چرا آدم مناسب برای ازدواج پیدا نمیکنیم؟ تا کی باید بگردیم و چقدر باید کوتاه بیایم؟ آیا آدم مناسب اصلا پیدا شدنی است؟ بنظرم به خاطر اینترنت و فضای مجازی، شدیدا وسواس گرفته ایم که آدمی فوق العاده پیدا کنیم: که به آن بگوییم آدم پرفکت و مناسب. در زمان های گذشته چنین آدمی پیدا می شد: ازدواج می کردند، چون زمین هایشان کنار هم بود، یا یکی گاو داشت یا آن یکی گاوآهن. و موضوع عملی بودن قضیه بود، ولی حالا رمانتیک شده ایم با لپ تاپ به دنبال شکار جفت آرمانی هستیم: یک نفر که خوشتیپ و خوشکل و پولدار باشد و مارا درک کند. از بخت بد، کار خیلی سخت است. خیلی ها هستند که دقیقا مناسب نیستند، ولی دست بردار نیستیم.
بهترین روانشناس گروه روانشناسی اینجا مکث در سال 1402:بهزاد متین
جفت ظاهرا بی نقص ممکن است از خیلی جهات سازگار به نظر بیاید، ولی باز ممکن است روی رنگ پرده ها دعوایمان بشود، یا سر انتخاب رستوران گرفتن چای یا قهوه انتخاب اسم بچه. پس به نظر انتخاب برای ازدواج پیدا کردن مرد یا زن مناسب برای ازدواج نیست بلکه بحث بر سر حل کردن اختلافات بدون لج بازی و خشونت است. روابط را با خیال بافی کمالگرایانه خراب نکنیم. یکی از مهمترینو رمانتیک ترین کارها در ازدواج این است که کمالگرایی خود را کنار بگذاریم.
معمولا ما به دنبال ایده آل ترین زن و یا کاریزماتیک ترین مرد برای ازدواج میگردیم. شاید پیش از آنکه بخواهیم بدانیم چه مردان و زنانی برای ازدواج مناسب هستند، بهتر است سعی در دانستن این نکته بسیار مهم کنیم، که آیا خودمان برای ازدواج مناسب هستیم یا خیر. در ابتدا برای این کار بهتر است چندین سوال از خودمان بپرسیم.
پیشنهاد می کنیم برای شناخت بیشتر خود این تست را بزندید؛ تست شخصیت شناسی MMPI
به نظر میرسد نکته ای که شاید به درستی به آن نپرداخته اید ملاک اصلی و شخصیت شناسی خودتان بوده است. یا انگار تمام ایده آل ها را تنها از طرف مقابل مطالبه میکردید و در ذهن خودتان میخواستید که فرد مقابل آن ویژگیها را داشته باشد. و اما اگر احساس کنید فرد مقابل، از یک ویژگی شما خوشش نمی آید سریع آن را تغییر می دهید. هر چند بهتر است بدانید تغییرات رفتاری بدون کمک گرفتن از یک روانشناس طرحواره درمانگر امکان پذیر نیست و تنها چند هفته یا چند ماه دوام دارد.
شناخت خودمان در انتخاب هایمان یکی از مهم ترین عواملی است که باید به آن توجه کنیم. این که ما دقیقاً چه کسی هستیم، چه توانایی ها و استعدادی داریم، چقدر در به دست آوردن آنچه که میخواهیم کوشا هستیم. چه زمانی غمگین می شویم و دلیل آن چه میتواند باشد، چه چیزهایی من را شاد میکند و آیا این شادی واقعی است. دلیل این شادی چیست و هزاران نکته دیگر که از شناخت خودمان به دست می آوریم. این شناختها باعث می شود بتوانیم با خودمان، احساس قلبیمان و به آنچه که میخواهیم برسیم آشنا شویم.
پیشنهاد می کنیم بخوانید: با چه مردانی نباید ازدواج کرد؟
بنابراین آشنایی شما با خود، نیازها، علایق، اهداف، آرزوها و نکات مثبت و منفی باعث خود شناسی پیش از ازدواج میشود. نکته مهم دیگر خودشناسی واقعیت نگری است. شما اگر فرد ریسک پذیری هستید که می خواهید کارهای متفاوتی در زندگی انجام دهید نباید پیش از ازدواج آنها را مخفی کنید. نگفتن اهداف زندگی به دلیل عشق اولیه مشکلات بسیار زیادی را در ادامه زندگی برای خودتان و همسرتان ایجاد میکند.
