب آن فرد است.
حسادت بیش از آنکه احساسی منفی و آسیب رسان به دیگران باشد، احساسی تخریبگرانه برای خود فرد است.
تلاش کنید بفهمید که حسادت شما ناشی از ناامنی خودتان است یا خیر. فریمن می گوید که ترس و حسادت در مورد شریک های زندگی اغلب ریشه در دیدگاه های منفی نسبت به خودمان دارد. آیا به این حسادت می کنید که همسرتان وقت خود را برای معاشرت با دیگران صرف می کند زیرا رابطه شما در خطر است؟ سپردن تمام انرژی خود بر روی رابطه غلط است و می تواند باعث ناامنی شود. اگر عزت نفس شما پایین است آن را تقویت کنید و مطمئن شوید که علایق و فعالیت هایی خارج از رابطه خود دارید.
اما نکته مهم در اینجاست که فرد حسود چگونه تصمیم به تخریب خود می گیرد بی آنکه بداند در حال انجام چه رفتاری است؟
رفتارهای خود تخریب گونه رفتارهایی هستند که از میل درونی هر فردی به واسطه دوست نداشتن خودش شروع می شود. وقتی فردی عزت نفس پاینی داشته باشد و نتواند خود را دوست داشته باشد. معمولا در کودکی به آن منوال که باید به خودی خود مورد محبت و عشق و لطف بی دریغ قرار نگرفته است. به همین دلیل دچار یکسری طرحوار به نام طرحواره نقص و شرم شده است.
برای لحظه ای از احساس محبت و دوست داشته شدن حتماً باید کاری انجام می داده تا به چشم والدین خود بیاید تا او را به وضوح ببینند و به خاطر خودش و احساس عمیق کودک بودن مورد محبت قرار نگرفته باشد، به این معنی است که عزت نفسش خدشه دار شده و به معنای واقعی رشد پیدا نکرده است.
افرادی با عزت نفس پایین و رشد پیدا نکرده، در بزرگسالی خودتخریبی را دنبال می کنند و به آن می پردازند. زیرا خود را لایق مهر و لطف و محبت نمی دانند و به آن دلیل که کاری از دستشان بر نمی آید نسبت به خودشان خشمگین می شوند؛ خودتخریبی را به هر نحوی، با هر تفکری و در هر زمانی پیش می گیرند.
از این رو تأکید تمام روانشناسان، ادیان، مذاهب به دوست داشتن بی قید و شرط به کودکان است. اگر والدی مدام به این نکته متذکر شود؛ اگر آن کار را بکنی دوستت ندارم، اگر این کار را بکنی دوستت دارم. به این معنی است که تو را صرفاً به خاطر انجام دادن و انجام ندادن وظایفت می توانم دوست داشته باشم و نه به خاطر ماهیت انسانی و وجود دوست داشتنی ات.
بنابراین با تمام این توضیحات به این نتیجه می رسیم که: احساس حسادت و احساسات منفی دیگری از این دست، لطماتی هستند که هر فردی به عنوان موجودی غیر قابل احترام به خود می گذارد.
اگر بتوانیم در هر زمانی به هر فردی که احساس حسادتمان را برانگیخته می کند به خوبی بنگریم و به این نتیجه برسیم که: چه چیزی درون این فرد است که مرا به رنج می آورد و باعث می شود به او حسادت کنم، کدام دارایی وجودی او، نقص وجودی من محسوب می شود و من از تو در رنجم.
چه دستاوردی در این فرد، فقر درونی من است که نمی توانم به دست بیاورمش و در ساده ترین سوال ممکن: من به چه کسی حسادت می کنم و چرا؟
اگر به دنبال چراهای وجودیمان بگردیم، منبع عظیمی از ندانسته ها بر ما آشکار می شود. منبع عظیمی از ضعف ها، کارهای نصفه و نیمه رها شده، تلاش های بی جهت و دست و پا زدن هایی که راه به جایی نبرده است.
پس از آن با شناخت چراها می توانیم، به دلایل نرسیدن ها پی ببریم و به مرور با همین روش های خودشناسانه، در خودمان به یکباره با فردی مواجه می شویم که: بسیار غمگین و مستأصل و درمانده است و برای نجات خود، از احساسات ناخوشایند، به احساسات خودتخریبگرانه مثل: احساس حسادت، گناه، عذاب وجدان، نفرت، خشم پناه برده است.
احساس حسادت نیز مانند تمام احساسات دیگر ما باید دیده شوند، تجربه شوند و لمس شوند، از سرکوب احساساتی از این دست به رشد آن ها در نیمه تاریک وجودمان کمک می کنیم و هیچگاه دیگر توانی برای پیدا کردن راه حل و درمان خودمان پیدا نخواهیم کرد.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.