مرکز مشاوره اینجامکث
برخی افراد به راحتی دچار استرس میشوند در حالی که برخی دیگر نگرش ساده ای دارند. برخی قاطعانه هستند، در حالی که برخی دیگر نه.عجله در نتیجه گیری، کینه توزی، نگه داشتن اشتباهات، سرزنش دیگران، به راحتی توهین شده، اغلب سوء تفاهم، ناآگاهی از محرک های خود، یا سرکوب خشم، برخی آنها را دارند و برخی ندارند.ما میگوییم برخی بهتر بر ذهن خود تسلط دارند یا ذهن خود را خوب می شناسند. آیا اصطلاحی برای تعریف این موضوع وجود دارد؟ آیا روشی برای سنجش این موضوع وجود دارد؟ پاسخ بله است. هوش هیجانی عبارتی است که شما به دنبال آن هستید. تمام صفات منفی ذکر شده در بالا نشانه های هوش هیجانی پایین هستند.
هوش هیجانی پایین مشکلی است که میتواند در طیف گسترده ای از روابط اجتماعی تأثیر داشته باشد. بسیاری از متخصصان میگویند که هوش هیجانی حتی در تعیین موفقیت کلی در زندگی ممکن است از IQ مهم تر باشد. به آخرین باری که با شخص دیگری مشاجره کردید، فکر کنید. زیرا آنها نمی فهمیدند چه احساسی دارید. یا آخرین باری را در نظر بگیرید که با شخص دیگری درگیری داشتید؛ زیرا نمیتوانستید درک کنید که چه احساسی دارند. در هر دو مورد، هوش هیجانی ممکن است نقشی اساسی در درگیری داشته باشد.
هوش عاطفی (EI) که با نام هوش هیجانی (EQ) نیز شناخته میشود، توانایی شناسایی، درک، پردازش، بیان و مدیریت احساسات خود به شیوه ای مثبت است. همچنین توانایی خواندن، تفسیر و پاسخ به احساسات دیگران است. هوش هیجانی شامل چند مهارت زندگی است. مانند آگاهی عاطفی یا توانایی آگاهی از احساسات خود، توانایی استفاده از احساسات برای استدلال و حل مسئله و توانایی کنترل احساسات در خود و همچنین دیگران. در حالی که برخی از روانشناسان بر این باورند که هوش هیجانی اکتسابی است و میتوان آنرا آموخت و تقویت کرد، برخی دیگر آنرا یک ویژگی ذاتی میدانند.
هوش هیجانی در برخی از ویژگی های تعیین کننده شما نقش دارد؛ خودآگاهی، خودکنترلی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط.
شما به سطوح بالاتری از هوش هیجانی نیاز دارید تا:
هوش عاطفی به شما کمک میکند تا با احساسات ارتباط برقرار کنید، خواسته ها را به عمل تبدیل کنید و تصمیمات آگاهانه بگیرید. به شما کمک میکند در هر کاری که انجام میدهید موفق شوید، به اهداف برسید و روابط قوی ایجاد کنید. این بدان معناست که برای بهترین استفاده از زندگی خود، باید هوش هیجانی بالایی داشته باشید.اغلب در زندگی، این افراد با ضریب هوشی بالا (IQ) نیستند که موفق میشوند. شما به چیزی بیشتر از این نیاز دارید؛ چیزی که به موفقیت شما کمک میکند EQ است.
بعض جملات مانند «من برای این موضوع وقت ندارم»، «مهم نیست» و «برو سر اصل مطلب»، نشان دهنده هوش هیجانی پایین است. نظرات تحقیر آمیز، نشان دهنده فقدان همدلی است. آن ها نشان میدهند که هیچ تلاشی برای درک شرایط یا موقعیت صورت نگرفته است. درواقع وقتی نشانه ای را از خودمان بروز نمیدهیم که ثابت شود به دیگران اهمیت میدهیم، اینگونه برداشت میشود که آنها برای ما بی اهمیت هستند.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
هوش هیجانی میتواند نقش مهمی در نحوه تعامل با دیگران ایفا کند. گاهی اوقات کارگزاران، کارفرمایان، دوستان، اعضای خانواده و سایر آشنایان ممکن است با مهارت های هیجانی ضعیف با شما مبارزه کنند که موقعیت های اجتماعی را دشوار و مملو از تنش میکند. در موارد دیگر، حتی ممکن است مهارت های هوش هیجانی شما باشد که به کمی کار نیاز دارد. سطح هوش هیجانی فرد معمولاً به عنوان هوش هیجانی یا EQ شناخته میشود. در اینجا برخی از نشانه های کلاسیک از هوش هیجانی کم بیان میشود.