اصل مهمی که برای ادامه زندگی، شناخت و انتخاب هایمان بسیار مهم است آن موضوع میباشد که انسان واقع نگر دیگر وابسته خیالات، توهمات و آرزوهای خود نیست. او خودش را در شرایط فعلی به صورت انسانی مستقلی می بیند که نیازمند داشتن یک زوج مناسب است. در واقع او نه شاهزاده میخواهد نه خود را شاهزاده می داند. بنابراین با این سه ملاک مهم «شناخت خودمان، احساساتمان و خواسته هایمان» و همچنین واقع نگر بودن، میتوانیم به حداقلی از خواسته خود با روشن بینی دست پیدا کنیم. پیش از همه این موارد برای ارزیابی دقیق همسر آینده بهتر است مشاوره قبل از ازدواج را جدی بگیریم.
مردی را در نظر بگیرید با موقعیت مالی متوسط، تحصیلاتی متوسط و ظاهری معمولی، همسری زیبا، ثروتمند و تحصیلکرده می خواهد. حال اگر این مرد به چنین همسری دست پیدا کند، زمانی که می تواند کنار او باقی بماند یک تا دو سال بیش تر نیست.
مهم این نیست که ما به چه فردی را انتخاب می کنیم. در واقع مهم این است که فردی که در کنار ما خواهد بود، ماندن، بودن و رشد کردن متقابلمان را در ادامه زندگی تسهیل کند.
در واقع سال هایی که در کنار یکدیگر زندگی می کنیم حداقل جنگ، دعوا، داد و فریاد را داشته باشیم. در واقع فردی که می تواند شخص مناسبی برای همسرش باشد، به غیر از داشتن ملاک های اولیه که سلامت جسم و روان است، باید ملاکهای اجتماعی نیز داشته باشد؛ مانند شغل، درآمد، معاشرت های اجتماعی و دوستانه، خانواده ای که در اجتماع پذیرفته شده باشد و مورد تأیید جامعه و نقش خودشان باشند، برخوردار باشد.
بسیار مهم است بدانیم فردی که برای ازدواج در نظر می گیریم باید در جامعه و محیط اطراف خود پذیرفته شده باشد. افراد خجالتی، دوری گزین با واکنش های عصبی، قبل از ازدواج در پنهان کردن مشکلات خود بسیار ماهرند. اما صحبتهای دو خانواده پیش از ازدواج در ساعتها و زمانهای طولانی (نه تنها صرف یک شام و ناهار) بلکه نشست هایی که به گپ و گفت طولانی منجر شود باعث میشود با عقاید، اعتقادات و خواسته و نظرات آن خانواده به خوبی آشنا شوید.
ازدواج در کشور ما پیوند دو خانواده است و هر چه خانواده ها به یکدیگر شبیه تر باشند و پیوند اسلامی، اعتقادی، اخلاقی و سطح اجتماعی یکدست تری داشته باشند، احتمال خطا در آن ازدواج کمتر می شود. همچنین زمانی که دو نفر پیش از ازدواج برای معاشرت و آشنایی با یکدیگر می گذارند، باید توجه کنند این مصرف زمان، صرف گردش و سینما رفتن نیست. بلکه باید موشکافانه در معاشرت های خانوادگی و رفت و آمد های طولانی از اخلاقیات و خواسته های هم مطلع بشوند و بدانند با صرف زمانی شش و یا نه ماه در شناخت درست می توانند یک عمر زندگیشان را در کنار یکدیگر بدون دغدغه هایی غیر واقعی بگذرانند.
پیشنهاد می کنیم بخوانید: با چه زنانی نباید ازدواج کرد؟
اغلب اوقات، ما از ابزارهایی برای مدیریت چالشها، استفاده نمیکنیم، وقتی که بخواهیم شرایط مثبت ایجاد می شوند. منظور ما به کمک یک مشاور یا درمانگر است که میتواند به شما در یادگیری روش های جدید ارتباط با شریک زندگی کمک کند.
