اختلال شخصیت وسواسی و روش های جدید درمان اختلال شخصیت وسواسی را در این مقاله بررسی می کنیم. در اختلال شخصیت وسواسی فرد به مدت زیادی با موضوع و علائمش مواجه است. این علائم برای خودش آزار دهنده نیست ولی برای دیگران آزار دهنده می باشد. اختلال شخصیت وسواسی و یا (OCPD) یکی از انواع اختلالات شخصیت است. در نظر داشته باشید که این افراد در بعضی از شغلها و در محیط کاری عملکردشان بسیار مناسب است. گاهی این اختلال در محیط کار برای دیگران مفید ولی به خود فرد آسیبهای جدی از منظر روانی و بدنی وارد میکند. معمولا فرد دارای اختلال شخصیت وسواسی از آسیبهای جسمانی فعالیت های زیاد کاریش آگاه نیست. روشهای جدید درمان اختلال شخصیت وسواسی می تواند تا حد زیادی این مشکل را حل و مدیریت کند.
این افراد بطور پیوسته خود را در سطح بالایی از خواسته هایی که در نظر خودشان معیار مشخصی است، قرار میدهند و بواسطه ایده آلی که در نظر گرفته اند خود را می سنجند. آنها غیر قابل انعطاف، سرسخت و کمال گرایی افراطی هستند. توجه داشته باید که اختلال شخصیت وسواسی با فرد وسواسی که OCD است متفاوت می باشند.
اختلال شخصیت وسواسی به دو گونه فکری و عملی تقسیم می شود که قطعاً وقتی در حد اختلال شخصیت قرار می گیرد هر دو مورد را شامل می شود. آمار و ارقام حاکی از آن است که ۱ درصد جمعیت جهان از اختلال شخصیت وسواسی در رنج هستند و همچنین ۱/۵ درصد جمعیت ایران دچار اختلال شخصیت وسواسی است.
این افراد مدام خود را موظف به رعایت نظم و ترتیب می کنند و به واسطه همان نظم و ترتیب به شستشو و تمیز کاری های بیش از حد و نامحدود می پردازند و همچنین در تصمیم گیری ها مشکل دارند و نمی توانند به دلیل وسواس فکری که به آن دچار هستند در لحظه تصمیم مشخصی بگیرند و مدام خود و تصمیمشان را مشمول زمان می کنند. کمال گرای بسیار بالای آنها در بیشتر موارد کارها را دچار اختلال می کنند.
از این رو این افراد در هر مورد دیگری مانند بستن درب منزل، خاموش کردن چراغ خانه، شستشوی خود و یا شمارش اجزایی بی مفهوم در اطراف خود، خود را درگیر وضعیتی می بینند که هر چقدر در آن پیش بروند احساس اطمینان بیشتری را تجربه می کنند. افراد دارای شخصیت وسواسی تا زمانی که به میزانی از عجز و ناراحتی از رفتار خود نرسیده باشند درمان را شامل حال خود نمی دانند زیرا رفتار آنها همسان با ایگو یا منطقشان می باشد. آنها معمولا به دلیل فرسودگی شغلی یا افسردگی به روانشناس یا کلینیک درمان وسواس مراجعه می کنند.
زیرا تا زمانی که احساس نکنند بیشتر رفتار و اعمالی که انجام می دهند بیهوده و اشتباه است و این بیهوده بودن از میزان بالایی از اضطراب در ذهنشان به وجود آمده، نمی توانند خودشان را به سمت بهبود ببرند. مدام در این تفکر هستند که دیگران یا دقیق نیستند و یا درکی از بینش آن ها ندارند و مدام خود و انرژی روانیشان را درگیر موضوعاتی می کنند که برای هر فردی که این اختلال را ندارد، بسیار پیش پا افتاده و غیر اصولی به نظر می آید.
اختلال شخصیت وسواسی از طریق دو عامل وراثت و نیز تأثیرات محیط و رفتاری و یا اتفاقات سهمگین که اضطراب بالایی به همراه دارند در فرد شکل می گیرد.
