آنهدونیا (anhedonia) یعنی برخی افراد توانایی لذت بردن و داشتن احساس خوب از زندگی را ندارند و این مسئله روز و شب آنها را دردآور میکند. به عبارتی میتوان گفت آنهدونیا یعنی عدم احساس لذت که میتواند بصورت کاهش میل و انگیزه نسبت به فعالیتهایی که قبلا لذت بخش بوده اند، ظاهر شود. اگر به ساده ترین وجه ممکن بنویسم آنهدونیا چیزی بین غم و اندوه (زمانی که زندگیتان آنطور که میخواهید پیش نمیرود) و افسردگی (یا زمانی که علائم بارز افسردگی پنهان در شما شکل میگیرد) روی میدهد. افراد این علائم را در درجات مختلف تجربه میکنند. برخی از بودن با افراد دیگر هیچ لذتی نمیبرند. برخی ممکن است در حالیکه احساس تنهایی میکنند، بخواهند از نظرها دور شوند. برخی از افرادِ مبتلا به آنهدونیا حتی از غذا خوردن هم لذت نمیبرند و فقط برای کاهش گرسنگی غذا میخورند. وقتی چنین لذتهای طبیعی فروکش میکند، میتواند برای فرد بسیار غم انگیز باشد.
فردی که از آنهدونیا رنج میبرد، میخواهد احساس خوبی داشته باشد اما نمیتواند و این باعث بدتر شدن حال او میشود. با این حال در ناامیدی بسی امیدی است و اگر بتوانید کورسوی امیدی را پیدا کنید، در درون ذهن خودتان است. به معنای واقعی کلمه درست در جایی که در حال خواندن این مقاله هستید، باز کردن سایه بان های پنجره ذهنتان مکان بسیار خوبی برای شروع است. این راه با کمک گرفتن از یک روانشناس متخصص افسردگی اولین قدم برای شکست دادن این درد میباشد.
گفتیم احساس اینکه هیچ چیز لذت بخش نیست (و هیچ چیز مهم نیست) یک علامت جدی به نام آنهدونیا است. احساس عدم لذت ممکن است با اختلال خلقی فصلی یا مثلا با افسردگی با ویژگی های اضطرابی در مبتلایان، تشدید شود.
اما ریشه اصلی این زندگی بدون لذت: رنج آنهدونیا چه موارد می تواند باشد؟
اگر در اینجا تشبیه بکار ببرم مثل اینست که بگوییم افسردگی پدربزرگ آنهدونیا است و یکی از علامت های آن است. با این حال برخی افراد با اینکه از اختلالات روانی رنج نمیبرند اما آنقدر در تعهدات و مسئولیتهای خود غرق شده اند که وقتی در مقابل آن هستند، حتی لذت بردن را تشخیص نمیدهند؟
به یاد دارم یکی از دوستانم که در خارج از کشور زندگی میکند، روزی به من گفت که او در صف ماشین هایی بود که در یک تقاطع بسیار شلوغ توقف کرده بودند. زیرا یک اردک مادر و چند جوجه اردک بسیار آهسته در حال عبور از خیابان بودند. تقریباً همه برای عکس گرفتن و لبخند زدن به رژه جوجه اردک ها سرشان را از شیشه ماشین بیرون آورده بودند. اما یکی از راننده ها به پرنده ها اخم کرد و فریاد زد که عجله کنند. واضح است که این راننده، بر خلاف سایر افراد دور و برش، به خود اجازه نمیداد از صحنه لذت ببرد.
یا روزی یک مادر جوان در جلسه مشاوره به روادرمانگر گفت، یاد گرفته ام که مدام به خود یادآوری کنم چطور از وجود فرزندانم لذت ببرم. حتی زمانی که کاری انجام میدهند که باعث افزایش خستگی در من میشود. من تازه کف آشپزخانه را شسته بودم. اشتباه بزرگی که قبل از ناهار انجام دادم. وقتی کودک نوپایم یک کاسه موز له شده را روی سرش واژگون کرد و سپس بقیه را روی زمین انداخت. اولین پاسخ من این بود که عصبانی باشم. اما او میخندید و من هم شروع به خندیدن کردم. او بزرگ میشود و این موضوع را فراموش میکند اما برای من سرگرم کننده بود.
