تروماها و آسیب های دوره کودکی از جمله مسائلی هستند که باعث بروز اختلالات و مشکلات در بزرگسالی میشوند. مرحله کودکی مرحله بسیار مهمی است که می تواند باعث ایجاد طرحواره یا PTSD در افراد شود. کودک در این دوره بی پناه و آسیب پذیر است، از خود قدرت دفاع و تشخیص ندارد و نیاز به حمایت والدین، پدر و مادر خود را دارد. اگر این حمایت بر اثر بی ملاحظگی و بی مبالاتی پدر و مادر کمرنگ شود، کودک آسیب دیده در ادامه زندگی با مشکلات فراوانی مواجه میشود که عواقب بسیار بدی خواهد داشت.
در ادامه نمونه های معروفی از سندرم های کم توانی ذهنی و فنوتیپ های رفتاری توضیح داده شده است.
مشکل در تریزمی کروموزم 21 که 95% درصد ناشی از عدم جداشدگی، 4% ناشی از جابجایی و 1% عوامل دیگر.
غیر فعال شدن ژن FMR-1 در موقعیت Xq27.3 ناشی از تکرار باز GGG متیلاسیون؛ از عوامل ژنتیکی این اختلال شدید است. در تولدهای نسبت 1 به 1000 در پسران و 1 به 3000 در دختران است.
حذف کروموزم 13 15 11 با منشأ مادری و همچنین حذف مکرر در زیر واحد B-3 گیرنده گابا. در این اختلال شیوع نامعلوم است. چیزی حدود 1 در 30000 تخمین زده می شود.
گسترش آگاهی از این که موضوعات آسیب های دوران کودکی چگونه بر زندگی خانوادگی شخص اثر گذاشته و تأثیر آن تداوم یافته است. همچنین حل کردن موضوعات دوره کودکی و جهت دهی به سوی کاهش خشم و افسردگی، افزایش عزت نفس، امنیت و اطمینان از راهکارهایی است که در درمان بیمار کمک کننده هستند. همچنین بروز دادن هیجانهای مرتبط با موضوعات دوره کودکی برای رسیدن به رنجش کمتر، آرامش بیشتر و رها شدن از سرزنش دیگران و گناهکار دانستن آنان بخاطر رنج و آسیبی که در دوره کودکی فرد به او رسانده اند و آغاز عفو و بخشش آنها از دیگر اقدامات در راه درمان است.
البته ناگفته نماند افرادی که از کودکی دچار آسیب های خانوادگی از همان دسته هایی که در بالا متذکر شدیم، شده باشند در شرایط بسیار سخت و دشواری از دیگر آسیب ها و اختلالات قرار دارند. زیرا کودکان در بی پناه ترین حالت ممکن و بدون هیچ حق انتخاب و بدون هیچ آزمون و خطایی، به دلیل وابستگی عاطفی و رشدی به پدر و مادر، آسیب را متحمل میشوند.
بنابراین حذف این آسیب ها و درمان کودکان این چنینی در بزرگسالی و حذف آنچه از کودکی بر حافظه آنها ثبت شده راهی طولانی را در بر دارد و به غیر از همت و تلاش خود فرد و قدم برداشتن خود در راه بهبود، نیاز به کمک دکتر روانشناس بالینی کودک دارد که بتواند با او ارتباط قوی برقرار کند که راه سخت درمان را با آرامش پشت سر بگذارد. البته هدف هایی که یک دکتر روانشناس کودک در وضعیت اینچنین افرادی برای درمان و بهبود دنبال میکند میتواند به چند هدف تقسیم شود.
در این موارد و با آگاهی دادن دکتر روانشناس کودک به مراجع، در مورد آسیب های دوران کودکی میتواند قدم های نخستین را در شروع راه برای درمان بردارد.
بیمار باید برای درمان به روانشناس خود اعتماد کند و پس از آن ایجاد سطح اعتماد مؤثر با بیمار در جلسات فردی از طریق تداوم تماس چشمی و گوش دادن مدام و پذیرش گرم باعث میشود بیمار همراه با اعتماد احساس کند کسی هست که میتواند به حرف های او گوش کند، او را قبول کند و بپذیرد.
