قبول کردن یک کودک به عنوان فرزند خوانده، تصمیمی است که به درازای عمر تداوم خواهد داشت، خانواده هایی که چنین اقدامی انجام می دهند، معمولاً نیازمند حمایت های مضاعف هستند، کودکان فرزندخوانده دارای شرایط متفاوتی نسبت به دیگر کودکان هستند و از این رو خانواده ها باید انتظار داشته باشند که با چالش های خاصی روبرو شوند. این خانواده ها باید در مورد نحوه و سطح انطباق کودک با شرایط جدید، مسائل مرتبط با دلبستگی و شکل گیری ارتباط در کودک، زمان اطلاع دادن به کودک در مورد مسئله فرزندخواندگی و در صورت امکان والدین اصلی کودک، سطوح رشدی و تحولی خاص و چالش های آن در این دسته از کودکان اطلاعات قابل قبولی داشته باشند تا بتوانند در این مسیر به خوبی عمل کنند. در این مقاله به اختصار به بعضی از این موارد اشاره ای خواهد شد و ادامه بحث را به مقالات آینده موکول خواهیم نمود.
در غالب موارد، کودکان در سنین نوزادی به فرزند خواندگی پذیرفته می شوند، یکی از موضوعاتی که والدین این کودکان با آن مواجه خواهند شد، مسئله گفتن حقیقت به کودک است؛ اصلاً آیا باید به کودک گفت که از لحاظ بیولوژیک به والدین دیگری تعلق دارد؟ چه زمانی باید در این مورد با کودک صحبت کرد؟ اکثر متخصصین معتقد هستند که والدین باید در این باره با کودک خود صحبت کنند و پنهان کردن مسئله و رازداری بدترین کار ممکن است. والدین باید تلاش کنند که از همان سنین کودکی (برای مثال از 3 سالگی) در مورد مسئله فرزندخواندگی فضایی باز در خانه ایجاد کنند و در این مورد با یکدیگر و کودک تعامل داشته باشند.
والدین باید به کودک این طور القا کنند که ورود او به خانه یک اتفاق مثبت و خاطره انگیز بوده است. به این طریق کودک در سنین بالاتر می تواند با تجربه کمترین میزان احساس گناه و یا طردشدگی نسبت به مسائل مرتبط با فرزندخوادنگی و والدین بیولوژیک خود سوالاتش را بپرسد. البته باید توجه داشت که فهم کودک از مسئله فرزندخواندگی، با افزایش سن تغییر می کند، اکثر کودکان تا قبل از سنین 5 یا 6 سالگی توجه چندانی به موضوع ندارند، اما اگر کودک را از قبل برای مواجهه با این مسئله آماده کرده باشیم، به احتمال خیلی کمتری در زمان مطلع شدن، به کودک احساس شوک دست خواهد داد.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
والدین می توانند برای آماده ساختن کودک از کتاب های قصه ای استفاده کنند که در این مورد نوشته شده است، یا داستان هایی را خودشان درست کرده و برای کودک تعریف کنند. یک آلبوم خاطرات از تصاویر نوزادی و نوپایی کودک تهیه کنید، کودکان علاقمند هستند تا در مورد زمان نوزادی خود اطلاعات بیشتری داشته باشند. در صورت امکان از زمانی که نوزاد خود را به خانه آورده اید، عکس بگیرید و در آلبوم خاطرات قرار دهید تا در آینده به کودک خود نشان دهید.
پیشنهاد می کنیم بخوانید: 3 الگوی رایج سبک های فرزند پروری
از موقعیت های احتمالی استفاده کنید، برای مثال اگر کودک از شما پرسید که «آیا من از درون شکم تو آمده ام؟» به او در مورد حاملگی توضیح دهید و سپس به او بگویید که «تو در شکم یک زن دیگر که او هم مادر (نسبی و یا بیولوژیک) تو است، رشد کرده ای، و سپس پیش ما آمدی تا با ما زندگی کنی.» صبور باشید، شاید در سنین پایین تر این طور به نظر برسد که کودک توانسته است با مسئله فرزندخواندگی خود انطباق قابل قبول ایجاد کند، اما به احتمال زیاد تا قبل از اینکه کودک بتواند مفهوم حاملگی و لقاح را کاملاً درک کند، درک درستی از مسئله فرزندخواندگی نخواهد داشت. در نتیجه اگر احساس کردید که کودک همچنان با این مسئله درگیری دارد، ناکام نشوید.