مطالعه ای در مجله روانپزشکی آمریکایی نشان داد که 95% از افراد مبتلا به افسردگی شدید از دست دادن علاقه یا لذت از زندگی را گزارش کردند. یعنی چیزهای معمولی در زندگی حتی غذا یا رابطه جنسی به حالتی مانند یک مه بزرگ تبدیل میشوند. همچنین تحقیقات جدید در مورد آنهدونیا نشان میدهد که این حالت تا چه حد میتواند در علائم افسردگی نقش داشته باشد. در علم نوروساینس نیز گفته میشود وقتی مراکز لذت در مغز شما نسبت به تجربیات لذت بخش زندگی واکنش نشان نمیدهند، یعنی فرد دچار آنهدونیا شده است. این نوع کسالت با فعالیت های به ظاهر لذت بخش برطرف نمیشود. تصور کنید شخصی به شما تلفن بزند که برای کباب درست کردن به منزلشان بروید. اگر که شما عاشق باد زدن کباب باشید، میروید اما کباب را به عنوان کار لذتبخش تجربه نمیکنید.
در عوض، آنهدونیا میتواند به میزان بالایی مانند رفتارهای لذت جویانه، از جمله مصرف مواد مخدر، سیگار کشیدن، فعالیت جنسی اجباری،. پرخوری ظاهر شود. این رفتارها در واقع تلاشهایی برای ضربه زدن به دکمه های پاداش در مغز هستند زیرا هیچ چیز دیگری کار نمیکند.
پیشنهاد میکنیم بخوانید: چگونه از زندگی لذت ببرم و شرایط را درست کنم؟
تجربه زندگی بدون لذت ممکن ست هر چند وقت یکبار معضل کوچکی برای سلامت روان هر فردی شده باشد. اما زمانی که این حالت مزمن شود، ممکن است در معرض خطر ابتلا به افسردگی باشید. توجه داشته باشید آنهدونیا یکی از علامتهای افسردگی است و بطور بالقوه 70 درصد از افراد مبتلا به آنهدونیا، افسردگی را تجربه میکنند. افراد افسرده ممکن است حتی از این مانع برای بهبود خلق و خوی غمگین خود آگاه نباشند. در واقع با وجود آنهدونیا بصورت مزمن، این افراد حتی ممکن است کمتر بتوانند از مداخلات روانشناختی در مراکز مشاوره افسردگی بهره ببرند. مگر اینکه درمان برای رفع آنهدونیا شروع شود. بهر حال همیشه محدودیتهایی برای کاهش مؤثر افسردگی وجود خواهد داشت.
انجام این کار مستلزم این است که فرد مبتلا به آنهدونیا به دلیل ترس از پیامدهای منفی به این نتیجه برسد که حتما یک مؤلفه قابل حل برای آنهدونیا وجود دارد تا دچار اختلال افسردگی اساسی MDD نشود. به عبارتی غلبه بر این موانع مستلزم آن است که موانع را مدیریت کنید و یکی یکی با آنها مقابله کنید تا زمانی که راه رسیدن به نتیجه دلخواه صاف و آسان شود. البته در نظر داشته باشید برخی از موانع فوراً برطرف میشود اما بسیاری دیگر نیاز به زمان دارند تا اتفاق بیفتد. در این مورد صبر میتواند یک فضیلت باشد زیرا شما با کمک روانشناس یاد میگیرید که از تجربه به سمت احساس لذت بیشتر پیش بروید.
اگر برای مهار آنهدونیا همیشه گرفتار لذت جویی باشید و سعی کنید از ناراحتی یا درد عاطفی اجتناب کنید، نتیجه این خواهد بود که تجربه لذت نیز در شما رقیق و بی حس شود. به عبارت دیگر برای حفظ تعادل مغز و بدن بهتر است که درد و لذت هر دو را احساس کنید. در اتاقهای مشاوره زمانیکه مراجعان برای اولین بار برای درمان حاضر میشوند، به نظر میرسد نسبت به از هم گسیخته شدن احساسات در بدن خود آگاه شده اند. اجتناب از احساس درد یا لذت به طرز چشمگیری آشکار است.