سؤال این است؛ چه زمانی وقت آن است که به مشاوره ازدواج مراجعه کنید؟ در اینجا برخی از نکات و رفتارها وجود دارد که ممکن است به شما کمک کند.
در حقیقت، بسیاری از چالش های روابط صرفاً چالش های ارتباطی هستند. یک درمانگر میتواند به تسهیل راه های جدید برای برقراری ارتباط با یکدیگر کمک کند. هنگامی که ارتباطات رو به وخامت گذاشته است، بازگرداندن آن در جهت صحیح، دشوار است.
ارتباطات منفی می تواند شامل مواردی باشد که به یکی از شرکا احساس قضاوت، شرم، بی اعتنایی، ناامنی یا تمایل به خروج از مکالمه بدهد. ارتباطات منفی همچنین شامل لحن گفتگو است زیرا همیشه این چیزی که شما می گویید مهم نیست بلکه نحوه بیان آن اهمیت دارد. ارتباطات منفی میتواند منجر به احساس سوء استفاده عاطفی و همچنین ارتباطات غیر کلامی بیشتر شود.
وقتی حتی وحشتناک است در مورد برخی مسائل صحبت کرد این میتواند هر چیزی باشد از رابطه جنسی تا پول یا حتی عاداتی که آزار دهنده باشد. کار یک درمانگر این است که به زوجین کمک کند تا درمورد مسائل خود شفاف صحبت کنند و به آن ها کمک کنند تا در مورد آنچه واقعاً در مورد آن صحبت می کنند درک داشته باشند.
بعضی افراد عصبانیت خود را از چیزهای کوچک با توقف محبت کردن نشان می دهند (از جمله سکوت کردن). اگر یکی از شرکا به عنوان «والدین» یا «تنبیه کننده» عمل کند، عدم تعادل در رابطه وجود دارد.
شما و شریک زندگیتان دشمن نیستید. شما در همان تیم هستید اگر احساس کردید که در طرفهای مقابل هم هستید، پس وقت آن است که به دنبال کمک باشید.
هر شخص در یک رابطه حق داشتن حریم خصوصی دارد، اما وقتی اسرار از یکدیگر نگهداری میکنید، چیزی در این رابطه درست نیست.
خیال پردازی در این مورد علامت این است که شما میخواهید چیزی متفاوت از آنچه در حال حاضر دارید، داشته باشید. اگر چه ممکن است بعد از اینکه با یک شریک زندگی رابطه ای برقرار کردید، رابطه برقرار بماند، برای احتیاط لازم است که قبل از این اتفاق کمک بگیرید. اگر هر دوی شما به روند درمانی متعهد باشید و صداقت داشته باشید، ممکن است ازدواج نجات یابد.
خیانت مالی می تواند به همان اندازه -اگر نه بیشتر- برای یک رابطه آسیب برساند که یک رابطه جنسی آسیب می رساند. اگر یکی از شرکا همسر خود را در تاریکی نگه داشته و یا کنترل همه چیز در رابطه با پول را خودش داشته باشد، دیگر وقتش رسیده مسائل مالی را با خانواده مطرح کند. گفتن این کار غیر منطقی نیست «می خواهم صورت حساب ها و بودجه ماهانه، بدهی، چند حساب پس انداز، چک بازنشستگی را بهتر بشناسم.» اگر همسرتان اعتراض دارد، برای کمک به حل مناقشه با یک متخصص مشورت کنید.
تنها شخصی را که می توانید تغییر دهید خودتان هستید، بنابراین اگر منتظر تغییر او هستید، مدت طولانی منتظر خواهید ماند. این اغلب زمانی است که باید به یک مربی یا درمانگر مراجعه کنید تا بهتر بفهمید که چه کسی هستید و چه می خواهید. سپس، اگر چالش ها همچنان ادامه دارد، به درمانگر زوج کمک کنید تا ابزارهای بهتری برای ارتباط با یکدیگر بیاموزید.
