تصمیم گیری در مهارت های زندگی مقوله مهمی است که به آن میپردازیم. اینکه هر شخصی بعنوان یک انسان بالغ، قدرت تصمیم گیری داشته باشد، برای همگان جمله واضحی است. اما چرا تصمیم گیری در برخی از موارد به قدری سخت و یا شتابزده است که بازدهی مناسب خود را ندارد. در واقع به جای نمادی از قدرت، شناخت و پایبندی به اصول، دلزدگی را برایمان به همراه خواهد داشت. در تصمیم گیری باید بدانیم راجع به چه موضوعی نیازمند تصمیم گرفتن هستیم. شناخت دقیق موضوع و احساس نیاز به این که آیا باید تصمیم قطعی خودمان را در این شرایط بگیریم یا نه بسیار با اهمیت است. اگر نتوانیم شرایط را به درستی از یکدیگر تشخیص دهیم، بنابراین تصمیم گیری های غلطمان به نسبت بیشتر از قبل خواهد بود.
اما تصمیم نگرفتن و منفعل عمل کردن، پیش از شناخت شرایط باید برای ما واضح شود. کسانی که نمیتوانند تصمیم گیرند و در واقع قدرت تصمیم گیری ندارند. در موقعیت هایی که نیاز به شروع و استارت تصمیم گرفتن دارند، شروع به مقاومت، ایراد گرفتن و قبول نکردن تصمیم می کنند و تنها از قبول مسؤلیت تصمیم می ترسند. این افراد که بیشتر جریان های زندگی خود را منفعلانه پیش بردند و در همه نقش های خود بلاتکلیف بوده اند، همیشه با تصمیم گیری در چالش می باشند. پس از قرار گرفتن در یک تصمیم انجام شده، قبول مسؤلیت خطا و یا درست ماجرا را به عهده ندارند. در واقع تصمیم برایشان ترسناک تر از انجام عمل در آن موقعیت است.
افرادی که ریسک پذیری پایینی دارند و نمیتوانند خودشان را بر اساس شناخت از خودشان در موقعیت های جدید متصور شوند و همیشه به یک روتین از فعالیت ها و روزمرگی عادت کرده اند، با تصمیم گیری و ایجاد نقش جدید، هدف جدید و فعالیت جدید در مقاومت هستند. این مقاومت افراد را همیشه در جایگاه قبلی قرار میدهد و رشد و پیشرفتی برایشان به دنبال نخواهد داشت. مهارت تصمیم گیری چون یک مقوله روانی اجتماعی است، هم در محیط های کاری و اجتماعی و هم در فعالیت های روانی افراد تاثیر گذار است. شناخت از خود و به واسطه آن قدرت تصمیم گیری، در روابط اجتماعی، معاشرت هایمان، انتخاب شغل، همسر مناسب و انتخاب محل زندگی، انتخاب باروری، انتخاب مهاجرت و یا ماندن و انتخاب هر آنچه که به فعالیت های اجتماعی و روانی ما منجر می شود، مؤثر است.
آنچه در بحث مهارت تصمیم گیری بسیار پر اهمیت است و نقشی کلیدی را ایفا میکند، واقع نگری است. انسان با واقع نگری و بررسی دقیق شرایط خود و شناخت دقیق از خود و این که در چه محیط و در چه شرایطی قرار دارد، میتواند تصمیم های بهتری گیرد. این تصمیم ها با روشنگری و اصالت وجودی همان انسان همراه میشود. اگر غیر واقع بینانه تصمیم بگیریم و خودمان را غرق در خواسته ها و نیازهایی که فقط آرزوی ما باشد ببینیم و در لحظه با شناخت از خودمان تصمیم نگیریم، قطعا متضرر خواهیم شد. فرصت هایی که امروز داشته ایم و بر اساس آن ها می توانستیم تصمیم بگیریم و عمل کنیم را هم از دست می دادیم.
بطور مثال دختری را در نظر بگیرید که تصمیم به ازدواج دارد و در این تصمیم رویای همیشگی اش را به صورت غیر واقعی دخیل میکند (همسری ثروتمند، تحصیلکرده و بی عیب و نقص). اما اگر واقع بینانه به شرایط خود نگاه کند، خواستگاری از طبقه متوسط اجتماع دارد که پول کافی ندارد اما انسانی سالم و بی نیاز است. بنابراین در این شرایط تصمیم گیری این فرد هر چقدر واقع بینانه تر باشد و با شرایط فعلی خود، خانواده و اجتماع و با بررسی خواسته ها و نیازهای جدیدتر امروز، می تواند تصمیم واقع بینانه گرفته و ازدواج با همین خواستگار را قبول کند. تا اینکه در توهمات و خیالپردازی های خود فرصت ازدواج را برای خود از بین برد.
بنابراین هر فردی با روبرو شدن با واقعیت خود، در شرایط اجتماعی خود می تواند تصمیم های بهتر و مؤثرتری بگیرد. همچنین نسبت به آن تصمیم قبول مسؤلیت کند و عواقب آن را هر چند خوشایند و یا ناخوشایند، بپذیرد.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.