زندگی به ما آموخته است که توانایی توجه، تجربه، و تحمل احساسات مثبت و منفی در بدن که همراه با افکار متفاوت در ذهن هستند، برای تقویت یکپارچگی و رفاه انسان ها حیاتی است. در فرهنگ ما به انسانها یاد داده اند که به هر قیمتی از درد دوری کنید. مثلا با اولین نشانه درد، آسپرین مصرف میکنید. با اولین نشانه ناراحتیهای عاطفی، ممکن است به مصرف یک داروی ضد افسردگی تشویق شوید. در واقع به عنوان یک فرهنگ به شما گفته میشود که بیش از حد احساس درد نکنید. از قضا این نگرش در مورد درد و ناراحتی به یک تصور غلط عمیق در مورد چگونگی تجربه لذت اشاره میکند. در کتاب محبوب «احساسات بزرگ»، نویسنده لیز فودلین پیشنهاد میکند که درد اضطراب را همراه با عدم اطمینان در آغوش بگیرید و با انجام اینکار، آنرا به بخش ماجراجوی زندگیتان تبدیل کنید. متوجه باشید وقتی از درد دوری میکنید در حال یادگیری اجتناب از لذت نیز هستید.
وقتی هیچ چیز خوب پیش نمیرود چکار کنید؟ شکست آنهدونیا سخت است اما میتوان آنرا انجام داد. ایجاد فرصتهایی برای شاد بودن میتواند تأثیرات رنج آنهدونیا را کاهش دهد. اگر از مبارزه طولانی مدت با آنهدونیا رنج میبرید، پاسخش واضح است، بهترست چیزهای عادی را فراموش کنید و به دنبال چیزهای جدید باشید. ممکن است زندگی برای مدتی طولانی مثل گذشته یا به عبارت دقیق تر آنطور که شما میخواهید، نباشد. لذا لازم است از اقدامات کوچک شروع کنید. لبخند بزنید و وقتی این اتفاق افتاد، به لبخندتان توجه کنید و آنرا قبول کنید. همچنین تغییر باورهای نادرست راه مناسبی برای تغییر شرایط روحیتان در اثر آنهدونیا میباشد. شما هرگز نمیتوانید انتظار داشته باشید که شادی در دنیای انسانها ثابت باشد. واقعیت را بپذیرید که اگر از آنهدونیا رنج میبرید، پیدا کردن کاری که برای شما لذت بخش باشد، کمی سخت است.
پیشنهاد میکنیم انجام دهید: تست آنلاین سلامت روان
ایده دیگر اما بسیار ساده و دست یافتنی که میتواند برای همه شما کارساز باشد، اینست که به دنبال لحظات کوچک برای شاد بودن اقدام کنید. مثلا ممکن است بخواهید خاطراتتان را یادداشت کنید یا از آنها فیلم یا عکس بگیرید. بله در ابتدا تقریباً باید خودتان را مجبور کنید. اما به زودی خواهید دید که انجام اینکار نیز کمک میکند. تمام آن لحظات کوچک روی هم جمع میشوند و به اندازه ای پررنگ میشوند که بخواهید شادی را بیشتر احساس کنید. به خودتان فرصت دهید زیرا احساس شما یک شبه تغییر نخواهد کرد اما بالاخره تغییر خواهد کرد و شما احساس بهتری خواهید داشت. چنانچه مطالعه نمودید راه برون رفت از آنهدونیا از در پشتی است. برای انجام کارهایی که دوست دارید صبر نکنید تا احساس بهتری داشته باشید. در عوض کاری را که قبلاً دوست داشتید را انجام دهید، حتی اگر تمایلی به آن ندارید. مانند پخش آهنگ مورد علاقه خودتان یا استشمام بوی قهوه تازه دم.
پیشنهاد می کنیم بخوانید: کارکردهای اجرایی مغز در خود کنترلی رفتار
نکته این است که عمداً کارهایی را انجام دهید که از آنها لذت میبرید و مطابق با ارزشهای شما هستند. زیرا زندگی روزمره میتواند پر از لذت و درد باشد اما ترفند برای رسیدن به رضایت این است که اجازه دهید لذت بیشتر از درد باشد. در مجموع معنای آنهدونیا این نیست که شما بدبخت هستید. فقط به این معنی است که شما خوشحال نیستید. از طرفی یک خنده، داستان یا داشتن تجربه مشترک حتی با یک غریبه، روحیه همه را بهبود میبخشد و میتواند سایر تجربیات دردناک را قابل تحمل تر کند یا اگر سرگرم کننده نباشد، حداقل ایجاد یک مسیر انحرافی از محدودیتها و مشکلات گذشته است. تماشای رژه اردکها یا ملاقات با یک آشنای قدیمی در حین انجام تجربیات پیش پا افتاده در طول روز، استرس و رنج را بسیار قابل تحمل تر میکند. لذا این یک انتخاب است. بهترست تغییرات و فرصتها را در زندگی خود ایجاد کنید. برو بیرون و لذت ببر!
منبع: psychologytoday.com
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.