افرادی که خود دچار وسواس هستند احتمالا می توانند در اطرافیان خود مادر، پدر،خاله، عمه و یا عمو نشانه هایی از وسواس را ببینند، در این موارد ژن است که ناقل وسواس است. اما کودکی که مادری با اختلال وسواس داشته باشد در اکثر موارد خود نیز دچار وسواس میشود و رفتارهایی با همان مشابهت ها خواهد داشت. اتفاقات سهمگین که باعث بروز شک هایی ناگهانی برای برخی از افراد میشود به دلیل ایجاد اضطراب، استرس و ناتوانی در حل مسئله و درمان نشدن آن اضطراب، پس از مدتی تبدیل به اختلال شخصیت وسواسی می شود. امروزه مردان بیش از زن ها دارای این اختلال هستند اما در کلیت هم زنان و هم مردان می توانند این اختلال شخصیت را داشته باشند.
دقت داشته باشید درمان اختلال شخصیت وسواسی نیازمند داشتن یک متخصص بسیار زبده مرتبط با همین اختلال است. شخصیت وسواسی یک اختلال است و اختلال نیز لازم است درمان شود. هیچ فردی نمی تواند بازگو کند که او نیاز به درمان ندارد، اما قطعاً خود فرد باید به این نتیجه رسیده باشد که رفتارهایش خسته کننده، تکراری و بیهوده است. بنابراین می تواند با مراجعه به روانشناس به حل اختلال خود با روش های رواندرمانی گشتالت تراپی یا CBT یا ACT بپردازد.
فرد مضطرب احساس میکند با انجام فعالیت های تمام نشدنی و تکراری می تواند خود را آرام کند و به سطحی از آرامش دست پیدا کند و برای هر رفتار خود اصول، روش و آیین مشخصی در نظر گرفته است که به واسطه عمل کردن به آنها خود را در جریان رفتارها و اعمال وسواسی می اندازد. بنابراین فرد وسواسی باید معیار و میزان خود را با دیگران مقایسه کند و تا حد بسیار زیادی خود از این توانایی بهره مند شود که بتواند به حدی از معیارهای ایده آلی خود بکاهد و هر روزه کمی از وسواس خود را کنترل کند.
رفتار درمانگری و شناخت درمانی سریع ترین نوع درمان برای اختلال وسواس OCD است. از آنجایی که گرایش رفتار درمانگری به تغییر رفتار و ایجاد یک رفتار جدید می پردازد، باید بدانیم که فرد وسواسی می تواند با یک روانشناس رفتار درمانگر به درمان سریع اختلال خود بپردازد.
اگر فردی روزی ۲۰ بار دستان خود را می شوید زمانی که در درمان رفتاری قرار دارد، با تغییر در عملکرد خود و نیز نظاره دقیق رفتار خود و اعلام گزارش دقیق به درمانگر و بررسی سطح اضطراب خود میتواند به ایجاد تغییر در رفتارش عمل کند. درمان های شناختی نیز تقریباً به همین منوال عمل می کند، فرد وسواسی با تغییر در نگرش خود، ایجاد نگرش جدید و تغییر در نحوه عملکرد خود با همراهی درمانگر می تواند به تغییر در رفتارش بپردازد. حال با پیچیده سازی رویکردها رویکردهایی مانند طرحواره درمانی نیز می تواند برای درمان OCPD موثر باشد.
در اکثر موارد فرد وسواسی کاملاً به این موضوع مشرف است که عامل بیرونی برای اضطراب خود پیدا نمی کند و مدام در حالتی از اضطراب از اتفاق هایی که نیفتاده است و احتمال می دهد که در حال رخ دادن باشد، قرار می گیرد. فرد وسواسی با نگاه کردن به رفتار خود و شناخت عوامل بیرونی اضطراب و با پیدا نکردن عوامل بیرونی باید به خود کنترلی بپردازند و در مبارزه با افکار وسواسی خود عمل کنند.