این مشکل نشان دهنده نیاز فوری به متخصص زوج درمانی است. زمانی که طلاق عاطفی اتفاق افتاده است باید شریط هر چه زود تر بر طرف شود. این بدان معنا نیست که یک زوج فقط به دلیل اینکه همه کارها را با هم انجام نمیدهند دچار مشکل هستند. در عوض، اگر کمبود ارتباط، مکالمه و صمیمیت وجود داشته باشد یا احساس کنند که آن ها فقط «با هم زندگی می کنند»، این ممکن است نشانگر آن باشد که زمان آن فرا رسیده است که یک پزشک ماهر را بیابید که بتواند به مرتب کردن آنچه از دست رفته و چگونگی دستیابی به آن کمک کند.
پس از مدتی کنار هم بودن، رابطه جنسی کمی کمرنگ می شود. با این وجود، تغییرات چشمگیر در اتاق خواب چیز درستی نیست. به هر حال، افزایش رابطه جنسی نیز نشانه ای از چالش ها است، زیرا می تواند نشان دهد یکی از شرکا تلاش می کند کاری را که انجام می دهد جبران کند و احساس اشتباه می کند.
هر فرد رفتارهای تحریک آمیز انجام می دهد موارد خاصی که آن ها را دیوانه می کند و باعث رنجش دیگر افراد نمیشود. این موارد می تواند شامل مواردی مانند لباسشویی، نحوه بارگیری ماشین ظرفشویی و داشتن اوقات زیاد برای شام باشد. شریک زندگی دیگر اغلب نمی داند که چرا این دعواها ادامه می یابد و چه کاری می تواند در مورد آن انجام دهد. یک درمانگر می تواند به زوجین کمک کند تا در مورد این موضوعات بحث کنند و بدانند که ریشه واقعی این مسئله چیست.
هر رابطه دارای نقاط مهمی است که ماه ها طول می کشد و هیچ نوع راه حلی برایش به چشم نمی آید. این شامل دیدگاه های مختلف در مورد مالی خانواده، مسائل جنسی ناسازگار و فلسفه های پرورش فرزند است. این چالش ها غیر قابل اجتناب هستند، اما می توان آنها را حل کرد و هر دو شریک میتوانند به یک تفاهم مناسب برسند. اگر هر دو طرف متعهد به درک دیدگاه دیگران باشند، و مایل به یافتن زمینه مشترک باشند. درمانگران می تواند به آن ها کمک کند.
بیشتر زوج ها قبل از درخواست کمک خیلی صبر میکنند. در حقیقت، اگر زودتر از دشوار شدن مشکل درخواست کمک کنید، به شما بهترین خدمات داده می شود. نکته آخر، ما می توانیم برای اینکه بفهمیم دقیقاً چه مردان و زنانی برای ازدواج مناسب هستند به یک مشاور پیش از ازدواج خوب مراجعه کنیم.
منبع: huffpost.com
1. سن مناسب ازدواج برای دختر چه سنی است؟
در سال 2006، سن ازدواج برای زنان به 20 سال افزایش یافته است، همانند آقایان و معمولاً در حوزه های قضایی که سنین یکسان نیست، سن ازدواج برای دختران معمولاً دو یا سه سال کمتر از پسران است.
2. فواید ازدواج برای یک زن چیست؟
زنانی كه می گویند ازدواج های آنها بسیار رضایت بخش است از سلامت قلب بهتری برخوردارند. معمولاً آنها از شیوه زندگی سالم تر و مشکلات عاطفی كمتری برخوردار هستند. گالو به WebMD گفت: «زنان در ازدواج های با کیفیت بالا از سلامت روان بالای بهره می برند.»
3. چه چیزی باعث یک ازدواج مثبت می شود؟
عشق، تعهد، اعتماد به نفس، زمان ازدواج، توجه مناسب، ارتباط خوب از جمله گوش دادن فعال، مشارکت در کارهای خانه، صبر، صداقت، احترام، اشتراک گذاری افکار، سخاوت مندی، ارتباط جنسی سالم.
4. بهترین اختلاف سنی برای زن و شوهر چیست؟
میانگین سنی اختلاف بین زن و شوهر سه سال است. یعنی مرد سه سال از زن بزرگ تر باشد.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.