برای کودک کاملاً طبیعی است که در این مورد سوالات زیادی -حتی گاهی سوالات تکراری را برای چندین بار متوالی- بپرسد. در مسئله فرزندخواندگی کودک خود به پزشک و معلم او اطلاعات دهید، در صورت امکان وجود اطلاعاتی در مورد اسناد پزشکی مادر بیولوژیک کودک، آنها را به پزشک کودک ارائه دهید. اگر کودک شما گرایشی ژنتیکی نسبت به بعضی اختلالات و دشواری های یادگیری دارد، در مورد آن با معلم او صحبت کنید. در نهایت بعد از اینکه کودک به طور کامل در مورد داستان فرزندخواندگی خود باخبر شد، داستان را برای دوستان و خانوداه تعریف کنید.
زمانی که کودک در مورد فرزندخواندگی خود سوال می کند، سعی کنید صادق و صبور باشید. شاید باید کمی صبر کنید تا الباقی اطلاعات را زمانی که او بزرگتر شد ارائه دهید، بخصوص زمانی که احساس می کنید دانستن حقیقت می تواند او را در حال حاضر سردرگم کرده و به او آسیب برساند. به هیچ عنوان به کودک چیزی جز حقیقت نگویید، چرا که در آینده مجبور خواهید شد که گفته های قبلی را نقض کنید و این رفتار به ارتباط شما آسیب جدی وارد خواهد کرد.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
در بین این کودکان احساسات طرد و رهاشدگی توسط والدین اصلی متداول است، این احساسات با اندوه و غم همراه است. باید گفت که این احساسات به مرور زمان کمرنگ تر خواهند شد اما این موضوع در هر کودکی زمان خاص خود را می خواهد. این احساسات اغلب منجر به عزت نفس آسیب دیده در کودک می شود. این کودکان این طور فکر می کنند که «احتمالاً در من مشکلی وجود داشته که والدین اصلی ام حاضر شده اند من را ترک کنند.» والدین سببی کودک (والدینی که کودک را به فرزندخواندگی پذیرفته اند) باید این احساسات کودک را درک کرده و به او نشان دهند که بدون توجه به این افکار و احساسات، به او عشق می ورزند و او را دوست دارند.
در ارتباط با کودک، مطمئن شوید که کودک درک کند که اشکال و مسئله بدی در او وجود ندارد و به او بگویید که او برای فرزندخواندگی به شما سپرده شده بود چرا که والدین بیولوژیک (نسبی) او توان نگهداری و مراقبت از او را نداشته اند.
همچنین احساس گناه شدید در این کودکان متداول است، چرا که تصور می کنند اگر به خانواده بیولوژیک خود فکر کنند، به نوعی قدردان محبت های والدین سببی نبوده اند و محبت های آنها را نادیده انگاشته اند. کودک فرزندخوانده قصد ندارد والدین سببی خود که او را بزرگ کرده و به او محبت کرده و از نوزادی مراقب او بوده اند را ناراحت کند، اما در عین حال به این فکر می کند که به نحوی بتواند با والد اصلی خود ملاقات کند. همواره تاکید کنید که فرزندخواندگی او در نزد شما یک موضوع پایدار است و او را هیچگاه طردش نخواهید کرد و همواره به او عشق می ورزید.
در مورد پدر و مادر بیولوژیک کودک با او صحبت کنید، اگر در مورد پدر بیولوژیک کودک صحبت نکنید، او تصور خواهد کرد که پدر سببی (پدری که کودک را به فرزندخواندگی قبول کرده) پدر بیولوژیک اوست. کودک را تشویق کنید که در مورد احساسات و هیجاناتش در مورد این موضوع با شما صحبت کند.
در انتها به یاد داشته باشید که نباید به کودک بگویید که شما او را انتخاب کرده اید، در نتیجه این حرف، کودک به این نتیجه خواهد رسید که والدین اصلی اش او را نمی خواسته اند. به کودک نگویید که والدینش دوستش نداشته اند، در این صورت کودک نگران محبت شما خواهد شد و به این فکر می کند که به احتمال شما نیز او را طرد خواهد کرد. در مورد والدین اصلی کودک بدگویی نکنید، به یاد داشته باشد که آنها با فرزندخوانده شما ارتباطی ژنتیکی دارند.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.