احتمالاً کسی را می شناسید که همیشه به نظر میرسد با دیگران مشاجره میکند. دوستان، خانواده، همکاران و حتی افراد غریبه خود را درگیر با این افراد بحث برانگیز میکنند. از آنجا که افراد کم EQ برای درک احساسات دیگران تلاش نمیکنند، غالباً بدون در نظر گرفتن اینکه دیگران چه احساسی دارند، بحث میکنند.
افراد با EQ کم معمولاً کاملاً نسبت به احساسات افراد دیگر آگاهی ندارند. آن ها متوجه نمیشوند که ممکن است همسرانشان از آن ها عصبانی باشند یا همکارانشان تحریک شده باشند. نه تنها این بلکه احساس ناراحتی میکنند که دیگران انتظار دارند که بداند آن ها چه احساسی دارند. بطور کلی احساسات تمایل به اهانت درافراد با ضریب هوشی پایین وجود دارند.
افرادی که از نظر EQ پایین هستند ممکن است در مواقع نامناسب شوخی کنند. به عنوان مثال، آن ها ممکن است در یک مراسم خاکسپاری یا درست بعد از یک رویداد غم انگیز، شوخی کنند. هنگامی که افراد دیگر نسبت به چنین شوخی های خارج از خط واکنش نشان میدهند، فرد با ضریب هوشی پایین ممکن است مانند دیگران حساس باشد. این افراد در درک احساسات دیگران مشکل دارند، بنابراین تعجبی ندارد که چرا آن ها قادر به تفسیر لحن احساسی پس از چنین وقایعی نیستند.
افراد با EQ پایین احساس میکنند که کار آنها همیشه درست است و از قدرت و موقعیت خود دفاع میکنند و از گوش دادن به حرف دیگران خودداری میکنند. این افراد به ویژه در مورد سایر افراد نسبت به اینکه چگونه نمی فهمند دیگران چه احساسی دارند، انتقاد میکنند. آن ها اغلب نسبت به احساسات دیگران بدبین و بیش از حد منتقد هستند.
افرادی که دارای هوش هیجانی پایین هستند، بینش کمی نسبت به اینکه چگونه احساسات آن ها منجر به مشکل میشود دارند. وقتی کارها اشتباه پیش می روند، اولین واکنش آن ها سرزنش دیگران است. آن ها غالباً شرایط یا رفتارهای افراد دیگر را مقصر میدانند. آنها ممکن است مطرح کنند که آنها برای کاری که انجام داده اند گزینه دیگری نداشتند و افراد دیگر نیز به سادگی وضعیت او را درک نمیکنند. این گرایش نداشتن به مسئولیت پذیری اغلب باعث میشود احساس تلخ و قربانی کنند.
احساسات شدید، چه خودشان و چه دیگران، درک آن برای افرادی که دارای هوش هیجانی کم هستند دشوار است. این افراد غالباً از چنین موقعیت هایی دور میشوند تا از برخورد با شرایط عاطفی خودداری کنند. پنهان کردن احساسات واقعی آنها از دیگران نیز بسیار متداول است.
توانایی تنظیم احساسات یکی از پنج مؤلفه مهم هوش هیجانی است. افراد دارای EQ پایین اغلب در درک و کنترل احساسات خود تلاش میکنند. آن ها ممکن است طغیان های عاطفی غیر منتظره ای داشته باشند که به نظر میرسد غیرقابل کنترل است.
از آنجا که افراد با ضریب هوشی پایین اغلب به شکل بی عاطفه از خانه خارج میشوند، در حفظ دوستی مشکل دارند. دوستی های نزدیک به اشتراک متقابل احساسات، دلسوزی و پشتیبانی عاطفی نیاز به یک زندگی مشترک و متقابل دارد، که همه افراد کم توان EQ با آن مبارزه میکنند.