در واقع مواجه شدن با برخی از ترس ها که دلیل بیرونی ندارند و به شکل واضحی تبدیل به اضطراب میشوند یک امر درمانی است که خود فرد می تواند با تمرین های داده شده توسط یک روانشناس به مرور به آن دست پیدا کند. اگر دچار اختلال شخصیت وسواسی هستید هر روز یک عمل، یک مراسم و آیین از رفتارتان را کم کنید. همچنین بر روی کمال گرایی و زود به نتیجه رسیدن خود نیز توجه کنید که شما را دلسرد نکند.
بیماری وسواس و افسردگی یک رابطه دو سویه دارند. افراد وسواسی شاد، خوشحال و رها نیستند و نمی توانند مانند دیگر افرادی که این اختلال را ندارند از زمان و انرژی خود و مکانی که هستند لذت ببرند، از این رو نزدیک شدن افراد وسواسی به افسردگی اثری غیر قابل انکار است. تفریباً ۶۵ درصد افراد وسواسی از افسردگی هم رنج می برند. از این رو با درمان افسردگی اقدام مهمی برای بهبود اختلال وسواس برداشته می شود.
برای دور ماندن از اختلال شخصیت وسواسی باید بدانیم که تنها با کمک یک درمانگر یا تراپیست خوب می توانیم خودمان را درمان کنیم. اما مشاهده رفتارمان نیز در این روند بر ما تأثیر گذار است. وقتی بتوانیم به صورت فردی ناظر رفتارمان را در طول روز نگاه کنیم یا حتی از نوشتن تعداد انجام رفتارمان شروع کنیم میتوانیم به این امر واقف شویم که در حال انجام رفتارهای وسواسی و تمام نشدنی هستیم و به صورت ناخودآگاه خودمان را با منطق تمیزی، حساسیت، نکته بین بودن و متمرکز بودن به اشتباه نیندازیم و قبول کنیم که دارای شخصیتی وسواسی هستیم.
وسواس فکری، تصاویر، یا تکانه های تکرار شونده یا مداومی هستند که به جای تولید داوطلبانه غیر خودآگاه هستند، همچنین به نظر می رسد علی رغم تلاش هایش برای نادیده گرفتن، سرکوب یا کنترل آن ها، به آگاهی فرد حمله می کنند. افکار وسواسی غالباً بیمارگونه، شرم آور، نفرت انگیز یا صرفاً خسته کننده هستند. آنها معمولاً بی معنی می باشند و به درجات مختلفی با اضطراب همراه هستند. وسواس های رایج شامل افکار در مورد انجام اعمال خشونت آمیز و یا نگرانی در مورد آلودگی (مثل دست دادن با کسی) و شک (مثل این که بدانیم آیا قبل از خروج از خانه اجاق گاز را خاموش کرده است) بروز پیدا می کند.
وسواس در حدود 80 درصد موارد با اجبار همراه است. اجبارها اصرار یا انگیزه هایی برای انجام اعمال تکراری هستند که ظاهراً بی معنی، کلیشه ای یا تشریفاتی هستند. ممکن است شخص دچار وسواس اجباری نه به عنوان یک هدف، بلکه به عنوان وسیله ای برای ایجاد یا جلوگیری از موقعیت دیگری به انجام این عمل سوق داده شود، اگرچه معمولاً آگاه است که این دو هیچ رابطه علّی منطقی با یکدیگر ندارند. بیشتر اعمال اجباری نسبتاً ساده هستند -
با این حال، گاهی اوقات، تشریفات رسمی و وقت گیر ضروری است. فرد دارای اختلال وسواس فکری و عملی OCD معمولاً می داند عملی که باید انجام شود بی معنی است، اما شکست یا امتناع او از انجام آن، اضطراب فزاینده ای را به همراه دارد که پس از انجام آن عمل از بین می رود. اگر فرد مبتلا به اجبار یا بیرون از انجام عمل اجباری منع شود، ممکن است اضطراب شدیدی را تجربه کند.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.