درمان وجودی یا اگزیستانسیالیسم را تحت عنوان هستی گرا درمانی نیز می شناسند که از آخر سده 19 تا اوایل سده 20 از این اصطلاح بکار میبردند. سورن کی یکگور و فردریش نیچه را اولین اگزیستانسیالیت ها می نامند.
پیش از جنگ جهانی افرادی که اگزیستانسیالیسم را بسط دادند می توان به نام هایی مانند کارل یاسپرس و گابریل مارکز نام برد. اما بعدها و پس ار جنگ جهانی هیتلر با دنیا جریان جدیدی به رها افتاد که در آن افرادی مانند؛ (سیمون دوبووار، ژان پل سارتر، یوریس ویان و آلبر کامو) اشاره کرد.
در این بین مارتین هایدگر و آلبر کامو هیچ گرا یا آبسوردیسم بودند. در این بین رولو می نقش درمانی اگزیستانسیال را برای رواندرمانی و ویکتور فرانکل برای لوگو تراپی ایجاد کرد.
یک دریا را در نظر بگیرید که مشابه با ذهن انسان است، یک مشاور فقط به سطح آن کار دارد ولی یک رواندرمانگر وجودی به عمق و درون آن می رسد. هر چه که شما بیشتر و بیشتر اضطرابهای درونی خود را تحلیل کنید، می توان گفت که دیگر دچار احساس ها و افکار های منفی مانند؛
ریشه این روش درمانی، به یک باور آلمانی برمیگردد که بر اساس آن، انسان ها به طور عادی با سه سطح از دنیا در ارتباط بوده و آن سه سطح عبارت اند از:
اگر افراد بتوانند ارتباط و تعاملات روزمره خود در این سه سطح را به حد تعادل برسانند، آنگاه انسانی سالم قلمداد میشوند. قدمت درمان وجودی یا اگزیستانسیالیسم به اوایل قرن بیستم باز می گردد و در طی سال های اخیر بیش از گذشته مورد توجه و تکمیل قرار گرفته است.
به طور کلی در فرآیند درمان وجودی یا اگزیستانسیالیسم آن دسته از ویژگی ها و خصوصیات انسانی که قابلیت تحریک و تحمل درد و رنج را دارد هدف اصلی قرار می گیرند. در این مسیر درمانی تمرکز اصلی بر دغدغه ها و معضلاتی است که از ریشه وجودی انسان سرچشمه گرفته و منجر به بروز شکاف ها و ترس هایی در ضمیر خودآگاه یا حتی ناخود آگاه می شود.
یکی از مهمترین کارهایی که برای درمان وجودی یا اگزیستانسیالیسم انجام می دهند، ترغیب و تشویق بیمار به خود افشاگری است. برای این کار محیطی امن و قابل اعتماد توسط روان درمانگر ایجاد می شود تا آرامش و امنیت مورد نظر بیمار فراهم شود؛ سپس به تدریج فرد را به بیان مسائلی که به نوعی راز های مگو محسوب میشود تشویق می کنند. این مرحله یکی از اساسی ترین قسمت های فرایند درمان وجودی می باشد.
صحبت از مرگ و به دنبال آن چیستی و معنای زندگی از دیگر مراحل درمان وجودی است؛ این دو موضوع از اهمیت بالایی برخوردار بوده و باعث تفکرات عمیق و یافتن ترس های بیمار می گردند.
در صورتی که درمان وجودی یا اگزیستانسیالیسم به خوبی پیش برود، بیماران می توانند با شناخت خوبی از هدف و معنای زندگی، گزینه های پیش روی خود را در زمینه های مختلف به درستی ببینند و هنر تصمیم گیری را در خود تقویت کنند.
و این اضطراب ها و ترس ها هستند که مانع رسیدن آدمی به نیل و غایت خود شده و آنها را از مسیر اصلی و درست زندگی گمراه میکنند. از طرف دیگر بدون این ترس ها زندگی از معنای اصلی خود خارج میشود. پس اگر شناخت درست و درک صحیحی از این موارد داشته باشیم، میتوانیم ترس و اضطراب خود را کنترل کنیم.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
در روش درمان وجودی یا اگزیستانسیالیسم، درمانگران بر خلاف دیگر رویکردها روانشناسی از دارو درمانی، تکنیک های بیو شیمیایی و یا هیپنوتیزم استفاده نمی کنند؛ بلکه تمرکز و هدف اصلی خود را بر آزادی بیمار و انجام وظایف او قرار می دهند.
مسئولیت پذیری بخش مهمی از این شیوه درمانی محسوب می شود و چنانچه بیمار در این زمینه به درستی آموزش ندیده باشد باید ابتدا به فردی مسئول و وظیفه شناس تبدیل شود.
معمولاً بیمارانی که از درمان وجودی یا اگزیستانسیالیسم استفاده می کنند دچار ترس و اضطراب هستند؛ به کمک تحلیل های شخصیتی و صحبت های فلسفی، این افراد می توانند قدرت خلاقیت، عشق، آزادی، اعتماد به نفس و سایر عواملی که مستقیماً بر عزت نفس آنها تاثیر می گذارد را تقویت کرده و تصمیمات بهتری در زندگی بگیرند.
بسیاری از ما تصور می کنیم عوامل بیرونی و خارجی، تاثیر زیادی در عملکرد و زندگی ما دارند؛ اگرچه نمیتوان این تاثیر را نادیده گرفت اما آنچه اساساً زندگی و سرنوشت ما را می سازد تصمیمات و عملکرد ماست.
درمان وجودی این امکان را فراهم می کند تا افراد در سخت ترین شرایط نیز تصمیمات بهتر و صحیح تری اتخاذ کنند.
مجموعه قوانین و پروتکل هایی که در یک دوره هستی گرا درمانی اعمال می شود، بسته به شرایط بیمار میتواند متفاوت و کم و زیاد باشد؛ اما در حالت کلی این قوانین میان روان درمانگر و متقاضی عبارت است از:
اومانیسم شالوده فرهنگ و فلسفه بعد از رنسانس در غرب است که بر اساس آن، انسان میزان کلیه ارزش ها و فضایل از جمله حق و حق گرایی است. اومانیسم جنبشی فلسفی و ادبی است که زیربنای رنسانس می باشد و فرهنگ دوره مدرنیته را تشکیل می دهد.
از همان ابتدای اگزیستانسیال درگیری بین افرادی که خدا باور بودند و گروهی که مسیحی و خدا باور بودند وجود داشت. به نوعی ژان پل سارتر که یکی از انسان گرایانی است. در برخی از موارد اسنان گرایی در برار خداگرایی هم قرار گرفته است. برای نمونه پروتاگوراس در رساله خویش که <در باب خدایان> است، انسان را تکمیل کننده و مقیاس همه چیز می داند. به همین دلیل هم از آتن تبعید می شود.
این جنبش، سرشت انسانی و علایق طبیعت آدمی را میزان همه چیز قرار می دهد. پایهگذاران اومانیسم در صدد بودند تا روح آزادی و خودمختاری انسان را که در قرون وسطی از دست داده بود، دیگر بار از طریق ادبیات کلاسیک به او بازگردانند تا بتواند طبیعت و تاریخ را قلمرو حکومت خود ساخته و بر آن مسلط شود.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.