از آنجا که افراد با هوش هیجانی کم، احساسات دیگران را نمی فهمند، همدلی کمی نسبت به افراد دیگر تجربه میکنند. آن ها آنچه را که دیگران احساس میکنند بدست نمی آورند، بنابراین غیرممکن است که بتوانند خود را در جای شخص دیگری قرار دهند. هوش هیجانی ضعیف میتواند در قسمت های مختلف زندگی یک شخص ویرانی به بار بیاورد. مدرسه، کار، خانواده، دوستی و روابط عاشقانه فقط معدود مناطقی هستند که فرد مبتلا به EQ پایین در آن با مشکلات اساسی روبرو میشود. اگر فکر میکنید مهارت های عاطفی شما میتواند اصلاح شود، با یادگیری بیشتر در مورد پنج مؤلفه اصلی هوش هیجانی شروع کنید.
بسیاری هوش هیجانی را یک ویژگی ذاتی میدانند. بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که برای بهبود آن کار کنید. گفتن این کار راحت تر از انجام دادنش است. اغلب، شما میدانید چه کاری باید انجام دهید، اما به دلایل مختلف برنامه را اجرا نمیکنید. به همین دلیل است که تردیدهایی وجود دارد که آیا میتوان هوش هیجانی را یاد گرفت یا حتی آنرا بهبود بخشید. شما میتوانید هوش هیجانی خود را با کار بر روی مهارتهای کلیدی افزایش دهید؛ خودآگاهی، خودکنترلی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط.
اینها اقداماتی هستند که میتوانید برای بهبود EQ خود انجام دهید:
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
افرادی که EQ پایینی دارند از نظر عاطفی به چالش کشیده میشوند. آنها نمیتوانند احساسات دیگران را تشخیص دهند و همچنین در پردازش احساسات خود مشکل دارند. برای شخص دیگری، مانند شما، با EQ بالاتر، پذیرش این امر دشوار است. از سوی دیگر، فردی با EQ پایین نیز درک رویکرد هیجان محور شما را دشوار می یابد. برخورد با کسی که EQ پایینی دارد، پر کردن این شکاف و ملاقات با او در میانه راه است.
هیچکدام از ما شبیه هم نیستیم. هر یک از ما منحصر به فرد هستیم و به روشهای مختلف تعامل میکنیم. سعی کنید این واقعیت زندگی را به خاطر بسپارید و بیاموزید که افراد را همانطور که هستند بدون تلاش برای تغییر آنها بپذیرید. زیرا اگر قضاوت کنید، به تفاوت ها اشاره کنید، نظرات غیرسازنده دهید، یا دیدگاه های دیگری را پیشنهاد کنید، دچار مشکل میشوید. در مقابل هر کاری که انجام میدهید با مقاومت شدیدی روبرو خواهید شد، حتی اگر نیتتان خوب باشد.
به آنها و شخصیت آنها احترام بگذارید و سعی کنید نقاط قوت آنها را به جای نقاط ضعف در درون احساساتشان جستجو کنید. به جای تلاش برای تغییر آنها، آنها را تشویق کنید تا برای کنترل بهتر احساسات خود تلاش کنند. عشق و حمایت بی قید و شرط خود را ارائه دهید. تشویق و حمایت همیشه در جایی پیروز میشود که انتقاد و سرزنش بطرز فجیعی شکست میخورد. میتوانید از آنها بپرسید که وقتی استرس دارند چه احساسی دارند و در صورت نیاز کمک خود را ارائه دهید. میتوانید آرام بمانید و همدلی و شفقت را تمرین کنید. شما میتوانید تأثیر آرام بخشی روی آنها داشته باشید. میتوانید آنها را به تمرین تکنیک های آرام بخش مانند مدیتیشن، تنفس عمیق، یوگا یا پیاده روی تشویق کنید.
حتی اگر آنچه را که آنها میگویند را نمیپذیرید یا موافق نیستید، توجه کامل خود را به آنها جلب کنید و آنها را بشنوید. فقط تصور کنید وقتی همه صحبت های آنها را قطع میکنند، چه احساسی دارند و حتی برای درک آنها تلاش نمیکنند. از آنجایی که مکانیسم مقابله آنها به هم ریخته است، طبیعی است که آنها احساس ناامیدی و رنجش کنند. آنها را شنیدن حرف هایشان تحت تأثیر قرار دهید. فعالانه به آنها گوش دهید و آنچه را که میگویند بشنوید. میتوانید سؤالاتی بپرسید تا برایشان روشن شود که واقعاً گوش میدهید. میتوانید در پایان مکالمه صحبت های آن ها را خلاصه کنید و از آنها بخواهید تا تأیید کنند که درست متوجه شده اید. شما میتوانید در مورد آنچه آنها گفته اند فکر کنید و از آنها بخواهید جزئیات دقیق تری را توضیح دهند و روشن کنند.