کسی که در کودکی مورد آسیب قرار گرفته باید تجارب گذشته خود را بررسی کند و نقش خود را در خانواده ایی که داشته پیدا کند، احساساتش را در مورد نقش خود در خانواده بررسی کند و همچنین از بروز هر نوع احساسی مانند خشم، شادی، نفرتهراس نداشته باشد. زیرا احساس گناه در مورد کودکانی که مورد آسیب قرار گرفته اند به مراتب بیش از هر کسی دیگر است. کودکان در هنگام مواجه با مشکلات، آسیب، کتک خوردن و تجاوز تنها کسی را که مقصر میدانند خودشان هستند. زیرا قدرت تحلیل شرایط را ندارند و این بی اختیاری باعث میشود فقط خودشان را مقصر و خطاکار بدانند. پس از آن، سالها بعد احساس گناه دست از سر این افراد بر نمیدارد.
خود تخریبی، نالایق دانستن خود، بی ارزشی، ناکارآمدی و گناهکار بودن، همه از صفاتی است که کودکان آسیب دیده در بزرگسالی به خود نسبت میدهند. بنابراین برای از بین بردن چنین احساسی قبل از بروز اشتباهاتی نظیر جبران خشم که منجر به آزار دیگران و قرار دادن کسانی در شرایط گذشته خودشان است، باید روانشناسان و همچنین خود افراد به درمان خود کوشا باشند. دکتر روانشناس کودک مرکز مشاوره اینجا مکث معتقد است در آسیب های دوره کودکی زمان هایی وجود دارد که ما نمیدانیم چرا خود و همچنین دیگران را دوست نداریم. چرا با محیط اطرافمان ارتباط برقرار نمیکنیم، چرا هدفی در زندگی نداریم و مدام با انسان هایی برخورد میکنیم که دچار آسیب هستند.
با بررسی شرایط خود و پیدا کردن آسیب هایمان در کودکی میتوانیم دلیل تخریب خود و دیگران را پیدا کنیم و به بهبود شرایطمان بپردازیم. کاهش احساس شرم وقتی به این نتیجه برسیم که اگر کسی در کودکی مورد تجاوز قرار گرفته، فاقد مسئولیت و اختیار بوده است. باید به دنبال افزایش سطح اعتماد به نفس و اعتماد به دیگران به گونه ایی که صمیمیت فردی و اجتماعی را به دنبال داشته باشد. در آخر اینکه آسیب های دوره کودکی به راحتی میتوانند فردی و جامعه ایی را دچار تزلزل و آسیب عمیق اجتماعی قرار دهند. اگر در کودکی نتوانستیم از آسیب هایمان جلوگیری کنیم، در بزرگسالی می توانیم با بهبود شرایط و ایجاد زمینه های درمانی، خود و جامعه مان را نجات دهیم.
از منظر روانشناختی، تروما زمانی رخ می دهد که کودک رویداد شدیدی را تجربه می کند که سلامت عاطفی و جسمی او را تهدید می کند یا به او آسیب می رساند. تروما می تواند نتیجه قرار گرفتن در معرض یک بلای طبیعی مانند طوفان یا سیل یا حوادثی مانند جنگ و تروریسم باشد.
کودکانی که ضربه های پیچیده ای را تجربه کرده اند، اغلب در شناسایی، بیان و مدیریت احساسات مشکل دارند و ممکن است زبان محدودی برای احساس حالات داشته باشند. آنها اغلب واکنش های استرس را درونی و یا بیرونی می کنند و در نتیجه ممکن است افسردگی، اضطراب یا خشم قابل توجهی را تجربه کنند.
بله، ترومای حل نشده دوران کودکی قابل درمان است. به دنبال درمان با فردی باشید که از نظر طرحواره درمانی آموزش دیده است. درمانگری که تأثیر تجربیات دوران کودکی را بر زندگی بزرگسالی، به ویژه تجربیات آسیب زا، درک می کند. چندین مشاوره داشته باشید تا ببینید آیا احساس همدلی دارید یا خیر.
لطفا جهت مشاوره با شماره های زیر تماس بفرمایید:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره اینجامکث می باشد.