از آنجایی که فردی با EQ پایین در درک احساسات مشکل دارد، برقراری ارتباط موثر با آنها از طریق منطق و استدلال کمک میکند. به جای عواطف و احساسات، به حقایق و جزئیات بچسبید. این به معنای توصیف چیزی است که بر اساس حقایق سخت سرد و درست همانطور که اتفاق افتاده است و از ذکر تأثیر عاطفی آن صرف نظر کنید. افکار خود را با وضوح بیان کنید و مطمئن شوید که در دیدگاه های خود ثابت قدم هستید. احساسات خود را با کلمات بیان کنید زیرا نمیتوانید انتظار داشته باشید که آنها آنرا از لحن یا زبان بدن شما دریافت کنند.
افرادی که EQ پایینی دارند درک احساسات خود و دیگران برایشان دشوار است. اما این بدان معنا نیست که آنها عواطف و احساسات ندارند. رفتار آنها ناشی از احساسات سرکوب شده است.
اگر بتوانید هوش هیجانی خود را بهبود بخشید چه؟ این نکات را برای کمک به تقویت EQ خود امتحان کنید:
یکی از سخت ترین کارها این است که احساسات خود را کنترل کنید، اما اگر بتوانید، فواید آن میتواند عالی باشد. قبل از اینکه با عصبانیت وارد عمل شوید، توقف کنید و فکر کنید که آیا اینکار موجه است یا خیر. سعی کنید شرایط را از دید طرف مقابل ببینید، مهم نیست که چقدر سخت است. به جای واکنش فوری، سعی کنید از یک موقعیت دور شوید تا آرام شوید. اگر بتوانید طغیان های خود را کنترل کنید، دیگران کمتر متوجه میشوند که EQ پایینی دارید.
اگر برای خواندن ارتباط غیرکلامی کسی مشکل دارید، تنها نیستید، اما داشتن این مهارت بسیار ارزشمند است. بررسی کنید که آیا آن فرد حالات صورتش را بیان میکند، صدایش گرم به نظر میرسد، آیا بدنش سفت یا آرام است، آیا به نظر میرسد بی علاقه، خونسرد یا ملودراماتیک است، و آیا صداهایی می شنوید که نشان میدهد به گفتگو علاقه مند هستند. هر چه بیشتر تمرین کنید، بهتر خواهید شد.
همه دوست دارند شنیده شوند. اگر بتوانید نشان دهید که با دقت به صحبت های کسی گوش داده اید و به گفتگوی متفکرانه ادامه دهید، در راه رسیدن به یک EQ بالاتر هستید.
در نظر بگیرید که ممکن است نظر شما به روشی اشتباه تفسیر شود. اگر احتمال توهین وجود دارد، آنرا تغییر دهید. قبل از اینکه وارد یک موقعیت پرفشار شوید، به این فکر کنید که آیا می بینید که افراد در مواجهه با موقعیتی مشابه همان رفتار را دارند یا خیر. اگر نه، سعی کنید در واکنش خود تجدید نظر و آنرا کاهش دهید تا پاسخ شما منطقی و منصفانه دیده شود. مراقب رفتار و گفتن دیگران باشید و سعی کنید رفتار آنها را منعکس کنید. در حالی که غیرممکن است بدانید که آنها به چه فکر میکنند یا چه احساسی دارند، میتوانید از نشانه های آنها استفاده کنید و رفتار خود را تنظیم کنید. وقتی چیزی به دلخواه شما پیش نمی رود، سعی کنید آنرا از ذهن خود دور کنید تا روی آن تمرکز نکنید.
هیچ یک از این نکات آسان نیستند، زیرا شما را ملزم میکند که متفاوت از زندگی خود باشید. با این حال، پشتکار شما با یک EQ بالاتر و مزایایی که به همراه دارد پاداش و نتیجه بسیار خوبی در پی خواهد داشت
منابع: verywellmind.com و abundancenolimits.com و blog.hif.com.au
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.